مرور کارنامه سینمایی خسرو شکیبایی
اگرچه سینمای ایران در زمینه های محتوایی و فنی كمبودهای بسیاری را تجربه كرده، اما از همان سال های شكل گیری اش و آغاز حركتش در مسیر حرفه ای شدن و جا افتادن در اذهان جامعه هنری ایران به عنوان یك صنعت و هنر، پذیرای بازیگران توانای بسیاری بوده است.
با وجود آن كه در دل همان سینمای پیش از انقلاب نیز بزرگانی همچون بهروز وثوقی در كنار اساتید اهل تئاتر نظیر عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی نقش آفرینی های ماندگاری را در حافظه ماندگار سینمای ایران خلق كردند، اما در سال های ابتدایی دهه شصت با توجه بیشتر بانیان سینما به اهمیت مقوله بازیگری، پای خیلی از بازیگران تحصیل كرده و تئاتری به سینمای ایران باز شد و در گذر این سال ها هنرنمایی های چشمگیری را از این بازیگران توانمند در فیلم های مان شاهد بوده ایم.
بدون شك خسرو شكیبایی یكی از این هنرپیشگان توانا است كه محبوبیت او در میان عامه مردم كمتر از مقبولیتش در میان منتقدان و نویسندگان سینمایی و پیگیران جدی سینمای ایران نیست. متاسفانه در ظهر روز جمعه خبرگزاری ها اعلام كردند این بازیگر بزرگ سینمای ایران در ساعت بامداد همان در اثر نارسایی قلبی و پس از مدت ها دست و پنجه نرم كردن با سرطان كبد در بیمارستان پارسیان در گذشته است.
پس از انتشار این خبر تمام دوستدارانش به هر صورتی كه ممكن بود یكدیگر را از مرگ استاد آگاه كردند و طولی نكشید كه تا نیمه های روز جمعه همگان از این خبر ناگوار با اطلاع شدند و خیلی ها به سوگ او نشستند.
خسرو شكیبایی در سال 1323 در تهران به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشگاه تهران رفت و در رشته بازیگری در دانشكده هنرهای زیبا مشغول به تحصیل شد. او در همان دوران دانشجویی و نیز پس از فراغت از تحصیل، بر روی صحنه تئاتر و در كنار بسیاری از بازیگران مشهور امروزی تحت هدایت اساتید شناخته شده تجربه اندوزی كرد و خیلی زود با بروز استعداد نابش در حفظ و بیان كوبنده دیالوگ ها و مونولوگ های طولانی و نفس گیر نگاههای اهل نمایش را به سمت خود جلب نمود.
با این حال شكیبایی تا نزدیك به یك دهه خواست كه در حاشیه بماند و بیشتر از آن كه به فكر رسیدن به شهرت در نزد عوام باشد، سعی داشت در هر فیلم یا مجموعه ای كه ظاهر می شود، نقشی متفاوت در كارنامه خود خلق كند و بهتر از گذشته باشد.
او اولین بار در فیلم خط قرمز (مسعود كیمیایی، 1360) در نقش جمال، یكی از مبارزان مسلح علیه حكومت پهلوی، ظاهر شد اما به دلیل توقیف فیلم بازی خوبش در آن نقش مكمل آن طور كه باید به چشم نیامد. بازی شكیبایی در نقش هایی نه چندان مطرح در فیلم های دادشاه (حبیب كاوش، 1363) و صاعقه (سیدضیاءالدین دری، 1364) بیشتر از آن كه اعتباری برای او باشد، تنها بهانه ای برای باز شدن پای او به مناسبات حرفه ای سینمای ایران به حساب می آمد. شكیبایی در فیلم رابطه (پوران درخشنده، 1365) در نقش معلم آن نوجوان كر و لال بازی محكمی از خود نشان داد و سكانسی كه او با آن پسر مشغول صحبت است، مهر تاییدی بود بر توانمندی او در رعایت ریزه كاری های فن بیان. دزد و نویسنده (كاظم معصومی، 1365) فیلم دیگر شكیبایی بود كه این فرصت را برای او به وجود آورد تا در كنار علی نصیریان به ایفای نقش بپردازد و انصافا هم توانست در كنار استاد نصیریان بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد.
