لائیك ها به جرم حجاب بچه ام را سقط كردند
متن مصاحبه "نورای جانان بزیرگان" با روزنامه تایم ترك
روز سه شنبه 21 خرداد 1387 مادر جوان محجبه ای در یكی از پربیننده ترین شبكه های تلویزیونی تركیه با ابراز ارادت به امام خمینی جنجالی بزرگ را در محافل سیاسی و خبری تركیه برانگیخت كه كماكان نیز ادامه دارد و حتی منجر به صدور حكم پیگرد قانونی برای وی از سوی دستگاه قضایی تركیه شده است.
سقط جنین به خاطر داشتن حجاب!
به گزارش خبرگزاری فارس، مردم تركیه نام «نورای جانان بزیرگان» را برای اولین بار در سال 1998 میلادی در رابطه با مسئله ممنوعیت حجاب اسلامی در این كشور شنیدند. این بار نیز نام و تصویر او را یك كانال تلویزیونی و باز هم در رابطه با ممنوعیت حجاب در تركیه مطرح نمود. علی رغم ادعاهای بسیاری در مورد وی منتشر شده است ، كسی حق صحبت و دفاع از خود را برای او قائل نگردیده. در این بخش توجه خوانندگان را به متن مصاحبه نورای جانان بزیرگان جلب می نمائیم.
*سوال: هدف اصلی شما از شركت در آن برنامه تلویزیونی چه بود؟
نورای جانان بزیرگان:قرار بود در خصوص حكم لغو مصوبه آزادی حجاب در دانشگاهها از جانب دادگاه قانون اساسی بحث كنیم. من از طرف انجمن «آزاد» در تركیه به آن برنامه دعوت شده بودم. علت دعوت من هم این بود كه در سال 1998 به علت ممنوعیت حجاب دچار یكسری مشكلات شده و در سال 2000 اجبارا از كشور خارج شدم. در سال 1998، هنگامی كه دانشجوی سال دوم دانشكده خدمات بهداشتی وابسته به دانشگاه استانبول بودم، در میان امتحان پایان ترم به خاطر داشتن پوشش اسلامی به زور پلیس مرا از سر جلسه امتحان بیرون كردند. من به آنها گفتم كه كارشان مغایر با حقوق بشر است اما استادم گفت: یا مثل آدم لباس بپوش، یا اینكه گمشو برو! بعد نیروهای پلیس ویژه كه در تركیه به آن ها «روبوكاپ» می گویند ریختند داخل جلسه امتحان.
*سوال: می گویند كه شما در این جریان دچار سقط جنین شدهاید؛ برخوردی هم كه با شما شده خود نشان میدهد این ممنوعیت چه ابعاد ی پیدا كرده است. این روند از لحاظ روانی چه تاثیری بر روحیه شما گذاشت؟
«نورای جانان بزیرگان»:من آن موقع بسیار بی تجربه بودم. میتوانید تصورش را بكنید؟ یك دسته پلیس ویژه به خاطر شما میریزند تو كلاس. من در واكنش به این وضعیت تو كلاس شروع كردم به پریدن و دویدن به ای طرف و آن طرف مثل این كه راه فراری از دست آن همه پلیس بود! در آن روزها من جنینی در شكم داشتم و فورا ترس از این كه كودكم را در زندان به دنیا بیاورم همه وجودم را پر كرد. آن روزها مرتب كابوس میدیدم. بخاطر هر چیز كوچكی سریع به گریه میافتادم. هر بار كه به دادگاه احضار میشدم رسانهها مثل امروز مرا تحت فشارهای روانی قرار میدادند. از اینكه با من مثل یك مجرم برخورد می كردند خیلی اذیت میشدم. به هر حال من اولین كسی بودم كه بخاطر حجاب برایش درخواست حبس شده بود.
