تبیان، دستیار زندگی
روزهایم رنگ پاییزند مثل برگ زرد می‌ریزند از حکایت‌های بارانی از هوای کوچ لبریزند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بال در بال پرستوها

بال در بال پرستوها

روزهایم رنگ پاییزند

مثل برگ زرد می‌ریزند

از حکایت‌های بارانی

از هوای کوچ لبریزند

سردی یک صبح بارانی

در میان جان من خفته است

پشت هر لبخند من رازی

از غمی پنهان و ناگفته است

آن پرستویم که از پاییز

بیمناک است و نمی‌خندد

بال در بال پرستوها

فکر او پرواز و پرواز است

او به ماندن، دل نمی‌بندد...

... آه! اما خوب می‌دانم

عمر این پاییز، کوتاه است

آفتابی گرم می‌آید

روزهایی سبز در راه است

باز می‌گردم من از پاییز

چون پرستویی که می‌آید

بال در بال پرستوها

تا کنار خانه‌ام شاید!

شاعر: ملیحه مهرپرور

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.