تبیان، دستیار زندگی
فضاى سایبر یک جامعه دیگر است. با ساختار تاریخ و فرهنگ خاص خود. افرادى که در آن به تعامل با یکدیگر مى‌پردازند. مشابه تمام فعالیت‌هایى را که در فضاى واقعى انجام مى‌دهند دارند. گروه تشکیل داده، عضو مى‌پذیرند، تبادل اطلاعات مى‌کنند، سفر می کنند و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرهنگ مجازی و هویت های مجازی

فضاى سایبر یک جامعه دیگر است. با ساختار تاریخ و فرهنگ خاص خود. افرادى که در آن به تعامل با یکدیگر مى‌پردازند. مشابه تمام فعالیت‌هایى را که در فضاى واقعى انجام مى‌دهند دارند. گروه تشکیل داده، عضو مى‌پذیرند، تبادل اطلاعات مى‌کنند، سفر می کنند و ...

در عصر اطلاعات و گسترش خطوط ارتباطات فراگیر، سایبر توانسته است جاى خود را در فضاى سنتى ارتباطى باز کند. لذا پرداختن به آن در جهت شناخت لازم مى‌نماید. در این مقاله بررسى فرهنگ سایبر و نظریات مربوط به آن مورد بررسی قرار می گیرد.

مسائلى که براى نظریه‌‌پردازان در حوزه فرهنگ در فضاى مجازى مطرح مى‌شود عبارت است از مسائلى چون شکل‌گیرى فرهنگ جدید، بازنمایى و درک از واقعیت مجازى و هویت. اهمیت و قدرت اشکال اجتماعى مانند اجتماعات مجازى و گفتمان فضاى مجازى در فرهنگ عامه و حوزه‌هاى دیگر.

پس از آنکه فضاهاى مجازى مطرح گشتند به تدریج خرده فرهنگ‌هاى مجازى به تبع آن پا به عرصه ظهور گذاشتند. آنچه که این خرده فرهنگ‌ها را به وجود آورد جماعت‌هاى مجازى بوده‌اند و از آنجا که هر فرهنگى ساخته و پرداخته فضاى خود است فضاى مجازى نیز فرهنگ خاص خود را پروراند. جماعت‌هاى مجازى نیز در چنین فضایى ضمن آنکه فضاى خاص خود را دارند، هویت‌های خاصی را در آن تعریف مى‌کنند.

آنچه که مهم است چگونگى این هویت‌هاست. آیا درست همان چیزی هستند که با آن در فضاى واقعى شناخته مى‌شوند؟ یا هویتى فراتر از هویت وجودى واقعى افراد می باشند؟

اینترنت

هویت‌ها در فضاى سایبر انعطاف‌پذیر و قابل تغییر مى‌باشند

منظور از انعطاف‌پذیرى هویتى آن است که افراد مى‌توانند در فضاى سایبر به دلیل عدم وجود راهنماهاى چهره‌اى از خودبازنمایى دیگرى را نشان دهند.

فضاى سایبر و جذابیت‌هاى آن به تدریج مورد توجه بسیارى از نظریه‌پردازان قرار گرفت و به تدریج مفاهیم جدیدى در این باره مطرح گشت که در ادامه به تعدادى از این نظریات و اصطلاحات اشاره مى شود.

سایبر فمینیسم: در سال 1998 شرکت داده‌هاى بین‌المللى اعلام کرد که در چند سال آینده تعداد زنان کاربر اینترنت در ایالات متحده از مردان بیشتر خواهد شد در حالى که زنان در ابتدا کمتر از 3 درصد کاربران اینترنت در آمریکا را تشکیل مى‌دادند. سایبر فمینیسم در ابتدا به انگیزه مخالفت با گفتمان‌هاى ضد فمینیستى ظاهر شد گروهى از پیشروان حوزه" سایبر فمینیسم" ادعا کردند ذهنیت زنانه مى‌تواند منطق فناورى را دگرگون کرده و خسارات ناشى از آن را کم کند. آنها معتقد بودند باید از فضاى مجازى براى همه‌گیر کردن گفتگو در مورد امورى مانند هویت، ارتباط، قدرت و جنسیت استفاده کرد. آنها این کار را نه تنها براى بررسى نظریه‌ها بلکه به عنوان روشى براى تعیین نقش زنان در ابتداى قرن بیستم توصیه می کردند.

قدرت مجازی: بر طبق تعریف جردن، قدرت مجازى به سه قسم تقسیم مى‌گردد: فردی، اجتماعى و تصوری

فردی: نوعى از قدرت در مورد فرد وقتى اتفاق مى‌‌افتد که او به توانایى لازم براى دسترسى و استفاده از امکانات براى تماس با دیگران برسد.