*سوال : چه مسائلی باعث شد كه شما به پناهنده شدن روی بیاورید؟
«نورای جانان بزیرگان»: من به هیچ وجه نمیخواستم از تركیه بروم .همسرم و همه كس و كارم این جا هستند و طبق برنامه خودم در حال زندگی هستم و در عین حال زندگی در تركیه را هم خیلی دوست دارم. اما آن روز ها تنها در جریان ممنوعیت حجاب سه بار بازداشت شدم. بالاخره پروندهام با حكم 6 ماه حبس بسته شد. حتی اگر من موفق می شدم این حكم را به جزای نقدی تبدیل كنم، دو پرونده مفتوح دیگر هم داشتم .من در آن مقطع زمانی تهدیدهای تلفنی بسیاری دریافت می كردم. در مدت بازداشت هایم نیز در معرض شكنجههای روحی و بدنی قرار می گرفتم.
به عنوان مثال مرا 8 ساعت در یك فضای تاریك نگهداشتند. هنگام برخورد با اداره امنیت روبرو شده، در حدی بسیار زیادی تحقیر شدم. توهین های بسیاری شنیدم و دیدم. اما انگار آنان همه این ها را كافی نمیدانستند. مرا كشان كشان روی زمین میبردند و با مشت و لگد به جانم میافتادند. در نتیجه بچهام سقط شد و یك دستم شكست. شما را به خدا، خود شما بگویید آیا این ها برای پناهنده شدن كافی نبود؟
*سوال:مسائلی كه آن زمان با آن مواجه شدید و همچنین پناهندگی شما، آیا نظرتان را در مورد تركیه را تغییر دادند؟ آیا هنوز تركیه را دوست دارید؟
«نورای جانان بزیرگان»: البته كه دوست دارم. پناهنده شدن من در واقع نوعی هجرت بود كه به امید برگشتن در فردایی بهتر به تركیه ای بهتر صورت گرفت. مگر ممكن است كه انسان زادگاه و محل رشدش را دوست نداشته باشد؟ تركیه در اصل خانه همان هایی است كه مثل من با محرومیتهای فراوان ربرو هستند و ستم می كشند؛ نه آنهایی كه چنین مظالمی را مرتكب می شوند. خلاصه این كه صاحبخانه ما هستیم نه آنها...
*سوال: یك جمله كوتاه شما در مورد «آتاترك» كه گفتید آتا ترك را دوست ندارم ناگهان تبدیل به مسئله روز جامعه شد. شما با این جمله تان میخواستید چه بگویید؟
«نورای جانان بزیرگان»: بحث من بر سر یك شخصیت تاریخی كه زمانی آمده و درگذشته نیست. من درباره افكار آن شخصیت ، افكاری كه به نام او ترویج می شود و اعمالی كه به نامش صورت می گیرد بحث میكنم. یعنی در واقع این ها هستند كه من دوستشان ندارم. اما آنهایی كه این مسئله را تا اینجا كشانده اند، طوری جنجال می كنند كه گویی به شخص آتا ترك حملهاشده است.تازه به این هم بسنده نمیكنند و مسئله را طوری نشان میدهند كه انگار آتا ترك با تركیه یكی است.
