تبیان، دستیار زندگی
بیرونی اطلاعات کانی شناختی خود را عمدتاً در کتابی مخصوص ، یعنی الجماهر فی الجواهر ، در روزگار حکومت متزلزل نواده ی سلطان محمود غزنوی ، سلطان ابوالفتح مودود بن مسعود (432ـ441) و برای ضبط در کتابخانه ی او تألیف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار بیرونی درباره ی کانی شناسی و سنگ شناسی

بیرونی اطلاعات کانی شناختی خود را عمدتاً در کتابی مخصوص ، یعنی الجماهر فی الجواهر ، در روزگار حکومت متزلزل نواده ی سلطان محمود غزنوی ، سلطان ابوالفتح مودود بن مسعود (432ـ441) و برای ضبط در کتابخانه ی او تألیف کرده است . عنوان معروفتر این کتاب ، که در نخستین چاپ آن نیز به کار رفته است: الجماهر فی معرفة الجواهر است.

 آثار بیرونی درباره ی کانی شناسی و سنگ شناسی

محتویات الجماهر

این تألیف دارای دو بخش کمابیش نامتجانس است:

یکی مقدمه ای (ص 75ـ101) شامل پانزده «تَرویحة» (در اینجا، تقریباً به معنای «تأمّل »)، و دیگری متن اصلی (ص 103ـ436) درباره ی «جواهر». در این «تَراویح » (جمع ترویحة )، بیرونی ، در چهارچوب عقاید مذهبیِ صُلبِ خود، موضوع ارزش «وضعی » (= غیرذاتی ، قراردادی ) دو فلز گرانبها، زر و سیم ، را که ، به اعتقاد او، حسب مشیّت الهی ، به صورت مسکوک مبنا و معیار تعیین ارزش کالاها و خدمات و نیز وسیله ی معاملات بازرگانی در جوامع آدمیان شده اند، بهانه کرده ، همچون عالم دین ، معلّم اخلاق ، جامعه شناس ، مُصلح اجتماعی ، اقتصاددان و جز اینها به تقبیح مفاسدی چون حرص مال ، زر و سیم اندوزی ، بُخل ، طلب لذّات جسمانی ، ستمکاری ، و تحسین مَحامدی چون دهِش ، اِنفاق ، دادگستری ، مروّت ، فتوّت ، پایبندی به دین و دولت ، و نیز پاکیزگی تن و پوشاک پرداخته است و، در تأیید نظرات خود، غالباً به آیات قرآنی و شاعران عرب استناد و به رویدادهای تاریخی و گاهی افسانه ای تمثیل کرده است . گرچه یکی از افاضل روزگار ما در تقدیر مقدمه ی مزبور بیرونی بسیار غلو کرده آن را «سَلَف مقدمه ی مشهور ابن خلدون بر کتاب تاریخ او، کتاب العِبَر » دانسته ، ولی از حیث روش تحقیق تاریخی ، عمق و وسعت تفکر در فلسفه ی تاریخ تمدن و در جامعه شناسی ، ابوریحان درخورِ مقایسه و برابری با ابن خلدون نیست.

بخش دوم در وصف «جواهر» (جمعِ جوهر ، معرّب گوهرفارسی ) است . در اصطلاح ابوریحان ، جوهر ، نه به معنای اصلی آن ، یعنی «مروارید»، بلکه به معنای سپسین آن در عربی ، یعنی «هر سنگی که چیزی سودمند از آن استخراج توان کرد، و جواهر نه به معنای کنونی آن در فارسی و عربی (= اَحجار کریمه ، سنگهای گرانبها) به کار رفته اند. بدینسان ، در این تألیف «جواهر» شامل احجار کریمه (مثلاً الماس ، فیروزه )، فلزها (به معنای امروزی ، مثلاً آهن ، جیوه )، بعض آلیاژها (مثلاً برنج )، و تحجّرات آلی و غیرآلی (مثلاً کهربا، مُهره ی مار، مروارید) می شود، به این تفصیل:

1) «جواهر»: یاقوت ، لعل ، بَذَخْشی ، بیجاذی ، الماس ، سُنْباذَج ، لؤلؤ، زمرّد، فیروزَج ، عقیق ، جَزْع ، بلّور، بُسَّذ، جمست ، لازَوَرد، دَهْنَج ، یَشْم ، باذْزَهر، حَجَر التَّیس ، مومیای ، خَرَز، الحَیّات ، ختو، کهربا، مغناطیس ، خماهن و کوک ، شاذَنَج ، حجرالحلق ، الحجر الجالِب لِلْمَطَر، زُجاج ، مینا، قِصاع صینیّة ، و اذرک ؛

2) «فلزات »: زِئبَق ، ذَهَب ، فِضّة ، نُحاس ، حدید، رَصاص ، اُسْرُب خارَصینی ؛

3) «المعمولات و الممزوجات بالصَّنعَة » (= آلیاژها): شَبَه ، اسفیذروی ، بتروی ، طالیقون .

