تبیان، دستیار زندگی
"واقفیه"، كسانی بودند كه بعد از شهادت موسی بن جعفر (علیهما‌السلام) به خاطر یك سلسله انگیزه‌های نفسانی و دنیوی منكر شهادت آن حضرت شدند و در نتیجه، تن به امامت پیشوای هشتم (علیه‌السلام) ندادند. ایشان در پلیدی و خباثت و انحراف از خط امامت كمتر از "غلات" نبود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منحرفان از خط امامت

امام هادی علیه السلام

در دوران امام هادی (علیه‌السلام) بعضی از افراد و گروه‌های فرصت‌طلب با ادعاهای دروغین و نشر مطالب بی اساس سعی در ایجاد اختلاف میان مسلمانان و گمراه كردن آنان داشتند، این گروه‌ها به چند دسته تقسیم می‌شدند:

1- غُلات(1)

سران این فرقه عبارت بودند از: "علی بن حسكه قمی، محمد بن نصیر نمیری، حسن بن محمد  معروف به ابن بابا قمی، فارس بن حاتم قزوینی و قاسم بن یقطین قمی."

"علی بن حسكه"؛ معتقد به الوهیت و ربوبیت حضرت هادی (علیه‌السلام) و رسالت و نبوت خود و سقوط همه واجبات و فرایض دینی بود.

"محمد بن نصیر نمیری" نیز با "ابن حسكه" در مسائل فوق هم عقیده بود علاوه بر آن كه قایل به تناسخ بود و ازدواج با محارم و همچنین لواط را روا می‌شمرد.(2)

پیشوای دهم در برابر افراد یاد شده و عقاید كفرآمیز آنان موضع گرفت و ضمن اظهار بیزاری از آنان، چهره پلید ایشان را برای همگان آشكار كرد و یكی از آنان را كه وجودش برای جامعه اسلامی خطرناك بود "مهدورالدم"(3) دانست و فرمان قتلش را صادر كرد .

امام هادی علیه السلام در پاسخ بعضی شیعیان كه در باره "ابن حسكه" و عقاید باطل او پرسیده بودند نوشت:

در باره این حكم ذكر مطالبی لازم است:

1- افرادی كه در دین غُلو می‌كنند و در موارد اعتقادی انحراف ایجاد می‌كنند خطر بسیار زیادی برای دین و مسلمانان دارند.

2- امام معصوم(علیه السلام) چون خیلی خوب حساسیت این خطر را درك می‌كند، خیلی جدی مقابل غلو كنندگان موضعگیری كرده و حكم قتل صادر می‌نماید. چرا كه این این افراد مردم زیادی را دچار فساد اعتقادی می‌كنند.

«"ابن حسكه" كه لعنت خدا بر او باد دروغ می‌گوید و من او را در ردیف دوستان خود نمی‌شناسم خدای او را لعنت كند. سوگند به خدا، پروردگار؛ رسول خویش و پیامبران پیش از او را جز به آیین ابراهیم حنیف و نماز و زكات و روزه و حج و ولایت نفرستاد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، جز به خدای یكتای بی همتا دعوت نكرد، ما جانشینان او نیز، بندگان خداییم و به او شرك نمی‌ورزیم. اگر او را اطاعت كنیم بر ما رحم خواهد كرد و چنانچه از فرمانش سرپیچی نماییم گرفتار كیفرش خواهیم شد، ما بر خدا هیچ حجتی نداریم بلكه خداست كه بر ما و بر تمامی آفریده هایش حجت دارد. من از كسی كه چنین سخنانی می‌گوید بیزاری می‌جویم و به خدا از چنین گفتاری پناه می‌برم، شما نیز از آنان دوری گزینید و ایشان را در فشار و سختی قرار دهید و چنانچه به یكی از آنها دسترسی پیدا كردید سرش را با سنگ  خرد كنید.»

امام هادی(علیه السلام) گاهی بدون آن كه از سوی اصحاب سوالی مطرح شود نظر خود را نسبت به افراد اعلام می‌كرد، "محمد بن عیسی" می‌گوید: امام هادی (علیه‌السلام) بدون آن كه پرسشی از او شود برای من نوشت: خداوند، "قاسم بن یقطین" و "علی بن حسكه" را لعنت كند. شیطانی در برابر آنها ظاهر می‌شود و حرف‌های بی اساس و دروغ را بر آنها القاء می‌كند.

"نصر بن صباغ"  می‌گوید: "حسن بن محمد" معروف به (ابن بابا) و "محمد بن نصیر نمیری" و "فارس بن حاتم قزوینی" مورد لعن امام هادی (علیه‌السلام) قرار گرفتند .

"فارس بن حاتم" پیشوای غُلات در مرحله‌ای از انحرافات و گمراهی قرار داشت امام هادی(علیه‌السلام) دستور قتل او را صادر نمود و برای قاتلش بهشت را تضمین كرد و فرمود: فارس به اسم من دست به كارهایی می‌زند و مردم را فریب می‌دهد و آنان را به بدعت در دین فرا می‌خواند. خون او برای هر كس كه او را بكشد هدر است. كیست با كشتن او مرا راحت كند؟ و من در مقابل، بهشت را برای او تضمین می‌كنم .

یكی از یاران امام هادی(علیه‌السلام) فرمان آن حضرت را اجرا نمود و با به هلاكت رساندن "فارس"، جامعه اسلامی را از شرّ او راحت كرد.