لذا با این منطق اگر شما با افكار این فرد موافق نباشید یعنی دشمن تركیه و مام میهن هستید! چنین منطقی احتمالا فقط در «كمالیست» ها و «طرفداران متعصب آتاترك» وجود دارد ... در حالیكه من با افكاری كه مربوط به خود آتاترك میشود و در واقع نگرش او می باشد مخالف هستم و فكر میكنم موافقت یا مخالفت با آن طبیعی ترین حق من است. بین شیوه زندگی او با شیوه زندگی من و بین اعتقادات او و اعتقادات من فاصله ای بعید وجود دارد . درست به همین دلیل كه دیدگاهمان با هم یكی نیست طبیعتا احساس مهری نیز نسبت به وی حس نمی كنم. در عین حال من با شخص «مصطفی كمال» (آتاترك) هیچ مشكلی ندارم اما در زمانی كه افكار او و جریان «آتا ترك گرایی» باعث شده است كه من دچار مشكلات و بی عدالتیهای بسیاری كه نمونه هایش را الان برایتان تعریف كردم، شوم و همین عوامل زندگی ام را به زندانی تبدیل كرده است، به چه دلیل من این طرز تفكر و دیدگاه ، باید او را دوست داشته باشم. من از همه عذر میخواهم ولی باید بدانند كه من یك بیمار روانی نیستم و علی رغم همه مسائلی كه تعریف كردم ،دینی كه من به آن معتقد و ملتزم هستم ، اجازه توهین به دیگران را به من نمیدهید. به همین خاطر من نه دیروز و نه امروز به شخص «مصطفی كمال» هیچ گونه توهینی نكرده ام. اما آقای «اوندرساو» (دبیر كل حزب جمهوری خلق تركیه) هم به پیامیر ما توهین كرد، هم مراسم حج را به مسخره گرفت. پس كجایند آن رسانهها كه جنجال آفرین!؟
آن هایی كه دوست دارند بی طرفانه به ارزیابی افكار «آتا ترك» بپردازند، به عنوان نمونه میتوانند به كتابهایی كه «اغور مومجو» در این رابطه نوشته مراجعه كنند .او در كتابهایش انتقادات ژنرال «كاظم كارا بكیر» از آتاترك را مطرح كرده است.ژنرال «كاظم كارا بكیر» از همرزمان آتاتورك در جنگ استقلال و در عین حال از منتقدان جدی او هم بود و امروز از شخصیت های محبوب تركیه است. به كسانی هم كه علاقه دارند حول موضوع «دوست داشتن یا دوست نداشتن آتاتورك» مناقشه كنند، توصیه میكنم خاطرات دكتر «رضا نور» را بخوانند. ایشان پزشك مخصوص آتاترك و در عین حال دوست نزدیك او و از انقلابیون بزرگ تركیه بود كه هنوز هم در این كشور محبوبیت دارد. او در كتاب هایش به شدت به آتاترك انتقاد كرده است.
آنهایی كه به خاطر یك جمله كوتاه من، علیه من اقامه دعوا كردند، بهتر بود به جای این كار، زمینهای فراهم میكردند كه مردم این مملكت فارق از عقده گشایی و این كه كسی را به زمین بكوبند و یا فردی را به عرش اعلی برسانند فقط به منظور روشن شدن حقایق، با هم به گفت و گو بنشینند تا فضایی از تبادل نظر ایجاد شود.
انتشار كتاب «طه آكیول» تحت عنوان «كدام آتا ترك؟» كه به تازگی انجام شده اتفاق مثبتی است. اگر كسانی هستند كه دوست دارند به دور از جنجال های رسانهای بدانند كه چرا افرادی مثل من آتاترك را دوست نداریم ، توصیه میكنم كه با كتابی از خانم «آفت اینان» كه دختر خوانده آتا ترك محسوب می شود شروع كنند. «آفت اینان» در كتابی كه تالیف كرده، دست نوشتههای «مصطفی كمال» در مورد دین و اعتقادات مذهبی را منتشر نموده است. این كتاب حتی در دهه 1930 در دبیرستان ها به عنوان معلومات اجتماعی و حقوقی تدریس شده است. در این كتاب «آتا ترك» خود را بر اساس «تئوری داروینیسم» معرفی میكند و آشكارا بیان میدارد كه به آفرینش اعتقادی ندارد و به قرآن نیز با دیدگاهی كاملا ما تریالیستی مینگرد. آن مهملاتی كه اخیرا از زبان «اوندر ساو» (دبیر كل حزب جمهوری خلق تركیه) بیرون پریده ، توسط «آتا ترك» آشكارا بیان شده است.