کانی ها

شرح هر مادّه معمولاً شامل این اطلاعات است : ماهیّت ، ویژگیها (از جمله ، «وزنِ مخصوص »، در مورد 9 «جواهر» و 9 «فلز»)، گونه ها، منابع (جغرافیایی )، نامها (به چند زبان ــ فارسی ، هندی ، یونانی ، سریانی ، و جز اینها)، کاربرد، بهای گونه ها، و حکایتهایی درباره ی آن مادّه . بیرونی غالباً برای تبیین یا تأیید مطلبی ، و گاه صرفاً برای اظهار تبحّر در شعر عرب ، به شاعران عرب استشهاد کرده است .

نوآوری بیرونی و مزیت تألیف او

الجماهر مقامی استثنایی در ادبیات کانیشناختی دوره ی اسلامی دارد، به چند دلیل:

نخست این که از همه ی تألیفات کانیشناختی پیشین و سپسین به زبان عربی مبسوطتر، دقیقتر و آموزنده تر است . دیگر این که ، برخلاف تألیفات دیگر، الجماهر یک تصنیف کانیشناختی صِرف و «خشک » نیست ، بلکه بیرونی ، به مناسبت ، در باره ی نامهای کانیها بحث می کند، داستانهایی در باره ی آنها حکایت می کند (غالباً با نقد صحّت و سُقم آنها)، و، به دلیل تبحّر در زبان و ادب عرب ، مطالب خود را با اسلوبی ادیبانه و مرصَّع ، ولی گاهی دشوارْ فهم ، بیان می کند. اگر مضامین «فلسفی » و اخلاقی مقدمه ی کتاب را هم به حساب ارزش الجماهر بگذاریم ، دامنه ی جذّابیّت و سودمندی آن باز هم گسترده تر می شود. سوم ، و از لحاظ علمی از همه مهمتر، این که بیرونی ، با استفاده از «قانون ارشمیدس » (متوفی 212 ق م )، «وزن مخصوص » هجده سنگ و فلز گرانبها و جز اینها را برای نخستین بار در دوره ی اسلامی تعیین کرد.

کانی شناسی فیزیکی:

بیرونی ابزار و روش کار هیدروستاتیک خود را نه در الجماهر بلکه در رساله ای جداگانه ، مقاله ی فی النِسَب الّتی بَینَ الفلزّات والجواهر فی الحَجْم ، وصف کرده است . بنا بر این منقولات ، بیرونی برای اندازه گیری و محاسبه ی وزنها و حجمهای نِسْبی و نیز «وزن مخصوص » کانیها و جز آنها، زر را به عنوانِ «قُطْب » (= معیار، سَنْجه ) در مورد فلزهای سخت ، و «یاقوت غُباری » (یا «یاقوت آسْمانجونی » = آسمانگونی ) را در مورد سنگهای گرانبها و اَشباه آنها به کار می برده است . ابزار اندازه گیری او، که خود طرّاحی کرده بود، شاملِ « اِبْریق »ی بود دارای یک «میزاب » (در اینجا = لوله ی مُنحنی ، مانند لوله ی بعض آفتابه ها)، و ترازویی که یک کفّه ی آن را درست در زیر «رأس » (سَر) میزاب قرار می داد. ابریق را پُر از آب می کرد و یک صد مثقال از فلز یا سنگ یا مادّه ی منظورِ دیگر را در آوند می گذاشت و وزن و حجم آبی را که جابه جا شده از راه میزاب به کفّه ی ترازو می ریخت ، می سنجید و، بدینسان ، «وزن مخصوص » (در اصطلاح کنونی : نسبت چَگالی فلان مادّه به چگالی حجمِ برابری از آب ) را معیّن می کرد. بیرونی خوب دریافته بود که دقت اندازه گیری بستگی به چند عامل دیگر بجز شکل و ریخت آوند هم دارد: پاکی کامل مادّه ی منظور، خلوص آبِ مبنای سنجش و دمای آب که در چگالی آن مؤثر است . لذا بیرونی برای آزمایشهای هیدروستاتیکِ خود، همیشه از نقطه ی معینی از رود جیحون نزدیکِ جُرجانیّه (پایتخت ناحیه ی خوارزم ) و آن هم در اوایل پاییز آب برمی داشت .