- اجتماعی: زمانى که براى یک گروه این توانایى به وجود بیاید نوع اجتماعى این نوع از قدرت ایجاد مى‌شود

قدرت مجازى تصورى زمانى واقع مى‌شود که یک ایدئولوژی، جنبش یا حرکت اجتماعى به امکانات جدید ارتباطى دسترسى پیدا کند.

سایبر پانک: ترکیبى از دو کلمه "سایبرنتیکس" و" پانکس" است. این واژه بر روى مسائلى همچون هکرها، فناورى‌هاى ارتباطى پیچیده، کامپیوترها، هوش مصنوعى و غیره متمرکز مى‌شود.

روابط مجازی: در این پدیده دو یا چند نفر از طریق کامپیوتر باهم ارتباط برقرار مى‌کنند و براى هم پیام‌هایى تحریک کننده و حتى غیراخلاقى و جنسى مى‌فرستند. روابط مجازى انواع مختلف صوتی، تصویری، نوشتارى و ... دارد. این روابط مى‌توانند در زمان پایدار یاناپایدار باشند.

دموکراسى سایبر: مفهومى است که در آن اینترنت به عنوان عامل ارتقا دهنده مشارکت و به تبع آن دموکراسى دیده مى‌شود.

سایبر درام: مفهوم سایبر درام را ابتدا فردی به نام موراى (2002) مطرح کرد. از نظر او ظرفیت‌هاى موجود در فضاى مجازى باعث مى‌شود بقیه رسانه‌ها از جمله تلویزیون رفته رفته خود را در شکل جدید در فضاى مجازى مطرح کنند.

اعتیاد اینترنتی: یونگ (1996) معتقد است اعتیاد اینترنتى به معناى استفاده بیش از حد از اینترنت است که گاهى به بیمارى‌هاى جسمى یا روانى منجر مى‌شود. از دید او اتاق‌هاى گفتگو منبع اصلى اعتیاد اینترنتى هستند. برخى محققان نظر او را مورد نقد قرار مى‌دهند. کسانى مانند "شرر" معتقدند اعتیاد به اینترنت با اعتیاد به موادمخدر نه به لحاظ پیامدهاى روانى و نه به لحاظ پیامدهاى جسمى قابل مقایسه نیست و بنابراین به کار بردن لفظ اعتیاد براى استفاده بیش از حد از اینترنت چندان منطقى به نظر نمى‌رسد.

افسردگى اینترنتی: واقعیت در مورد اینترنت این است که گاهى این رسانه جدید باعث بروز یکسرى پیامدهاى روانى براى کاربران مى‌شود. به عنوان مثال اینترنت امروزه بخش بزرگى از زمانى را که مى‌توانیم با خانواده بگذرانیم به خود اختصاص مى‌دهد و تمامى حوزه‌هاى فعالیت روزمره را تحت شعاع قرار مى‌دهد. و از همه مهمتر آنکه برقرارى ارتباط واقعى را با افراد واقعى محدود مى‌کند. مواردى از افسردگى بر اثر استفاده مداوم از اینترنت مشاهده شده که ثابت مى‌کند این افسردگى چیزى بیش از یک فرض است.

اینترنت

قماربازى اینترنتی: قمار بازى اینترنتى هر نوع فعالیتى است که از طریق اینترنت صورت مى‌گیرد و شامل نوعى شرکت در قرعه، شرط‌بندى یا انجام فعالیتى مبتنى بر بخت و اقبال با هدف رسیدن به پول، جایزه، یا نوعى امتیاز است (علیرضا دهقان، 1384چ)

ویژگى‌هاى روانشناختى و انسانى فضاى مجازى و نظریه‌هاى ارتباطى با روانشناسى ارتباط نزدیکى دارند که در ادامه، ویژگى‌هاى روانشناختى فضاى مجازى بررسی می شود.

کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا به صورت نوشتارى است ، فاقد احساساتی است که در فضاى واقعى از طریق قدم زدن، سخن گفتن و ... به دست مى‌آید. افراد با وجود امکانات ارتباطى در فضاى مجازى دیگر اهمیتى به کیفیت روابط نمى‌دهند. و این مسئله به کاهش بیشتر احساسات منجر مى‌شود.