اگر اشتباه نكنم، انتشارات «كایناك» این كتاب را مجددا چاپ كرده بود و روزنامه «جمهوریت» نیز آن را به عنوان هدیه بین خوانندگانش توزیع نمود. اگر آن كتاب مطالعه شود، آن وقت آشكارا روشن میگردد كه ما چه نوع تفكراتی را دوست داریم و چه نوعش را دوست نداریم و همه آزادند كه با افكار ما موافق باشند و یا نباشند. مخلص كلام این كه خود «آتاترك» درگذشته است و طبق اعتقاد ما حسابش با كرام الكاتبین خواهد بود. توهین و ناسازا گویی به یك شخص نه صحیح است نه اخلاقی اما افكار او باید به بحث و بررسی گذاشته شود.
*سوال: آیا شما در دیدگاهتان نسبت به آتا ترك تنها هستید؟
«نورای جانان بزیرگان»:خیر. باید بگویم كه اشخاص عالم و دانشمندی در كشورمان در این خصو قلم فرسایی كرده و با رویكردی انتقادی به بررسی این مسئله پرداخته اند. نه فقط اسلامگرایان بلكه اشخاصی با تفكرات متفاوت انتقاداتی را وارد كردهاند. مثلا پروفسور «فكرت باشكایا» از جناح سوسیالیستها كتابی دارد بنام «ورشكستگی پارادیگما» كه حاوی مطالب مهمی است. خیلی دلم میخواهد بدانم آن هایی كه امروز به من حمله میكنند آیا كوچكترین اطلاعی از یكی از همین كتابها دارند؟
نمونه بعدی كه در جبهه روشنفكران لیبرال قرار دارد«پروفسور آتیلا یایلا» استاد دانشگاه «قاضی» است . دیدیم كه «كما لیست »ها چون نتوانستند خودشان را به سطح او برسانند، استاد «یایلا» را چنان ترور شخصیت كردند كه او به لندن هجرت كرد ... در مراحل بعدی ، وقتی با تحقیقات علمی اشخاص فهیمی چون «عایشه حر»، «متین كاراباش اوغلو» و «حسن حسین جیلان» آشنا میشوم،به هیچ وجه احساس تنهایی نمیكنم زیرا بر آثار آنان فضای باز یابی حقیقت وجود دارد نه توهین و تحقیر.
البته در كشور ما گروهی هم هستند كه از بیان آشكار افكار شان خودداری میكنند. مثلا بعد از همین مصاحبه جنجالی خودم در تلویزیون در پشت صحنه ، تاریخدان معتبر كشورمان آقای «مراد بارداكچی» به من گفت: «من هم آتا ترك را دوست ندارم». حتی دوست من هم شاهد این ماجرا بود. اما به هر حال احتملا پرهیز از فشار ها و نگرانی از تهدید موقعیت اجتماعی ، انسانها را وادار به واكنشهای متفاوتی میكند.
*سوال: علیه شما با استناد به قانون «حراست از منزلت آتا ترك» اقامه دعوا شده است. نظر خود شما در مورد این مسئله كه تنها آتا ترك را دوست ندارید ولی به عنوان اهانت كننده به آتا ترك محسوب میشوید چیست ؟
«نورای جانان بزیرگان»: به نظر من این یك واكنش دور از منطق است كه نمونه اش را در جهان تنها در دوره آلمان هیتلری و یا كره شمالی میتوان یافت.
*سوال: هنگام دعوت به برنامه تلویزیونی آیا «فاتح آلتایلی» مجری برنامه«تك تك» شروطی هم برایتان گذاشت؟
«نورای جانان بزیرگان»: خیر. اتفاقا برنامه خیلی خوب هم شروع شد و موضوع برنامه هم پوشش اسلامی بود. اما نمیدانم چطور شد كه ناگهان موضوع به (امام )خمینی (ره) و بعد هم به «آتا ترك» كشانده شد. اگر آن سوالات جنجالی نمیشد فكر میكنم روال برنامه خوب جلو می رفت. ولی یكدفعه موضوع به انحراف كشانده شد.
