خورشید خاور
آفتابى امشب از بیت رضا سر مىزند كز فروغش طعنه بر خورشید خاور مىزند
بشكفند در دامن ریحانه زیبا غنچه¬اى كودكى لبخند در دامان مادر مى¬زند
امشب از میلاد مسعود جواد ابن الرضا شیعیان را پیك شادى حلقه بر در مى¬زند
كورى چشم حسود و شادى قلب رضا پرده یك سو از رخ او حى داور مىزند
حق به پاس حرمت مولود مسعود جواد عاصیان را مُهر آمرزش به دفتر مى¬زند
تا گذارم سر به پایش تا بگیرم دامنش گرد رخسارش دلم پروانه سان پر مى¬زند
آن كه جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را و آن كه با علمش به جان خصم آذر مى¬زند
آن كه عاجز ساخت یحیى را به هنگام سؤال آن كه بر هم بزم مأمون ستمگر مىزند
آن كه در سن طفولیت كنار باب خویش ناله از دل در غم زهراى اطهر مىزند
در غم جانسوز هجرانش "هنرور" روز و شب نالهى یابن الحسن با دیده تَر مىزند