تبیان، دستیار زندگی
پدرم امام صادق(علیه السلام) به گروهی از اصحاب و خواص خویش فرمود: سفارش مرا در مورد فرزندم موسی بپذیرید، زیرا او از همه فرزندان من و نیز از همه كسانی كه از من به یادگار می‌مانند، برتر است و جانشین من پس از من و حجت خداوند بر همه بندگان خدا خواهد بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نحوه معرفی امام كاظم علیه السلام به امامت

امام كاظم علیه السلام

امامان گرامی ما را رسم بر این بود كه برای شناساندن امام و مرجع علمی و سیاسی و دینی بعد از خویش، به نام و شخص او تصریح می‌فرمودند تا برای آنها كه می‌خواستند از این رهگذر سوء استفاده‌های سیاسی بكنند، مَفری باقی نماند و هم شیعیان راستین، امام و جانشین واقعی را باز شناسند، از اینرو، در مورد امام كاظم علیه السلام نیز، پدر گرامیشان با وجود حكومت پر خفقان عباسی، باز در مواردی بسیار به امامت آن حضرت پس از خویش تصریح فرموده‌اند كه تنها به چند نمونه اكتفا می‌شود:

1- علی بن جعفر گوید: پدرم امام صادق(علیه السلام) به گروهی از اصحاب و خواص خویش فرمود: سفارش مرا در مورد فرزندم موسی بپذیرید، زیرا او از همه فرزندان من و نیز از همه كسانی كه از من به یادگار می‌مانند، برتر است و جانشین من پس از من و حجت خداوند بر همه بندگان خدا خواهد بود. (1)

2- عمر بن ابان می‌گوید: امام صادق(علیه‌السلام)، امامان پس از خود را یاد كرد. من اسماعیل فرزند ایشان را نام بردم، فرمود، نه. به خدا سوگند این انتخاب به اختیار ما نیست، به دست خداست.(2)

3- زراره - یكی از برجسته‌ترین شاگردان امام صادق(علیه السلام) می‌گوید: خدمت آن بزرگ رسیدم، سرور فرزندانش موسی(علیه السلام) سمت راست آن گرامی و جنازه‌ایی - كه جنازه فرزند دیگرش اسماعیل بود - روبروی حضرت قرار داشت.

به من فرمود: زراره، برو و داوود رقی، حمران و ابوبصیر(سه تن از یاران آن حضرت) را بیاور. رفتم و آوردم.

دیگران هم می‌آمدند تا سی نفر شدیم و اطاق پر شد.

امام به داوود رقّی فرمودند: پارچه روی جنازه را كنار بزن. داوود چنان كرد. آنگاه آن گرامی فرمود:

داود! ببین اسماعیل زنده است یا مرده .

گفت: سرور من، مرده است.

امام به یكایك حاضران جنازه را نشان داد و همه گفتند مرده است.

فرمود: خداوندا گواه باش(كه برای رفع اشتباه مردم تا این اندازه كوشیدم) سپس دستور دادند، او را غسل و حنوط كردند و در كفن نهادند و چون تمام شد باز به مفضل فرمودند: صورت او را باز كن .

مفضل چنان كرد. آنگاه فرمود: زنده است یا مرده؟ مفضل عرض كرد، مرده است. و باز از همه حاضران پرسید و همه همان را گفتند. و حضرت دگر بار فرمودند: خدایا گواه باش، اما باز گروهی كه می‌خواهند نور خدا را خاموش كنند موضوع امام بودن اسماعیل را مطرح خواهند كرد.

و در این هنگام به فرزندش موسی اشاره كرد و فرمود:

خدا نور خود را تایید می‌كند، گر چه گروهی آن را نخواهند.

اسماعیل را دفن كردند، امام از حاضران پرسیدند: آن كه در اینجا دفن شد كه بود، همه گفتند: فرزندتان اسماعیل. امام فرمودند خدایا گواه باش. سپس دست فرزند خود موسی را گرفتند و گفتند:

هو الحق و الحق معه و منه الی ان یرث الله الارض و من علیها؛ او بر حق و با حق است و حق از اوست تا روز رستاخیز. (3)

4- منصور بن حازم می‌گوید به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم:

پدر و مادرم فدای شما باد، هر صبح و شام جان‌ها در معرض مرگ قرار دارند، اگر برای شما چنین پیش‌ آید چه كس امام ما خواهد بود؟ امام دست بر شانه راست فرزندش ابوالحسن موسی زد و فرمود اگر برای من پیش آمدی رخ داد، این فرزندم امام شما خواهد بود. و آن گرامی در آن هنگام 5 ساله بود و عبدالله فرزند دیگر امام صادق(علیه السلام) - كه بعدها برخی به امامت او عقیده‌مند شدند- نیز در آن مجلس با ما بودند.

5- شیخ مفید - كه رحمت گسترده خداوند به روان پاك او باد – می‌گوید:

گروهی از بزرگان یاران حضرت امام ششم - درود خدا بر او - مانند: مفضل بن عمر، معاذ بن كثیر، عبدالرحمن بن حجاج، فیض بن مختار، یعقوب سراج، سلیمان بن خالد، صفوان جمال و دیگران - كه ذكر نامشان به درازا می‌كشد- موضوع جانشینی حضرت امام كاظم (علیه السلام) را روایت كرده‌اند و نیز از اسحاق و علی دو برادر امام موسی كاظم(علیه السلام) كه در فضل و ورع و تقوای آنان تردیدی نیست، روایت شده است. (4)

با این همه تاكیدها و تصریح ها،برای شیعه و آنانكه با امام صادق علیه السلام سر و كار داشتند مشخص و معین بود كه پس از آن گرامی،فرزندش ابو الحسن موسی بن جعفر الكاظم، امام است،نه اسماعیل - كه در حیات پدر از دنیا رفت - و نه فرزند اسماعیل كه محمد نام داشت و نه فرزند دیگر امام صادق علیه السلام كه عبد الله نامیده می‌شد.با این وجود،پس از درگذشت آن امام راستین،گروهی به امامت فرزندش اسماعیل و یا فرزند اسماعیل و یا عبد الله معتقد شدند و از مسیر روشنی كه برایشان تعیین شده بود،به انحراف گراییدند.

پی‌نوشت‌ها:

1- اعلام الوری، طبرسی، ص 291، چاپ علمیه اسلامیه/ اثبات الهداة، ج 5، ص 486 .

2- بصائر الدرجات، ص 471، چاپ جدید/ اثبات الهداة، ج 5، ص 484 .

3- غیبت نعمانی، چاپ سنگی، ص 179/ بحارالانوار، ج 48، ص 21 .

4- ارشاد مفید، ص 270 .

منبع:

كتاب پیشوای هفتم، تحریریه موسسه اصول دین قم .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.