تصاویر تلویزیون فقط از مقابل چشمانش عبور می کرد. بی توجه صفحات روزنامه رو ورق می زد، که در صفحه تبریکات کلمه ی آشنایی نظرش رو جلب کرد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1387/04/31
جشن تولد
روی کاناپه لمیده بود. زیر لب غر می زد و بخت سیاه خودش رو نفرین می کرد.
تصاویر تلویزیون فقط از مقابل چشمانش عبور می کرد. بی توجه صفحات روزنامه رو ورق می زد، که در صفحه تبریکات کلمه ی آشنایی نظرش رو جلب کرد؛
«آرزو جان تولدت مبارک»
ایمان ناجی
