فرهنگ شهادت و شهادتخواهی در اسلام
در اسلام و زبان قرآن و زبان اهلبیت معصومین، شهادت گزینش مرگ سرخ متکی بر شناخت و آگاهی و بر مبنای آزادی و اختیار در مبارزه علیه موانع تکامل و خطوط انحرافی و طاغوتی است که مجاهد با همهی منطق و شعور و بیداری و بینایی و حضور خود انتخاب میکند، رسوا میکند، انشاء میکند و حیات یک ملت و تاریخ را تضمین میکند.
شهادت یکی از حقایق قرآنی است که در موارد متعدد یاد شده و دارای معنای وسیعی است. شهادت خون دوبارهای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد میشود و «خون» این عنصر لطیف حیاتی، در نظام اجتماعی به عنوان گویاترین و موثرترین عامل تبلیغ و آگاهی و سازندگی است. شهادت به معنای واقع و کامل کلمه ابتدا «و ذاتا» متعلق به پروردگار متعال میباشد.
«ان الله کان علی کل شیئی شهیدا»
بیتردید خداوند بر همه چیز گواه و شاهد است. در مرتبهی بعد شهادت از ویژگیهای پیامبر و ملائکه الله است. (نساء، 33)
«یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا»
ای پیامبر ما تو را فرستادیم تا شاهد همگان و مژده دهنده دوستان و ترسانندهی دشمنان باشی. (احزاب، 45)
اسلام با طرح شهادت نه تنها تحول نوینی در مساله مرگ ایجاد کرده، بلکه از او به عنوان حیات جاوید و زندگی راستین نام برده و در حقیقت شهادت را تولدی دوباره میداند. وقتی که انسانها شهادت را یک ارزش و شهادت خواهی را به عنوان والاترین آرمان خود برگزیدند و انتخاب میکنند و در جستجوی آن، حجابها و موانع را در هم میشکنند، بارزترین خصلتی که در مسلمانان مجاهد متجلی میشود مانع براندازی و بتشکنی است. شهادت جهاد رنگین و سرخ رنگ است و رنگ خون دارد، خونی که به پیشگاه مقدس الهی تقدیم میشود. شهادت قربانی کردن در راه حق است. شهادت وقتی است که هدف، حق باشد و آرمان خدا باشد. شهید نزد همهی جهانیان مقامی بلند و منزلتی ارجمند دارد. همه کس شهید را به دیده احترام مینگرد ولی نزد پیروان قرآنی مقامی بالاتر و منزلتی والاتر دارد. اسلام در معنی شهید با اقوام دیگر اختلاف نظر دارد. پاداش شهیدی در اسلام رضوانالله میباشد که مقامی از آن بالاتر و سعادتی از آن بیشتر و برتر نخواهد بود. شهادت خواهی در اسلام بسیار پرارزش است. از جملهی ایثارها، ایثارجان است و خون، آنچه که در فرهنگ مذهبی و اسلامی «قتل فی سبیلالله» و با عنوان شهادت بیان میشود ارزش بسیار دارد. شهادتخواهی زمانی که تعیین کنندهی استراتژی جنگ است، این آرمان است که هنر میآفریند، خلاقیت میبخشد، ابداع و ابتکار میآورد و بالاخره زندگی و حیات و همه چیز، و به رهبری زمینه میدهد و امکان میدهد که ابتکار عمل در دست گرفته و سیاست حاکم بر جنگ را تعیین نموده و فرماندهی کند همانگونه که امروز در رابطه بین امام و امت قهرمان متبلور است و این رهبری است که باید پیروز شود و بر این اساس است که شهادت یک ارزش میشود.
البته جنگهای زیادی در صدر اسلام اتفاق افتاده که مسلمانان از نظر تعداد جمعیت و ابزار جنگی در اقلیت بودند ولی با توجه به همان اعتقادات مذهبی در برابر تمام این کمبودها ایستادند و پیروز هم شدند، ولی در این فصل به طور نمونه فقط اشارهای به جنگ بدر شده است و سپس به علل شکست در جنگ احد پرداخته شده است و نتیجهای که گرفته میشود این است که عدول از هدف اصلی و نگرش مسلمانان به مطاع دنیا عوامل دیگر باعث شکست در این جنگ شد.
