تبیان، دستیار زندگی
معمار صنع ریخت چو طرح بنای عشق بگشاد بر همه ، در دولتسرای عشق بیگانه را به کعبة مقصود ره نداد تا خویشتن نکرد فدا در منای عشق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معمار صنع

یا ابا عبدلله

معمار صنع ریخت چو طرح بنای عشق

بگشاد بر همه ، در دولتسرای عشق

بیگانه را به کعبة مقصود ره نداد

تا خویشتن نکرد فدا در منای عشق

از این حضیض خاک بر افلاک پرگشای

اندر هوای عشق تو همچون همای عشق

برتر شوی زنه فلک ای دل بجان دوست

مردانه وار گر بنهی سر بپای عشق

با پای عقل کی بری این راه را بسر

نبود گرت بدست توکل عصای عشق

در طور پاسخ ارنی ، لن ترانی است

کاینجا کلیم هم نبود آشنای عشق

با آنکه در مقام کلیمی شد استوار

راهش نداده­اند بخلوتسرای عشق

آن جلوه­ای که موسی عمران زپا فکند

یک جلوه بود از علی ، مرتضای عشق

کاینجا مجال عرض وجود و کمال نیست

شاهان عالمند بر این در گدای عشق

یعنی ازین دو روزه هستی بپوش چشم

شاید که بعد از ین برسی بر بقای عشق

دیوانه آن کسی ، که شود پای بند عقل

فرزانه آنگه گشته زمان مبتلای عشق

غیر از حسین نیست در این عرصه عاشقی

عشاق بنده­اند و بود او خدای عشق

با طفل شیرخوار چه رمزی میان نهاد

چون تیر از کمان شد و آمد بنای عشق

دانی که کربلا زچه شد نینوا بنام

از آن سرا شنید چون به سر نی نوای عشق

      جعفر منصوری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.