متن‌گرایی: على‌رغم امکانات چند رسانه‌اى موجود در فضاى مجازى هنوز هم، قسمت عمده‌اى از ارتباطات در فضاى مجازى را ارتباطات متنى در قالب ایمیل و چت تشکیل مى‌دهد. ارتباطات متنى مى‌تواند شکل جدیدى از هویت مجازى را شکل دهد این امر شاید بتواند امکان تقویت قدرت تکلم را از فرد گرفته و توانایى فرد رادر بیان و گفتگو کاهش دهد.

دریافت‌هاى جایگزین: در ارتباطات مجازى شما مى‌توانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصى دیگران وارد شوید و حرف‌هایى که حاضر نیستند در ارتباط چهره به چهره به شما بگویند را بشنوید.

جایگاه‌هاى مساوى شده: با کمى چشم‌پوشى مى‌توانیم مدعى شویم که جایگاه طرفین گفتگو در ارتباطات مجازى برابر است. برخى از متخصصان به این ویژگى فضاى مجازى دموکراسى شبکه مى‌گویند.

فرامکانی: نقش جغرافیا در تعیین ارتباطات مجازى بسیار کمتر از نقش آن در ارتباطات واقعى است. به عنوان مثال یک مرد تاجر آمریکا مى‌تواند از طریق یک پایگاه ارائه دهنده خدمات اینترنتى در آلمان با یک متخصص امور تبلیغاتى در ایران ارتباط برقرار کند البته این ویژگى‌ از لوازم جهان مجازى در عصر اطلاعات و فناورى است. اینکه مرزها برداشته مى‌شود.

گوناگونى اجتماعی: در اتاق‌هاى گفتگو، افراد مختلف با جایگاه‌هاى اجتماعى متفاوت در مورد یک یا چند موضوع خاص به گفتگو مى‌نشینند و نظرات خود را بیان مى‌کنند این امر گرچه کاربر را به تبادل اطلاعات وا مى‌دارد اما قطعا از لحاظ کیفى با تشکیل چنین اجتماعاتى در فضاى واقعى قابل قیاس نمى‌باشد.

قابلیت ذخیره‌سازی: یکى از خصوصیات برجسته ارتباطات مجازى قابلیت ذخیره‌سازى محتواى آن است. بدون آنکه در محتوا دخل و تصرفى صورت گیرد.

اینکه فرهنگ مجازى برخاسته از فرهنگ‌هاى واقعى است یا فرهنگ خاص خود در فضاى مجازى، چیزى است که نظریه‌پردازان مورد توجه قرار داده‌اند.

اندرسون معتقد است که: ارزش‌هاى فرهنگ مجازی، ارزش‌هاى گفتاری، قابل دسترس، آزاد و داراى واکنش سریع هستند.

اینترنت

ناپفر و مورس ماهیت مردسالارانه فرهنگ مجازى را بررسى مى‌کنند. در عین حال، کولکو معتقد است که اعضاى (که عمدتا آنگلو - آمریکایى‌اند) جوامع مجازى جدید، ارزش‌‌هایى (عمدتا آمریکایی) از فرهنگ بومى خود نیز با خود وارد این جوامع مى‌کنند..

لوى مى‌گوید: «فرهنگ مجازى بیانگر پیدایش یک فرهنگ متفاوت جهانى و جدید است،‌ چرا که از عدم تعصب در فهم از جهان برگرفته شده است.» و هیلى فضاى مجازى را فضایى میان تمدن و صحرانشینى مى‌داند که در آن گرایشات و گزینه‌هاى فرهنگى را مى‌توان انتخاب کرد.

هر فرهنگى در کل مى‌تواند خرده فرهنگ‌هایى را در بطن خود داشته باشد. در مورد آنکه آیا فرهنگ مجازى هم خرده‌فرهنگ‌هایى دارد یا نه نظریات زیادى بیان شده است.

کستلز «فرهنگ هکری» را به تفصیل بررسى کرده است. لئوناردى فرهنگ آن لاین و طرح‌هاى وب سایت اسپانیایى‌هاى ایالات متحده را مورد مطالعه قرار مى‌دهد و گیبس و کراس تصاویرى را که خرده فرهنگ‌هاى مختلف اینترنتى به کار مى‌برند مورد بررسى قرار مى‌دهند. اما شمارى از پژوهش‌ها به جاى موضوع‌بندى و توصیف خرده فرهنگ‌هاى فضاى مجازی، به حاشیه رانده شدن یا عدم دسترسى برخى گروه‌هاى فرهنگى را به فضاى مجازى مورد بررسى قرار داده‌اند. مثلا هوو مى‌گوید: تفاهم‌هاى مهم ارزش‌هاى فرهنگی، فضاى مجازى را براى آمریکایى‌هاى بومى (اصیل) نامناسب مى‌کند.

