به عمو ژید گوش کن

توصیه های اندره ژید برای نوشتن
توصیه های اهل فن، همیشه چراغ راه نوآموزان و رهپویان هر رشته است. بر همین مبنا، خواندن این جملات انتخاب شده از گفتارهای پراکنده «آندره ژید» را به نویسندگان و منتقدان ادبیات پیشنهاد می کنیم!
?. می خواهم اثر هنری؛ سر تا پا بی دلیل باشد. اما کوچک ترین چیز بی معنی را که به آن اضافه شود، نمی توانم تحمل کنم.
2. من در ادبیات؛ هر چیزی را که فردا کم تر از امروز جالب باشد، هر چیزی را که پس از مدت کمی، خوانندگان امروزیش، دیگر به میزان سابق زیبا و لطیف و جذاب نشمارند «ژورنالیسم» می گویم
3. آیا باید به حملات پاسخ گفت؟ تسلیم به این میل شدید را به هیچ وجه توصیه نمی کنم! اگر آن حمله؛ بی مورد است، بگذار خود خواننده، آن را تشخیص دهد...
4. باور کن که مدح و تعریف، انسان را سست می کند و باعث می شود که نیروی کم تری به کار ببرد. اما انتقاد و حمله ای که با خونسردی استقبال شود؛ انسان را قوی تر می سازد.
بکوش اثر دیگری، محکم تر و مقاوم تر از اثر قبلی به وجود آوری.
5. شناختن هنر دیگران با همه جزئیات شان، جالب توجه است. اما گمان نمی کنم که فایده حقیقی داشته باشد. رمان نویس با استعدادی به من می گفت که در جوانی بهترین رمان های دیگران را مقابل خود قرار داده، نکته به نکته و به دقت مطالعه کرده و همه اسرار فن نویسندگی آن ها را کشف کرده است و پس از آن، به نویسندگی پرداخته. اما فنی که فرا گرفته بود؛ فن دیگران بود.

7. اعتماد به دوام و بقاء؛ به اثر هنرمند نوعی متانت در شادی، عمق در اندوه و نوعی حضور و سادگی می بخشد و این مشخصات؛ آن اثر را از آثاری که فقط به انتظار شهرت و موفقیت نوشته شده است، جدا می کند.
خطای «رمانتیک»ها در این بود که می کوشیدند زندگی را در خارج از اثر خود قرار دهند.
8. تا حد امکان کم بنویس و بیش تر از آن چه ضرورت اش را احساس می کنی، ننویس!
9. از هر چیزی که غرورت را نوازش کند و از هر چیزی که بخواهد نوشته های تو را از آن چه هست بهتر نشان دهد؛ حذر کن و... به موفقیت آنی لافزنان اعتناء مکن!
10. اگر هدف ات را در ذهن گم کرده ای و نمی بینی؛ دچار ناامیدی نشو. باور کن که شاهکار؛ از راه مستقیم به دست نمی آید. زیرکی می خواهد. افتادن در راه های پر پیچ و خم می خواهد. باید همه راه ها را امتحان کرد. در هیچ نقطه ای توقف مکن. رد شو و به نقطه دیگر برس. بدان که گره کار؛ در درون مغز خود تو است. هر قدر که بیش تر به آن فشار بیاوری، کورتر می شود و وقتی که راحت اش بگذاری؛ خود به خود باز می شود. کمال اثر تو؛ وابسته به کمال کوشش تو است.