*سوال: شما در آن برنامه سخنگوی چه قشری و یا چه مركزی بودید؟ آیا بنام كانونی خاص سخن میگفتید و یا به نمایندگی از طرف تمامی محجبهها یا اینكه فقط عقاید شخص خودتان را بیان كردید؟
«نورای جانان بزیرگان»:من به این دلیل كه در مسیر این مبارزه هزینه پرداخته بودم به آن برنامه دعوت شدم، لذا فقط افكار خودم را به زبان آوردم. اما در عین حال برای هدفم از شركت در آن برنامه این بود كه یكبار دیگر معضلات و مشكلات زنان محجبه كشور را بیان كنم . باید بگویم تصور غلطی در اذهان عمومی شایع است؛ مبنی بر این كه همه زنان محجبه مانند هم فكر و مانند هم زندگی میكنند. این تفكر كاملا غلط است. مگر آن هایی كه حجاب ندارند همه به یك شكل فكر میكنند؟ در میان آنان از چپ گرا و راست گرا هست تا دانشمند و حتی تروریست ... آیا همه آن ها مثل هم زندگی میكنند؟
*سوال : نگاهتان نسبت به امام خمینی (ره) چگونه است؟ خود شما به مقایسه میان «امام خمینی» (ره) و «آتا ترك» چگونه مینگرید؟
«نورای جانان بزیرگان»: بله. من امام خمینی (ره) را دوست دارم زیرا مسلمانم و دینم به من میگوید كه برادران دینی ام را دوست داشته باشم. این حرف من بدان معنا نیست كه من الزاما از پیروان خستگیناپذیر ایشان هستم اما اذعان می كنم كه با تمام نظرات ایشان موافقم. آن هایی كه در این رابطه از ما انتقاد میكنند تصور میكنند كه ما به امام خمینی (ره) همان طوری می نگریم كه خود آنها به آتا ترك مینگرند. در حالی كه در دین ما اطاعت بی قید و شرط از اشخاص معنا ندارد. ما نمی خواهیم از كسی «قدیس» بسازیم . حالا واقعا این ها چرا امام خمینی (ره) را دوست ندارند؟ برای این كه برخلاف این ها ، ایشان با امپریالیسم مبارزه كرده است، اما این ها با امپریالیسم همكاری و همراهی كردهاند. همچنین برای اینكه امام خمینی (ره) كشور خود را به استقلال كامل رساند و برای اینكه با اسرائیل غاصب دشمن بود. به همین دلایل او را دوست ندارند. معلوم است دیگر، هركس به مصدری ملحق می شود كه به آن علاقه دارد. حالا با این توصیفات چرا من امام خمینی (ره) را دوست دارم؟ اول برای اینكه ایشان یك مسلمان مؤمن بود. بعد به خاطر این كه ایشان رهبر نهضتی بود كه منجر به كسب استقلالی پر افتخار در برابر دیكتاتوری شاه شد. به ایشان ارادت دارم چون نه فقط علیه دیكتاتوری حاكم بر كشور خود، بلكه علیه امپریالیسم جهانی به مقاومت پرداخت ، سیار ساده زیست و همچون فردی معمولی از مردم بود. وی نه در كاخ ها رنگارنگ زندگی كرد و نه در این كاخ ها رخت از دنیا بربست... همانطور كه امروز آقای احمدی نژاد مقاومت میكند و زندگی سادهای دارد... در ضمن آیا شما میتوانید از سخنان امام خمینی (ره) جملهای پیدا كنید كه حاكی از تحریك به اشغال تركیه باشد؟ از جهت من امام خمینی (ره) رهبری عالم و دانشمند و در عین حال دوست ما و از كشور برادر و همسایهمان ایران است. همین قدر برایم كافی است و با بیشترش هیچ كاری ندارم...
سوال: آیا به نظر شما این حادثه، یك بدبیاری از نوع رایج در برنامه های زنده بود؟
«نورای جانان بزیرگان»: البته. اگر پیش از برنامه بة من گفته بودند كه در این مورد هم صحبت خواهد شد من مسلما وارد آن بحث نمیشدم یا این كه از قبل خودم را برای دادن پاسخهایی استراتژیك تر آماده میكردم، اما همه چیز یكباره اتفاق افتاد و در نتیجه نتایج فراتر از جوابهای ما پیش رفت و مسئله به جاهای دیگری كشانده شد. در آن صورت شاید سخنم را به این شكل بیان می كردم كه «من آتاترك را همانقدر دوست دارم كه خداوند دوست دارد.»...