بازی در نقش كاراكتر مصطفی در فیلم شكار (مجید جوانمرد، 1366) نقش آفرینی دیگری از او در نقش یك مبارز زمان حكومت سابق بود. نكته حائز اهمیت این فیلم همبازی بودن شكیبایی با پرویز پرستویی است كه هر دوی آن ها بعدها توانستند استعداد والای خود را بروز دهند و به ستاره های محبوب سینما و تلویزیون تبدیل شوند. كاراكتر آن جوان لوكوموتیوران در فیلم ترن (امیر قویدل، 1366) هم نتوانست موفقیت چندانی برای خسرو شكیبایی به وجود آورد و بازی قابل قبول او در سایه حضور درخشان فرامرز قریبیان چندان به چشم نیامد. با این وجود علاقه او به بازی در صحنه های خطرناك و پرتحرك فیلم، آن هم بدون استفاده از بدل، نشان داد كه بازیگری در خون و شكیبایی جریان دارد و او برای باورپذیرتر شدن نقش حاضر است هر خطری را با جان و دل پذیرا باشد.
اما سال 1368 اوجی در كارنامه خسرو شكیبایی به حساب می آید. هنرنمایی بی چون و چرای شكیبایی در نقش حمید هامون در فیلم هامون (داریوش مهرجویی) یكی از بهترین بازی های تاریخ سینمای ایران را رقم زد. مهرجویی در زمان نگارش فیلمنامه درخشان فیلم هامون می دانست كه اجرایی درست از نقش قهرمان فیلمش كار هر كسی نیست.
به همین خاطر این كارگردان بزرگ در پیدا كردن هنرپیشه ای مناسب وسواس خاصی پیدا كرده بود تا این كه روزی اجرای شكیبایی را بر صحنه یكی از تئاترهای آن زمان می بیند و بلافاصله به او پیشنهاد بازی در نقش كاراكتر حمید هامون را می دهد. شكیبایی به مدد هوشمندی مهرجویی در خلق یك كاراكتر جاندار و جذاب و آزاد بودنش در سر صحنه فیلم برداری آن قدر در جلد نقش فرو رفت كه همگان را به تحسین واداشت.
شكیبایی با رعایت جزییات خیره كننده در بازی اش و بهره گیری از توانایی ذاتی اش در ادای دیالوگ ها آن قدر استادانه عمل كرد كه حمید هامون به شمایلی دوست داشتنی و ماندگار برای نسل سینماروهای دهه شصت تبدیل شد. در واقع شكیبایی حمید هامون را بازی نكرد، بلكه آن را بر روی پرده سینما زنده و جاودان كرد. گستره بازی پرانرژی و خیره كننده خسرو شكیبایی در این فیلم آن قدر زیاد بود كه در سال های بعد بسیاری از نسل سومی های علاقه مند به سینما هم عاشق كاراكتر حمید هامون شدند.
این شیفتگی نسبت به بازی شكیبایی و كاراكتر هامون در برخی از پیگیران سینما به اندازه ای است كه آن ها خود را یك "هامون باز" می خوانند و در بسیاری از محفل های دوستانه و نزدیك دیالوگ های ماندگار هامون را با یكدیگر مرور می كنند. بازی شكیبایی در این فیلم از چشم داوران هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر دور نماند و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به او اهدا شد. منتقدان و نویسندگان سینمایی هم در آن سال متفق القول بازی شكیبایی را ستودند و او را به عنوان بهترین بازیگر سال انتخاب كردند.
