تبیان، دستیار زندگی
الی "خودسازی" خشم ماه رمضان، فرصتی برای پالایش روح و جان است پس در این ماه باید بیماریهای نفس را شناسایی کرده، به مداوای آنها پرداخت. اگرچه امر خودسازی مختص به ماه رمضان نمی باشد اما این ماه بهانه ای است تا بیشتر به...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بسمه تعالی

"خودسازی"

خشم

ماه رمضان، فرصتی برای پالایش روح و جان است پس در این ماه باید بیماریهای نفس را شناسایی کرده، به مداوای آنها پرداخت. اگرچه امر خودسازی مختص به ماه رمضان نمی باشد اما این ماه بهانه ای است تا بیشتر به این مسئله فکر کنیم.

انسان زمانی از دیگر موجودات متمایز می شود که بتواند در جهت تکامل جنبه معنوی خویش اهتمام ورزد و صرفاً در جهت مادیات گام برندارد.

انسان برای تصفیه خود نیاز به آگاهی و معرفت دارد؛ بر آن شدیم تا با الهام گرفتن از آموزشهای ره یافته گان این مسیر سخت و ناهموار، گامی در جهت رشد و تعالی انسانیت خویش برداریم.

حضرت امام خمینی (ره) هفتمین حدیث از کتاب چهل حدیث را به خشم، پیامدها و درمان علمی و عملی آن اختصاص می دهد و دریچه سخن را در این خصوص با روایتی از امام صادق علیه السلام می گشاید که:

"خشم کلید همه بدیها است."

"ابن مسکویه" در تعریف خشم، مطلبی به این مضمون دارد:

"خشم در حقیقت حرکتی نفسانی است که به واسطه آن جوششی در خون قلب به منظور گرفتن انتقام ایجاد می گردد. در این حال آتش خشم شعله می کشد و عقل تحت تأثیر قرار می گیرد. انسان در چنین شرایطی – به گفته حکمیان – مانند غاری می گردد که در آن آتشی افروخته باشند، دودی خفه کننده آن را پوشانده باشد و امکان خاموش کردن آتش میسر نباشد."

همو می افزاید: بقراط می گوید: "من از کشتی ای که در دریا دچار طوفان و موج های سهمگین شده باشد، امیدوارتر هستم تا کسیکه خشم او برافروخته شده باشد، زیرا ناخدای کشتی به هر طریق ممکن کشتی را نجات خواهد داد، اما نجات کسی که آتش خشم او شعله ور شده باشد ممکن نیست. برای او موعظه، پند و اندرز هم کارگر نخواهد افتاد و چه بسا بر خشم او بیفزاید."

مزایای خشم

نمی توان گفت که در کل، خشم منفی است چرا که قوه خشم از نعمتهای خداوند است که بقای شخص وابسته به آن می باشد. اگر این قوه در حیوان وجود نداشت از خود دفاع نمی کرد، و اگر در انسان نبود علاوه بر این که از بسیاری کمالات باز می ماند، اخلاق وی از اعتدال خارج می شد و به سستی، تنبلی، بی غیرتی و ظلم پذیری مبتلا می گردید. بر این اساس، تصور برخی افراد که قائل به از بین بردن این قوه اند، خطاست. چراکه خدای متعال آن قوه را بیهوده در انسان قرار نداده است. امر به معروف و نهی از منکر، نبرد با دشمنان دین و جهاد با دشمن درون، یعنی نفس سرکش، با این قوه انجام می گیرد: حتی برخی از حکما برای جلوگیری از سست شدن این قوه راه حلهای علمی و عملی مطرح کرده اند، از جمله رفتن به میدان جنگ.

معایب خشم

حال که مزایای این قوه مشخص شد باید به معایب آن هم نگاهی داشت.

امام صادق علیه السلام فرمود: "خشم، ایمان را فاسد می کند، چنان که سرکه عسل را." چه بسا شخص در حال خشم از دین خدا برگردد، نور ایمان در دلش خاموش و نهایتاً هلاک گردد و پشیمانی هم به حالش سودی نداشته باشد.

امام باقر علیه السلام فرمود: "همانا این خشم، جرقه آتشی از شیطان است که در قلب آدم برافروخته می شود." و همچنین از آن حضرت چنین نقل شده است: "در تورات، ضمن اسراری که خداوند متعال با موسی داشت، آمده است که ای موسی! خشم خود را از کسیکه تو را بر او مسلط کرده ام نگهدار، تا خشم خود را از تو نگه بدارم."

بدان که آتشی از آتش غضب الهی سخت تر نیست، چنانکه حواریون حضرت عیسی علیه السلام از آن حضرت درخصوص سخت ترین چیز سؤال کردند. آن حضرت فرمود: "سخت ترین چیزها خشم خداست". پرسیدند: «با چه چیز خود را از آن حفظ کنیم؟» حضرت فرمود: "به اینکه خشم نگیرید".

راه رهایی

برای رها شدن از خشم، راه حل هایی نیز ذکر گردیده است:

1- اندیشیدن در پیامدها، دستاوردها و مفاسد خشم

2- منصرف کردن نفس از اینکه در ورطه خشم بیافتد. در منابع اهل سنت آمده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله هرگاه به خشم می آمد، اگر ایستاده بود، می نشست و اگر نشسته بود به پشت می خوابید پیامبر(ص) می فرمایند: در هنگام خشم، سکوت نمائید.

3- از بین بردن اسباب خشم؛ یکی از این اسباب، حب نفس است، که دوستی مال، جاه، شرف، مقام و .... از آن حاصل می شود. انسان به دلیل محبتی که به اینها دارد، و قتی مزاحمتی برای این موارد احساس کند، یا احتمال مزاحمتی برای این امور بدهد، خشمگین می شود.

اما آنچه مسلم است انسان باید بیندیشد و مراقب باشد تا این قوه را که خداوند برای بقای او در وجودش به امانت نهاده است، برخلاف منظور پروردگار به کار نبرد و اگر چنین کند مستحق سرزنش و عذاب خواهد بود.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.