کنیستون و هال آمارى در مورد زبان انگلیسى و غلبه غرب در اینترنت ارائه مى‌کنند؛ آنها اظهار داشته‌اند که %95 جمعیت هند- به دلیل اینکه از زبان انگلیسى سلیس محروم‌اند، عملا ازکامپیوتر استفاده نمى‌کنند. اندرسون معتقد است «سنت‌هاى اومانیستى لیبرال فرهنگ غربی» از عالم فضاى مجازى محرومند نه به این دلیل که به رسانه‌هاى جدید وارد نشده‌اند بلکه به این دلیل که آنها به معناى دقیق کلمه تحت الشعاع ارزش‌هاى فرهنگى وابسته به زبان و فرهنگ غالب فضاى مجازى قرار گرفته‌اند.

فریس، مورس، و ناپفر نیز معتقدند که فرهنگ جنسى فضاى مجازى مى‌خواهد زنان را از دنیاى مجازى بیرون کند. جالب اینکه داهان از فضاى عمومى آن لاین محدودى در اختیار اسرائیلى‌هاى وابسته به اکثریت یهودیان ساکن در اسرائیل گزارش مى‌دهد. این نویسنده به جاى آنکه به این نتیجه برسد که فرهنگ آنگلو- آمریکایى در اینترنت غالب است، قاطعانه مى‌گوید این عدم تعادل نشانگر آن است که محرومیت اجتماعى و سیاسى موجود در جامعه اسرائیل صرفا در فضاى مجازی، منعکس شده است. داویس از امکان محرومیت از فرهنگ ابزارى جهانى (تکنو فرهنگ) به واسطه تفاوت و تنوع ارزش‌ها و گرایشات انسانى حمایت مى‌کند.

گذشته از تمام این نظرات آنچه که باید پذیرفته شود واقعیت وجود فضایى است که خواسته یا ناخواسته افراد بشرى را به عضویت خود در مى‌آورد. و این موفقیت را مدیون عوامل زیادى است. که بخشى از آن را شرایط کنونى جهان سبب مى‌گردد. جایى که مرزها برداشته مى‌شود. قومیت‌هاى‌ چند پاره جاى خود را به ملیت واحد مى‌‌دهند. انسان ایرانی. انسان آمریکایى و هر انسانى با هر ملیتى دیگر شناخته شده نیست. انسان یکى است و آن انسان جهانى است. انسانى که در جهان زیست مى‌کند. در جهان ارتباط برقرار مى‌کند. انسانى که فرهنگ ایرانى خود را به فرهنگ جهانى مى‌بخشد. و همه اینها را مدیون فرایند جهانى سازى است.

اینترنت

اگرچه ارتباطات و داستان تحول آن خود پدیده بزرگى است اما چیزى جدا از این شهر جهانى نمى‌باشد و ابزارى در دستان قدرتمند جهانى سازى است. که با آن و با استفاده از جذابیت‌هاى گوناگونش انسان را چنان محصور خود مى‌کند که دیگر فرد به آنچه خود دارد نمى‌اندیشد. اینجاست که چشمان خود را مى‌بندد گوش‌هاى خود را مى‌گیرد و به روى فرهنگى دیگر مى‌گشاید و ناخواسته یا خواسته فرهنگ بومى و واقعى خود را فداى فرهنگى مجازى مى‌کند. فرهنگى که مجازى است اما واقعیتى غیر قابل نفى دارد به نظر من پذیرش شرایط کنونى به معناى رد آنچه که داشته‌ایم نیست. پذیرش فضاى مجازى در تناقض با پذیرش واقعیت نیست انحصار این فرهنگ بیشتر جوامعى را که در پى جاذبه‌هاى مدرنیته از سنت خود جدا گشته‌اند و از طرفى به دلیل عدم دسترسى به ابزار مدرنیته به آن نرسیده‌اند و در حالتى از سرگردانى در این فضاى انومى به سر مى‌برند را بیشتر در خود حل مى‌نماید. در حالى که مى‌توان آنچه را که از سنت شایسته است حفظ نمود در عین حال آنچه را که از مدرنیته نیک است اتخاذ نماید. این به معناى سنت‌گرایى نیست بلکه پذیرش خوب‌ها و نیک‌هاست براى نیک‌تر شدن و خوب‌تر زیستن.

با اندکی تغییر.نوشته نفیسه منوچهری راد.روزنامه رسالت