بعدها خود شكیبایی اعتراف كرد كه تا مدت ها پس از پایان فیلم برداری اسیر حال و هوای نقش حمید هامون بوده و نمی توانسته حتی برای لحظه ای از فكر آن خارج شود. حتی با مرور كارنامه شكیبایی می توان ادعا كرد كه بازی او تا نزدیك به یك دهه تحت تاثیر نقش آفرینی درخشانش در فیلم هامون قرار داشت و اجرای او در فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی خاطره این فیلم ماندگار را برای علاقه مندان به سینما زنده می كرد. شكیبایی در همان سال در فیلم عبور از غبار (پوران درخشنده) نیز به ایفای نقش پرداخت و بازی اش در نقش معلمی كه درگیر بیماری كلیه همسرش می شود، مورد توجه قرار گرفت.
كاراكتر سعید در فیلم ابلیس (احمدرضا درویش، 1369)، چه از لحاظ شیوه پرداخت در فیلمنامه و چه از منظر بررسی بازی شكیبایی، تحت تاثیر فیلم هامون بود و تنها نكته پراهمیت آن حضور شكیبایی در بیش از نیمی از فیلم بر بالای جرثقالی عظیم روی یكی از ساختمان های مرتفع تهران بود كه باز هم نشان داد شكیبایی برخلاف بسیاری از بازیگران از نقش های دشوار واهمه ای ندارد و حاضر است جانش را برای بهتر شدن نقش به خطر بیندازد. جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده، 1369)، پرواز را به خاطر بسپار (مرحوم رضا رخشانی، 1371) و بلوف (مرحوم ساموئل خاچیكیان، 1372) از فیلم هایی بودند كه شكیبایی در آن سال ها بازی كرد و هیچ كدام نتوانستند اعتباری قابل توجه برای او داشته باشند.
حضور شكیبایی در نقش های مكمل دو فیلم داریوش مهرجویی، بانو (1370) و سارا (1371)، بیشتر از آن كه برای رسیدن به نقطه ای تازه در كارنامه او باشد، حاصل تعامل این بازیگر بزرگ سینما با یكی از بهترین فیلم سازان تاریخ سینمای ایران بود. بازی هنرمندانه شكیبایی در نقش محمود در فیلم یكبار برای همیشه (سیروس الوند، 1371) توفیقی دیگر برای این هنرمند توانمند بود. شكیبایی در پاورپذیری این فیلم اجتماعی نقش مهمی داشت و به سیروس الوند كمك كرد كه یكی از بهترین آثارش را خلق كند.
كیمیا (1373) دومین همكاری خسرو شكیبایی با احمدرضا درویش بود كه توانست دومین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای او به ارمغان بیاورد. شكیبایی در این فیلم توانست از پس دوپارگی نقش اش در دو برهه زمانی از داستان فیلم برآید و دو بازی كاملا متفاوت را دو نیمه فیلم از خود نشان دهد. بازی در نقش اسد در فیلم پری (داریوش مهرجویی، 1373) چهارمین همكاری شكیبایی با مهرجویی به حساب می آمد.
كاراكتر اسد یكی از پیچیده ترین و متفاوت ترین نقش های كارنامه شكیبایی بود كه یك بار دیگر توانمندی های این بازیگر كاركشته را به اثبات رساند. درد مشترك (یاسمین ملك نصر، 1373) و عاشقانه (علیرضا داوودنژاد، 1374) كارهای بعدی شكیبایی بودند كه حضور پر رنگ او در این دو فیلم توانست بر جذابیت آن ها نزد مخاطبان بیفزاید. شكیبایی با آن كه در نیمه های دهه هفتاد چهره ای شناخته شده به حساب می آمد، اما در سایه به سایه (علی ژكان، 1375) تنها در چند دقیقه ابتدایی فیلم ظاهر شد و ثابت كرد مسائل ظاهری و سطحی سینما برایش اهمیت چندانی ندارد و حاضر است به تجربه های جدیدی دست بزند.
