تبیان، دستیار زندگی
خدایا! نیستی، کجایی؟ آخر چرا همیشه قایم می شوی؟ چی می شد اگر دیدنی بودی؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لحظه های حضور تو

لحظه های حضور تو

او اول و آخر و ظاهر و باطن است.

حدید/3

خدایا! نیستی، کجایی؟ آخر چرا همیشه قایم می شوی؟ چی می شد اگر دیدنی بودی؟ آن وقت همه باور می کردند که هستی. آن وقت شاید همه مومن می شدند. این طوری که خیلی بهتر بود.

اما انگار تو دوست داری مخفی باشی. دوست داری همه دنبالت بگردند. شاید برای همین است که اسمت باطن است. اما می دانی تعجب من از چیست؟ از اینکه هر وقت می گویند هوالباطن، هوالظاهر هم می گویند. خدایا مگر می شود که تو هم باشی و هم نباشی. هم همه جا باشی و هم هیچ جا نباشی.

خدایا به اینجاها که می رسم دیگر معنی اش را نمی فهمم.

خدایا گاهی اوقات تو چقدر سختی.

تا حالا اتفاقی برایت پیش آمده که خدا را در آن حس کنی؟ حضورش را لمس کنی و رد پای روشنش را ببینی و بگویی: خدایا! با اینکه نیستی، با اینکه به نظر نمی آیی، اما چقدر هستی!  چقدر معلومی! چقدر واضح و مشخصی!

یک کمی فکر کن، یادت که آمد ماجرا را برای خدا بنویس.

عرفان نظر آهاری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.