بتمن در بغداد
تازهترین فیلم بتمن «شوالیه سیاه» از آن دسته فیلمهای 180 میلیون دلاری هالیوودی نیست كه این روزها براساس كتابهای كمیك ساخته میشود و سكانسهای آن در نقاط مختلف جهان از لندن تا هنگكنگ میگذرد.
در فیلمهایی از این دست اكثر كارگردانها ترجیح میدهند تا در فضای بسته فیلمبرداری كنند و حتی الامكان از جلوههای ویژه تصویری استفاده كنند و یا اینكه به هنگام فیلمبرداری در فضای آزاد از آسمان صاف و هوای مطلوب بهره بگیرند.
اما كریستوفر نولان كه سازنده فیلم قبلی بتمن هم بوده، با شرایط جوی كنار آمده و تاكید دارد گرفتگی هوا چیزی نیست كه شما بتوانید آن را به شیوهای تقلبی به خورد تماشاگر بدهید.شاید اگر كارگردان دیگری بود این چنین سكانسهایی را به یك تیم فیلمبردار درجه دو میداد تا خود را درگیر این صحنهها نكند اما نولان همراه فیلمبردار همیشگیاش والی فیستر همواره در سر صحنه آماده است و هنر پیشهها هم از اینكه مدتها منتظر نقشآفرینی بمانند ابایی ندارند حتی اگر این هنر پیشه كسی مثل گری اولدمن باشد.
نولان 37 ساله از سال 2000 و زمانی كه فیلم «یادگاری» را ساخت كمتر شیوه فیلمسازیاش را تغییر داده است. او این فیلم نوار را براساس فیلمنامهای از برادرش با بودجهای 5 میلیون دلاری ساخت و خودش آن را «فیلمی درون فیلم دیگر» توصیف میكند. او هنوز هم به شیوه آن روزها در سر صحنه، دیالوگها را تغییر میدهد و حركات بداهه دوربین را برای كار در نظر میگیرد و حتی به بازیگرانش اجازه میدهد تا در مقاطعی در مورد زمان شروع كار تصمیم بگیرند.
همین ویژگیها بود كه باعث شد تا استودیو وارنر در سال 2003 او را برای ساخت فیلمهای جدید بتمن به كار بگیرد و نولان از آن پس وظیفه پیدا كرد تا شخصیتی كه تقریبا با فیلم بتمن و رابین ساخته جوئل شوماخر در سال 1997 مرده بود را روی پرده سینما زنده كند.
خود نولان در مورد فیلم سال 1997 گفته بود: اگر خود كسانی كه فیلم را ساختهاند آن را جدی نگرفتهاند چرا ما علاقهمندان بتمن باید آن را جدی بگیریم ؟ این اظهار نظر نشان میداد كه نولان معتقد است برای بازیابی جایگاه بتمن در بین هواداران بایستی تا جایی كه ممكن است از جنبههای تجاری فاصله گرفت و جانی تازه به این شخصیت داد.
اما حالا با فیلم شوالیه سیاه نولان نه تنها موفق شده است كه به این هدف دست پیدا كند و منتقدان را هم راضی از سالنهای سینما به خانه بفرستد بلكه میتواند با حضور هیث لجر بازیگرمتوفی نقش جوكركه بازی فوقالعادهای در این فیلم داشته، روی جنبههای تجاری فیلم نیز حساب كند.
با این همه موفقیتهای غیرمنتظرهای از این دست برای نولان تازگی ندارد. او اولین فیلم خود را با یك دوربین ساده و با بودجه 6000 دلاری در سال 1998 ساخت و ساخت این فیلم كه در نهایت تعقیب نام گرفت حدود یك سال به طول انجامید. این فیلم در سال 1999 اكران شد و یكی از فیلمهای محبوب تمامی منتقدان در سطح جهان بود. استیون سودربرگ پس از اینكه از سینمای محل نمایش فیلم خارج شد با نولان تماس گرفت و از او خواست تا فیلم بیخوابی را براساس یك فیلم نروژی با بازی هیلاری سوانك و ال پاچینو برای استودیو فیلمسازیاش بسازد.
چند سال قبل پس از اینكه در رقابت با مارتین اسكورسیزی از ساخت فیلمی درباره هاوارد هیوز بازماند، از سوی استودیو وارنر برای ساخت فیلمی جدید درباره بتمن دعوت به كار شد. او فیلمی 45 دقیقهای درباره ایدهای كه برای این شخصیت درنظر داشت، مهیا كرد و الن هورن مدیر وارنر آن را پذیرفت.
جف روبینوف مرد شماره دو استودیو وارنر كه قبل از بتمن سعی كرد تا به هر ترتیب كه شده نولان را به ساخت فیلم «تروا» ترغیب كند، در مورد این فیلم میگوید: «او هیجان خاصی برای روایت این داستان داشت و اعتباری جدید به شخصیت بتمن داد.»
نولان با پذیرش پیشنهاد استودیو وارنر به جمع فیلمسازان جریان اصلی سینما وارد شد و فیلم «آغاز بتمن» را با بودجهای سه برابر فیلم «بیخوابی» ساخت و منتقدان گرچه فیلم او را ستودند اما میشد شماتتهای آنها را به خاطر ترك دنیای فیلم مستقل از سوی نولان، به خوبی در بین نقدهایشان دید.