هر چند كه سایه به سایه نتوانست انتظارات را برآورده كند. همكاری با كیومرث پوراحمد در ملودرام موزیكال خواهران غریب (1374) موفقیت تازه ای برای شكیبایی بود، به طوری كه بازی او هم از سوی منتقدان مورد استقبال قرار گرفت و هم این كه فیلم در زمان اكرانش موفق شد عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود كند.
احمدرضا درویش در فیلم سرزمین خورشید (1375) برای سومین بار با خسرو شكیبایی همكاری كرد و از او در نقش پزشكی ترسو در بحبوحه سقوط خرمشهر استفاده كرد. با این حال به دلیل ضعف در شخصیت پردازی و تمركز كارگردان بر اجرای صحیح صحنه های عظیم فیلم، بازی شكیبایی نتوانست تازگی و جذابیتی برای مخاطب داشته باشد. روانی (داریوش فرهنگ، 1376)، زندگی (اصغر هاشمی، 1376) و لژیون (سید ضیاءالدین دری، 1376) از كارهای بعدی خسرو شكیبایی بودند كه به دلیل ضعف های آشكار در اجرا و مضمون شكستی در كارنامه او به حساب می آمدند. در همان سال ها شكیبایی در دو پروژه دیگر با داریوش مهرجویی همكاری داشت؛ یكی در اپیزود دختر دایی گمشده (1377) از مجموعه آثار قصه های جزیره بود كه به دلیل به وجود آمدن حاشیه هایی فرامتنی در دور و بر این مجموعه فیلم ها، این اپیزود نتوانست آن طور كه شایسته اش بود، مطرح شود و دیگری میكس (1378) بود كه بازی اش در نقش كارگردانی كه می خواهد فیلمش را به جشنواره فیلم فجر برساند توجه ها خیلی از علاقه مندانش را به خود جلب كرد.
با این وجود فیلم به خاطر چند سكانس اش مورد بی مهری منتقدان و نویسندگان قرار گرفت و در اكران نیز شكست خورد. در سال های انتهایی دهه هفتاد و روزهای ابتدای دهه هشتاد شكیبایی در فیلم های دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانی، 1379)، مزاحم (سیروس الوند، 1380)، اثیری (محمدعلی سجادی، 1381)، صبحانه ای برای دو نفر (مهدی صباغزاده، 1382) و ازدواج صورتی (منوچهر مصیری، 1382) بازی كرد كه حضور او در این آثار بیشتر برای بالا بردن اعتبار آن ها و تضمین فروش بیشتر در گیشه بود كه البته برخی از این فیلم ها در جلب رضایت مخاطبان نیز ناكام بودند. شاید در این سال ها بتوان به كاغذ بی خط (ناصر تقوایی، 1380) و سالاد فصل (فریدون جیرانی، 1383) اشاره كرد كه توانستند در حد و اندازه های نام شكیبایی باشند. بازی روان و جذاب شكیبایی در فیلم استاد تقوایی و در كنار ستاره ای همچون هدیه تهرانی موفقیتی دیگری را برای او رقم زد. به طوری كه نامزدی او را برای كسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر به دنبال داشت.
اما هنرنمایی متفاوت و تحسین برانگیز شكیبایی در نقش عادل مشرقی در فیلم سالاد فصل نشان داد كه او می تواند در پرسونایی متفاوت با كاراكتر شناخته شده هامون نیز عرض اندام كند. اجرای خوب شكیبایی از كاراكتر لمپن و دوست داشتنی عادل مشرقی مورد پسند داوران بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر قرار گرفت و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مكمل مرد را برای او به ارمغان آورد. خسرو شكیبایی در طول چند سال گذشته بسیار پركار بود. عروسك فرنگی (فرهاد صبا، 1383)، ستاره بود (فریدون جیرانی، 1384) كه اپیزودی از مجموعه ستاره ها به حساب می آمد، حكم (مسعود كیمیایی، 1384)، چه كسی امیر را كشت ؟(مهدی كرم پور، 1384)، پیشنهاد پنجاه میلیونی (مهدی صباغزاده، 1384)، رییس (مسعود كیمیایی، 1385)، اتوبوس شب (كیومرث پوراحمد، 1385) و دستهای خالی (ابوالقاسم طالبی، 1385) فیلم های او در سال های میانی دهه جاری بوده اند. در میان این آثار بازی او در نقش حد میثاق در فیلم حكم، اجرای مسلط او از نقش كوتاه دكتر در فیلم رییس و از همه مهم تر بازی جاندار و مثال زدنی او در نقش آن راننده پیر و خسته در اتوبوس شب ثابت كرد كه شكیبایی می تواند افق های جدیدی در كارنامه بازیگری اش به وجود آورد. شكیبایی برای فیلم اتوبوس شب موفق شد در آخرین جشن خانه سینما جایزه بهترین بازیگر مرد سال را از آن خود كند.
