تبیان، دستیار زندگی
حضرت ابوالفضل (علیه السلام)، پیشتر، حقایق بسیاری در مورد حوادث کربلا از پدر و برادرانش شنیده بود و اکنون همه را در برابر دیدگانش می‌دید. و چه بسا فجایعی را که چند روز آینده در کربلا متولد می‌شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عباس علیه السلام و دوراهی انتخاب

یا قمر بنی هاشم

انتخاب یکی از کارهایی است که در طول روز، خواسته و ناخواسته، بارها و بارها انجام می‌دهیم. انتخابهایی که هر کدام از لحاظ اهمیت در جایگاه خاص خود قرار دارند و در طول زندگی نقشهای متفاوتی ایفا می‌کنند، نقشهایی که تا پایان عمر، زندگمیان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. و شاید معنای واقعی زندگی ما هستند.

ابوالفضل (علیه السلام) عراقیهای دوران خود را به خوبی می‌شناخت، به ویژه مردم کوفه را در عهد پدر بزرگوارش و برادر گرامی اش امام حسن مجتبی (علیه السلام)، خوب آزموده بود و می‌دانست که آنها چگونه برای خواستها و آرزوهای خود جمع می‌شوند و در برابر متاعی اندک تسلیم شده و پشت می‌کنند. او می‌دانست که بنی‌امیه از جهت نیرو چقدر نیرومند و در خونریزی چقدر بی‌باک هستند و حامیان برادرش چقدر اندک و کم‌نیرو ...

هر چه کاروان امام حسین (علیه السلام) به کوفه نزدیکتر می‌شد خبرهای نگران کننده‌ای از وضع کوفه می‌شنید، که از مجموع آنها معلوم می‌شد که مردم کوفه از عهد خود برگشته‌اند و هرگز به یاری آنها نخواهند شتافت. هنگامی که خبر شهادت مسلم بن عقیل به آنها رسید، بسیاری از همراهان سست عنصر متزلزل شدند و به چپ و راست گراییدند و از پیرامون امام حسین (علیه السلام) پراکنده شدند.

حضرت ابوالفضل (علیه السلام)، پیشتر، حقایق بسیاری در مورد حوادث کربلا از پدر و برادرانش شنیده بود و اکنون همه را در برابر دیدگانش می‌دید. و چه بسا فجایعی را که چند روز آینده در کربلا متولد می‌شد.

این در حالی بود که می‌دانست اگر برادرش را در آن دشت خون وانهد در رفاه و آسایش خواهد بود. از طرفی طبیعی بود که اگر به طرف سپاه دشمن کشیده می‌شد، در آن صورت هم می‌توانست به مال و منال، و جاه و مقام برسد، و هم بی‌طرف باشد و از خطر در امان بماند.

اما عباس (علیه السلام) هرگز رغبتی به جاه و مقام پیدا نکرد و تنها هدفش پیوستن به سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) بود. راهی که هیچگاه مشابهی برای آن نیافت و در این راه هرگونه پیشامد تلخی را به جان خرید. امروز سالروز میلاد کسی است که انتخابی بزرگ کرده، انتخابی که شاید تاریخ نمونه‌ای برای آن ندارد.

نمی‌دانم اگر من و تو بودیم کدام را انتخاب می‌کردیم .. چقدر برای انتخاب آن فکر می‌کردیم …چقدر دو دل بودیم و در انتخاب راه خود شک داشتیم، اما این بار نوبت من و توست که از دوراهیهای زندگیمان عبور کنیم، عبوری که در انتظار یک انتخاب است؛ انتخابی سبز که گرد هیچ حسرت و پشیمانی بردامن آن ننشیند.

بر گرفته از:

"سردار کربلا"، ترجمه‌ی "العباس"، نوشته‌ی مرحوم مقرّم، مترجم ناصر پاک پور، (با اندکی تلخیص و تصرف)»

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.