تبیان، دستیار زندگی
لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ. گل ها انار شد، داغ داغ. هر انار هزار تا دانه داشت.دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجنونامه دوم : لیلی و انار ،مجنون و زنجیر

مجنونامه دوم: لیلی و انار مجنون و زنجیر

 انار :لیلی زیر درخت انار نشست.درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ. گل ها انار شد، داغ داغ. هر انار هزار تا دانه داشت.دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.خون انار روی دست لیلی چکید…

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید.

راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد.

مجنونامه دوم: لیلی و انار مجنون و زنجیر

 زنجیر :لیلی زنجیر نبود

دنیا که شروع شد ، زنجیر نداشت، خدا دنیا را بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت و شیطان کمکش کرد.

دل زنجیر شد؛ عشق زنجیر شد؛ دنیا پر از زنجیر شد ؛ و آدمها همه دیوانه زنجیری.

خدا دنیای بی زنجیر می خواست، اسم دنیای بی زنجیر بهشت بود.

امتحان آدم همین جا بود، دست شیطان از زنجیر پر بود.

خدا گفت: زنجیرت را پاره کن ، شاید نام زنجیر تو عشق باشد.

یک نفر زنجیرهایش را پاره کرد. اسمش را مجنون گذاشتند. مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری.

این نام را شیطان بر او گذاشت او انسان را با زنجیر می خواست.

لیلی مجنون را بی زنجیر می خواست. لیلی می دانست خدا چی می خواهد ، لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند.

لیلی زنجیر نبود ، لیلی نمی خواست زنجیر باشد. لیلی ماند چون نام دیگر او آزادی بود.

عرفان نظرآهاری


مجنونامه اول