فیلم در اكران جهانی حدود 400 میلیون دلار فروخت و تمامی علاقهمندان این شخصیت را امیدوار كرد كه همچنان شاهد حیات او روی پرده سینما خواهند بود و استودیو وارنرهم از این موضوع خوشحال بود كه ابرقهرمان كم جان آنها اكنون رقیب جدی برای «اسپایدر من» استودیو سونی و یا «انسانهای مجهول» استودیو فاكس است.كریستین بیل قهرمان فیلم كه در «پرستیژ» - فیلم دیگرنولان –هم نقشآفرینی كرده است به خاطر میآورد كه همه اطرافیان و حتی نزدیكترین دوستان او زمانی كه شنیده بودند او و نولان روی فیلم جدید بتمن كار میكنند، به آنها خندیده بودند و اصلا كارشان را جدی نگرفته بودند اما وقتی فیلم را دیده بودند« آن را بزرگترین سورپرایز زندگی شان میدانستند.»
بیل در مورد انگیزهاش برای بازی در این فیلم میگوید: من برای مدتها معتقد بودم كه حتی پاپ كورنیترین فیلمها هم میتوانند فیلم های ارزشمندی باشند ولی باید ایده و انگیزه خوبی در آنها به كار گرفته شود و خود من كه تابهحال چنین چیزی را ندیده بودم و دلیل عدمانجام آن را هم نمیدانستم، با این هدف در فیلم آغاز بتمن بازی كردم.
داستان فیلم تازه نولان از جایی آغاز میشود كه فیلم اول به پایان رسیده بود و در فیلم تازه شاهد تولد شخصیت منفی جذاب داستان بتمن – جوكر- خواهیم بود، شخصیتی كه در واقع بهدلیل اعمال افراطی بتمن خلق میشود و به مبارزه با او میپردازد. این پس زمینه سیاسی باعث شده است تا برخی هم اكنون گاتهام –شهر محل سكونت بتمن – را استعارهای از بغداد بدانند، شهری كه حمله آمریكا به آنجا باعث حضور گروههای تروریستی شد كه اكنون بزرگترین مشكل نیروهای آمریكایی و مردم عراق برای ایجاد امنیت به شمار میآیند.
نولان بر خلاف سایر فیلمسازان این برداشت از فیلم را رد نمیكند و میگوید: اگر ما در داستانی كه در كتابهای كمیك روایت شده دقت كنیم، در مییابیم كه اصولا حضور بتمن در گاتهام باعث شد تا تبهكاران به این شهر بیایند و در ادامه شما با افرادی در این شهر روبهرو میشوید كه قصد دارند قانون را خود اجراكنند و البته بتمن هم از این قاعده مستثنی نیست و همین مسئله فضای فیلم را تیره میكند چرا كه دور باطل انتقام مجالی را برای
مثبت اندیشی باقی نمیگذارد.
در همین حال كریستین بیل - هنرپیشه نقش- معتقد است كه در فیلم تازه، بتمن بیش از هرزمان دیگری احساس تنهایی میكند در حالی كه زمانی مبارزه او به تبهكاران او را بدل به قهرمانی در بین مردم كرده بود.
او ادامه میدهد:« بتمن مبارزه با آنها را وظیفه خود میداند و دیگر او را نباید جوانی بدانیم كه در جستوجوی پاسخ بوده بلكه حالا كسی است كه صاحب قدرت شده واین قدرت او را شیفته خود كرده وحتی شایدهم او را وادار كرده تا برای حفظ آن دست به هر كاری بزند، حتی اگر كه این اعمال افراط گرایانه باعث افزایش تعداد دشمنان او شود.»
اما یكی از مسائلی كه نولان و استودیو وارنر بایستی پیش از اكران تدبیری برای آن اتخاذ میكردند، مرگ هیث لجر هنرپیشه 28 ساله فیلم در 22 ژانویه بود.این اتفاق دقیقا در خلال تدوین رخ داد واستودیو تا قبل از آن تبلیغات زیادی را روی شخصیت جوكر انجام داده بود. لجر كار خود را در فیلم شوالیه سیاه در ماه اكتبر به پایان رسانده بود و به هنگام مرگ در سر صحنه فیلم دیگری حضور داشت.
شرایط برای استودیو وارنر زمانی بدتر شد كه برخی از علاقهمندان مرگ او را -كه بهدلیل مصرف بیرویه داروهای مسكن و خوابآور گزارش شده بود- تحتتأثیر بازی در این نقش میدانستند كه از روی نقش مالكوم مك داول در فیلم پرتقال كوكی الگو برداری شده بود.لجر خود این نقش را شادترین نقشی خوانده بود كه در عمرش بازی كرده است اما مایكل كین همبازی او در این فیلم معتقد است كه لجر در سر صحنه كاملا آشفته بود و بازی در این نقش انرژی زیادی را از او گرفته بود و شاید خود من هم زمانی كه به سن او بودم انرژی و توان بازی در این نقش را نداشتم.
منبع : همشهری