اگر مسلمانان با همان صلابت و انگیزهای که در جنگ بدر وارد شدند اینجا هم همینطور عمل میکردند، پیروزی حتمی بود هر چند که طبق آیات قرآن کشته شدگان در بهشت به سر میبرند و از آنها دلجویی شده است. ولی در اینجا نقش شهادت جای خود را به کسب ثروت و غنایم داده است هر چند که این عمل نسبی بود، اما اثرش گریبان گیر بسیاری از مسائل شد. در قسمتی که به قیام ابا عبدالله الحسین در مقابل یزید و لشکریانش به خاطر امر به معروف و نهی از منکر اشاره شده باز نقش شهادتطلبی و استقبال از کشتهشدگان در راه خدا حرف اول را میزند.
بسیاری از شهدای کربلا، بزرگان قبیلهی خود بودند و میدانستند که صد در صد در این جنگ نا برابر کشته میشوند، ولی چون اعتقاد داشتند که با رسیدن به این مقام به رضوانالله خواهند رسید، لحظه شماری میکردند و یک تنه در مقابل ده ها نفر از سپاهیان یزید مثل شیر خشمگین میجنگیدند. اینها همهاش از اعتقاد به هدف است هدفی که اگر شهید بشوی پیروز هستی و اگر پیروزی شوی باز هم پیروزی. بنابراین فلسفهی شهادت و شهادتطلبی در میان مسلمانان امری بسیار مهم و سرنوشتساز است. و هر زمانی که مسلمانان به تجملگرایی، مقامپرستی و بهطور کلی دنیاگرایی روآوردهاند، دچار مشکلات زیادی در جامعهی خود شدهاند و نسبت به مسائل اصلی از جمله عدالت اجتماعی، آرمان خواهی، پیاده شدن ارزشهای والای اسلامی و به طور کلی پیاده شدن اسلام ناب محمدی تساهل و تسامح روا داشتهاند که همین باعث رکود تمدن اسلامی در جهان شده و باعث انحطاط جامعه اسلامی گشته است.
نتیجه:
بهطور کلی در طول 1400 سال عمر اسلام جایی که نیاز بوده مسلمانان با جان خود از اسلام و آرمانهای آن دفاع کردهاند و هرگز اسلام یک دین خشونتطلب نبوده و نیست بلکه از خود دفاع میکند و در مقابل زور و ظلم و ستم و هر آنچه که باعث تضعیف اسلام شود میایستد. اگر تئوری شهادت و شهادتطلبی در اسلام نبود، بسیاری از جنگهایی که مسلمانان با کفار انجام میدادند به شکست میگرایید. پس شهادتطلبی و داشتن روحیهی شهادت طلبی در پیروزیهای مسلمانان نقش بسیار حساس و اساسی را بازی کرده و میکند. این روحیهی شهادتطلبی تا جایی بوده است که در بعضی از جنگها مسلمانان مرگ را به تمسخر میگرفتند، زیرا شهادت را رسیدن به رضونالله میدانستند. این روحیهی شهادتطلبی آنقدر اهمیت دارد که امام حسین(ع) میفرماید: اگر سرانجام بدنها را مرگ خواهد ربود و نیست خواهند شد پس چه بهتر و والاتر که آدمی در راه خدا با شمشیر کشته شود. و امام علی (ع) در مناسبتهای مختلف در ارتباط با ارزش شهادت و عشق خود به شهادت سخن گفته: سوگند به خدا که شوق و ذوق علی و انس فرزند ابیطالب نسبت به مرگ از شوق و انس طفل به پستان مادر بیشتر است. و همچنین در یکی از خطبهها میفرمایند؛ زینندهترین و والاترین مرگ، شهادت است. سوگند به آنکه جان علی در دست قدرت اوست، هزار ضربهی شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر آن هم در غیر طاعت خداست.
منبع:فرهنگ ایثار