در باره این حكم ذكر مطالبی لازم است:

افرادی كه در دین غُلو می‌كنند و در موارد اعتقادی انحراف ایجاد می‌كنند خطر بسیار زیادی برای دین و مسلمانان دارند. بنابراین؛ امام هادی علیه السلامبه عنوان یگانه پاسدار حریم اعتقادات دینی مردم، حكم قتل را صادر فرمودند.

صوفیان با ادبیات خود، برای مردم، از دوستی خدا سخن می‌گویند و آنان را آرام آرام و پنهان در چاه گمراهی می‌‌افكنند. وردهایشان رقص و كف زدن، و ذكرهایشان ترنم و آوازخوانی است. جز سفیهان كسی از آنان پیروی نمی‌كند و جز بی‌خردان و احمقان كسی به آنان ملحق نمی‌شود.

2- واقفیه

"واقفیه"، كسانی بودند كه بعد از شهادت موسی بن جعفر (علیهما‌السلام) به خاطر انگیزه‌های نفسانی و دنیوی منكر شهادت آن حضرت شدند و در نتیجه، تن به امامت پیشوای هشتم امام رضا(علیه‌السلام) ندادند. ایشان در پلیدی و خباثت و انحراف از خط امامت كمتر از "غلات" نبودند. از این رو امام هادی (علیه‌السلام) در برابر آنان نیز موضع گرفت و آنان مورد لعن حضرت هادی (علیه السلام) قرار گرفتند.

"ابراهیم بن عقبه" می‌گوید: به امام هادی (علیه‌السلام) نوشتم: فدایت شوم! من از بغض و كینه ممطوره(واقفیه) نسبت به حق آگاهی دارم، آیا مجاز هستم در قنوت نماز بر آنان لعن كنم؟ فرمود: آری.

امام هادی علیه السلام

3- صوفیه

صوفیان، گروه منحرف دیگری در درون جامعه اسلامی بودند كه تحت پوشش زهد و كناره‌گیری از دنیا به گمراه كردن توده‌های مردم و منحرف كردن آنان از خط امامت مشغول بودند .

پیشوای دهم (علیه‌السلام) همچون نیاكان بزرگوار خود خطر این گروه انحرافی را به مسلمانان گوشزد كرده آنان را از ارتباط و همنشینی با صوفیان برحذر می‌داشت. حسین بن ابی الخطاب، می‌گوید: با امام هادی (علیه‌السلام) در مسجدالنبی بودم، گروهی از یاران آن حضرت هادی علیه السلام از جمله ابوهاشم جعفری، نیز به ما پیوستند، در این هنگام جمعی از صوفیه وارد مسجد شده در گوشه‌ای دایره‌وار نشستند و مشغول ذكر "لا اله الا الله" شدند، امام (علیه‌السلام) رو به صحابه كرد و فرمود: به این نیرنگ‌بازان توجه نكنید زیرا آنان همنشینان شیاطین و ویران‌كنندگان پایه‌های دین هستند برای تن‌پروری زهدنمایی می‌كنند و برای شكار كردن مردم ساده‌لوح، شب زنده‌داری می‌نمایند .

روزگاری را به گرسنگی سپری می‌كنند تا برای پالان كردن، الاغ‌هایی را رام  كنند. "لا اله الا الله" نمی‌گویند، مگر برای فریب مردم. كم نمی‌خورند مگر برای پر كردن كاسه‌های بزرگ و جذب دل ابلهان به سوی خود .

با گفتار خود، برای مردم، از دوستی خدا سخن می‌گویند و آنان را آرام آرام و پنهان در چاه گمراهی می‌‌افكنند. وردهایشان رقص و كف زدن، و ذكرهایشان ترنم و آوازخوانی است. جز سفیهان كسی از آنان پیروی نمی‌كند و جز بی‌خردان و احمقان كسی به آنان ملحق نمی‌شود.

هر كس به دیدار یكی از آنان، چه در زمان حیات او و چه پس از مرگش، برود چنان است كه به دیدار شیطان و بت‌پرستان رفته باشد. و هر كس به فردی از آنان كمك كند مثل آن است كه به یزید و معاویه و ابوسفیان كمك كرده باشد .

یكی از اصحاب پرسید: هر چند معترف به حقوق شما باشد؟

امام هادی(علیه‌السلام) (كه انتظار چنین پرسشی را نداشت) با خشم به وی نگریست و فرمود: از چنین پرسشی دست بردار! زیرا كسی كه معترف به حقوق ما باشد دچار نفرین ما نمی‌شود. مگر نمی‌دانی كه آنان پست‌ترین طایفه‌های صوفیه هستند در حالی كه تمامی صوفیان از مخالفان ما بوده و راهشان با راه ما مغایرت دارد .

آنان جز یهود و نصارای این امت نیستند و اینان كسانی هستند كه سعی در خاموش كردن نور الهی دارند و خداوند نورش را به اتمام خواهد رسانید هر چند كافران نپسند‌ند .(4)

پی‌نوشت‌ها:

1-غلو،‌از حد گذشتن، گزافكاری،‌مبالغه.

2- رجال كشی، ج 4.

3-كسی كه خونش مباح است و كشتن او موجب قصاص یا فدیه نشود.

4- حدیقة الشریعه، ص602و 603/ روضات الجنات، ج3،‌ ص 134و 135/ سفینة البحار، ج 2، ص58 .

منبع:

برگرفته از كتاب تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.