11. اگر می خواهی پیشرفت کنی؛ روی هیچ فرمول خاصی تکیه مکن. توقف مکن و به خواب مرو. برای تو؛ پیشرفت اهمیت دارد و به فکر آن باش. اگر منظور تو شهرت و موفقیت آنی است؛ فراموش نکن که هر قدمی که به جلو برمی داری؛ این موفقیت آنی را به خطر می اندازد. اغلب خوانندگان فقط آن چیزی را تحسین می کنند که برایشان بیگانه نیست. آن تازگی ای که تو می آوری، هر چه باشد، راحتی خیال آنان را از میان می برد. اگر دنبال شهرت و موفقیت می گردی؛ باید قبلاً از این نکته با خبر باشی. تازگی واقعی؛ همیشه جلب نظر نمی کند. برعکس؛ تازگی های ساختگی و بی ارزش را می شناسم که فقط برای تولید تعجب و برای پرده پوشی بی مایگی و فقدان شور و هیجان، در اثر آورده شده است.
12. تا حدی که می توانی، روشن بنویس و مواظب باش که از همان آغاز، دچار «تخیل» نشوی. باید همیشه چشم و گوشت باز باشد تا در چاهی که به دست خود کنده ای نیفتی!
13. کاری که به عهده تو است؛ گوش دادن است. هنرمند بزرگ؛ در درجه اول، شنونده بزرگی است. وقتی که در مجامع شرکت می کنی، جدیت کن که مانند «غواصی» وارد شوی. این را بدان که در مجامع و محافل؛ فقط آن چیزی برق می زند که «طلا» نیست. این را بدان که «تازگی»؛ سکه رایج مجامع و محافل نیست. کسی که مقداری «ابتذال»؛ با حرف های خود مخلوط نکند؛ هرگز به عنوان خوش صحبت و نکته گو معروف نمی شود... و این را هم بدان که:
14. اغلب همکاران تو؛ عادت دارند تا کتاب شان به بازار می آید، کاری می کنند که در روزنامه ها و مجلات، جنجالی به پا شود. منتقدان در باره آن اظهار عقیده کنند و کوس شهرت نویسنده را در همه جا بزنند! حتی عادت دارند که چیزهایی را به منتقدان تلقین کنند. این ها، همیشه کارشان رو به راه است. وسایل شهرت خود را فراهم می سازند. اما بدان که راه آن ها جدا است و به سراغ موفقیت واقعی نمی روند. به این ترتیب؛ اگر تو واقعاً مرد نیرومندی هستی و نمی خواهی شهرت را به همه چیز ترجیح دهی؛ به چنین چیزهایی اعتنا نکن.
15. اگر روزی دیدی که خوانندگان امروزیت؛ از سست ترین و نامناسب ترین نکته اثرت؛ تجلیل می کنند، خوشحال باش. اما هرگز به این تجلیل تکیه نکن و صبر کن تا زمان اثر تو برسد. اگر به عیب هایی هم که نداری، حمله می کنند؛ باز خوش حال باش و به فکر آینده باش، تا چشم خواننده ها را باز کنی.

16. برای «تشویق» یک گوش ات را باز کن و برای «انتقاد» هر دو گوش ات را. به گفته های ابلهان، گوش مده. مورد پسند اینان نبودن؛ لذت بخش است. تو به ابلهان توجه نکن و هر کاری می خواهی انجام بده. اما مواظب باش که کسی را ابله نشماری!
17. از این که «مردم» را دچار حیرت کنی و یا مطبوع طبع «مردم» نباشی؛ ترسی نداشته باش. اما توجه کن که «دچار حیرت کردن» و «نامطبوع بودن» را هدف قرار ندهی!
18. اشتباه نکرده ایم اگر بگوییم که آثار بزرگ در نظر نخست، غریب و ناآشنا جلوه می کنند. البته نه به این خاطر که در آن ها تعابیر و مطالب تازه آورده شده؛ بلکه به این علت که از کهنگی و ابتذال؛ دوری شده است. مزایای عمیق یک اثر بزرگ را در نظر اول نمی توان دید.
19. به این نکته باید توجه کنی که دست کم در «فرانسه» (اما گمان می کنم که در تمام دنیا) هرگز؛ «علل هنری» نمی تواند «مردم» را به صورت دسته های متشکل، دور هم گرد بیاورد. برای این منظور باید مکتبی در میان باشد و این مکتب؛ به صورت «حزب» در بیاید! تصور این که «هنر و زیبایی» به خودی خود؛ وجود داشته باشد و یا دست کم جلب توجه ما را بکند و در خارج از مرزهایی که «مکتب» تعیین کرده؛ عرض اندام کند، غیر ممکن به نظر می رسد.
20.
اگر بدون توسل به راه های دیگر، مستقیماً خود را در میان چهار دیواری حبس می کرد؛ بیش تر مفتون اش می شدم و اگر با کله نیم تراشیده، به کوچه می دوید؛ این شیفتگی من، نسبت به او بیش تر می شد!

منبع : سایت خبر نگاران صلح