خسرو شكیبایی در مجموعه های تلویزیونی هم درخشش چشمگیری داشت و با بازی خوب خود توانست خیلی از مخاطبان را پای جعبه جادویی بنشاند. هنوز هم خیلی از علاقه مندان به خسرو شكیبایی تسلط او را در بیان مونولوگ های طولانی در مجموعه مدرس (كه در سال های میانی دهه شصت از تلویزیون پخش می شد) به یاد دارند. یك دهه بعد شكیبایی با نقش آفرینی خاطره انگیزش در مجموعه خانه سبز (مسعود رسام و بیژن بیرنگ) به یكی از محبوب ترین بازیگران در میان مخاطبان عام تبدیل شد و جایگاهش تا مقام یك ستاره بالا رفت. به طوری كه فروش بالای برخی از فیلم های آن سال ها كه خسرو شكیبایی در آن بازی می كرد، مرهون حضور این هنرپیشه دوست داشتنی بود.
مجموعه كاكتوس (محمدرضا هنرمند) یكی دیگر از آثار تلویزیونی شكیبایی بود كه تا همین چند سال پیش به روی آنتن می رفت و تا حد بسیاری در جذب رضایت مخاطبان موفق عمل كرد و البته در این بین بازی شكیبایی وزنه سنگینی برای جذابیت این مجموعه تلویزیونی به حساب می آمد. شكیبایی در جشنواره فیلم فجر سال گذشته دو فیلم دل شكسته (علی روئین تن، 1386) و شب (رسول صدرعاملی، 1386) را داشت كه بازی قابل قبولش در كنار استاد انتظامی و امین حیایی در فیلم شب مورد استقبال نسبی منتقدان و نویسندگان قرار گرفت. طبق شنیده ها قرار است به زودی دو فیلم نسكافه داغ داغ (علی رویین تن) و دایناسور (پرویز شیخ طادی) با بازی شكیبایی در سینماهای كشور اكران شوند.
همین چند هفته پیش بود كه شكیبایی از سوی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان یكی از بازیگران بزرگ سینمای ایران مورد تقدیر و تكریم قرار گرفت و حضور او بر روی صحنه مراسم خیلی ها را كه نگران سلامتی او بودند، خوشحال كرد. اما افسوس كه عفریت مرگ بار دیگر چهره خود را نمایان ساخت و یكی از دوست داشتنی ترین هنرمندان ایران زمین را از جمع دوستداران هنر جدا كرد.
خسرو شكیبایی چه در نزد اهل فن و چه از دید عامه مردم چهره ای محبوب و دوست داشتنی بوده كه نام او تداعی كننده بسیاری از كاراكترها و فیلم های ماندگار تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. شنیدن خبر درگذشت خسرو شكیبایی نازنین بسیار تلخ و غیر قابل هضم است، اما بدون شك بازی های تحسین برانگیز او هیچ گاه از یاد و خاطره دوستداران این هنرمند بزرگ و علاقه مندان به سینمای ایران پاك نخواهد شد. خسرو شكیبایی در سینمای این مملكت برای همیشه جاودان است.