بیرونی بیشتر این آزمایشها را در دوره ی اقامت خود در جرجانیه ، حدوداً از 399 تا 407، یعنی پیش از آن که در 408 به اجبار سلطان جَبّار به غَزنه برود (یعنی سالها پیش از نگارش الجماهر در اواخر زندگی خود) انجام داد و سپس در سالهای اقامت در غزنه ، از 408 تا 427، با دسترسی به جواهرات خزانه ی سلطان محمود و با استفاده از آب رودخانه ی غزنه ، به ادامه و تدقیق آزمایشهای خود پرداخت . به گزارش بلوچ ، «ابوریحان و پیروان او جدول استانداردی تهیه کرده بودند، از مقدار آبی که از ابریق مذکور بیرون می ریخت وقتی که (1) صد مثقال زر، سیم یا هر فلز/ کانی دیگری را در آن آوند می گذاشتند ؛ (2) نُه فلز/ کانی مختلف را که حجماً برابر صد مثقال زر باشد، در آن می گذاشتند ؛ و (3) جواهراتی حجماً برابر صد مثقال یاقوت اسمانجونی در آن می انداختند . آنان همچنین تفاوت اوزانی، حجماً معادل صد مثقال را در بیرون و در درون آب تعیین کرده اند.»

دقت اندازه گیری های بیرونی:

آزمایشهای بیرونی چندان دقیق بود که نتایج آنها، یعنی «وزن مخصوص »های موادّ منظور، به ارقامی که قرنها پس از او دانشمندان غربی با روشها و محاسبات جدید به دست آوردند، بسیار نزدیک است .

در الجماهر ، بیرونی نظراتی هم در باره ی منشأ کانیها و شبه کانیها و کیفیّت تکوّن تدریجی آنها و در باره ی بعض موضوعهای «علمی » دیگر، اظهار کرده است (مثلاً، در اصلْ، بلور، آبِ جاری منعقد شده است ؛ ص 296، 300)، که عمدتاً برگرفته از عقاید پیشینیان یونانی (ارسطو و دیگران ) و از لحاظ دانشِ امروزی ، مردود است . شاید جالبترین مساهمه ی او به شناختِ چونی تکوّنِ «جواهر» اشاره به چگونگی تکوّن مروارید باشد، که تا پیش از او نظر غالب این بود که صدف مروارید گاهی از تَهِ دریا به سطح آب می آید و قطره های باران را می بلعد، سپس به جایگاه خود در ته دریا باز می گردد، و بعضی از آن قطره ها در بطن صدف مبدَّل به مروارید(هایی ) می شوند؛ اما بیرونی ، پس از شرح صدف مرواریدساز، به نقل از قائلی نامذکور، می گوید که «مروارید در ته دریا... به خودی خود «مِن ذاتِه » متولّد می شود و نَه از قطره ی باران ، چنانکه گفته شده است » (ص 233).

بعض دانشمندان جدید ابوریحان را پیشگام چارلز داروین (1809ـ1882) در بیان نظریّه ی «تکامل / تطوّر/ تحوّل » جانوران دانسته اند  و مستند آنان جمله ای از بیرونی در الجماهر (ص 154) است که طبق آن «آدمی از میان دیگر انواع به سوی آدمیّت فراز رفت چنان که از مرحله ی سگی به خرسی و سپس بوزینگی ارتقاء یافت تا این که انسان شد». این برداشت ، ناشی از خطا در فهم درست عبارت بیرونی است ؛ او در تبیین مراد علمای طبیعی که می گویند «آدمی نسبت به سایر انواع حیوان به بالاترین مرتبه ی کمال رسیده است »، جمله ی مذکور را آورده و ضمن نادرست خواندن آن تأکید کرده است که علمای طبیعی نیز چنین نظری ندارند. در واقع ، بیرونی به همان آموزه های سنّتی درباره ی آفرینش انواع پایبند بوده است .

/ هوشنگ اعلم /

برگرفته از:

دانشنامه ی جهان اسلام

تخلیص:

ا.م.گمینی