*سوال: آیا حاضری در برنامهای شركت كنی كه در آن «آتاتركیسم» بطور جدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد؟
«نورای جانان بزیرگان»: در شرایطی كه در كشور علیه یك جمله كوتاه من چنین واكنشهایی نشان داده میشود، فكر میكنم برنامه ای كه گفتید فقط در خواب و خیال قابل اجرا است ، اما اگر در آینده شرایطی ایجاد شود كه آزادی بیان و عقیده تضمین شده باشد، قطعا آن موقع شركت خواهم كرد. امروز به بهانه حرف من به جامعه این پیام داده میشود كه: «ساكت باشید! به این گونه مسائل فكر نكنید! زیر سوال نبرید و فقط اطاعت كنید! احساسات شما هم باید چنان باشد كه ما میخواهیم!»...
*سوال:ادعا میشود كه شما به تبلیغات تحریك آمیز پرداختهاید. نظرتان در مورد این ادعاها چیست؟
«نورای جانان بزیرگان»:ابتدا این را بگویم كه برای پذیرش هرگونه نقد حقیقی آمادگی دارم، اما وقتی حملات به حد توهین و تحقیر میرسد دیگر من چه جوابی میتوانم بدهم؟ مثلا روزنامه «جمهوریت» كاریكاتور ما را به شكل الاغ كشید. آیا معنای آزاد اندیشی و متمدن بودن همین است؟ اما آنچه كه بیش از این حرف و حدیثها ما را جریحه دار نمود پخش بعضی برنامهها از طرف كسانی بود كه تا دیروز میگفتیم در جبهه خودی قرار دارند. به عنوان مثال كانال تلویزیونی «اس.تی.وی»(منتسب به اسلامگرایی) دو روز پشت سرهم در مورد من برنامه پخش كرد. آیا میتوانید تصورش را بكنید؟ این كانال اسلامگرا كار را به جایی كشاند كه حتی گفت من به پیامبر(ص) توهین كردهام. اگر كسی ادعایی در مورد من دارد، باید دلایلی هم برای اثبات ادعایش داشته باشد، اما اگر مستنداتی ندارند، ابتدا باید با خود من صحبت كنند. چطور یك كانال تلویزیونی كه در برابر غیر مسلمان ها بسیار مؤدب و با حسن نیت برخورد میكند، نوبت به مسلمانها كه میرسد به بیعدالتی دامن میزند؟
من زنی مؤمنه و مادر سه فرزندم. باور كنید آن همه تبلیغات از طرف طرفداران حلق آویز شدن ما ، به اندازه برنامههای این كانال تلویزیونی به اصطلاح خودی ، كام ما را تلخ نكرد. این خودی ها حتی مرا به «فاطمه شاهین» كه ابتدا ظاهری اسلامی داشت و بعد به معشوقه این و آن تبدیل شد تشبیه كردند. من به همین خاطر هیچ جوابی نداشتم و تا صبح میگریستم...خیلی عجیب است، مگر نه؟ این ها ادعا میكنند كه رهبرشان یك فرد ضد آتاترك است اما ببینید كه در مورد ماجرای من چه رفتاری از خود نشان میدهند! اینها با هر كس كه بخواهند تماس میگیرند و گفتگو میكنند اما وقتی نوبت به من رسید حتی نیازی ندیدند كه تلفنی بكنند و از جزئیات حادثه باخبر شوند! این در حالی است كه وقتی من خواستم با آنها تماس بگیرم و صحبت كنم ، 10 نفر را واسطه كردم كه وقتی را به من اختصاص دهند اما به جایی نرسیدم.
آقایان«اوغور دوندار» و «علی كرجا» كه لاییك هستند من را پیدا می كنند اما این تلویزیون خودی ، دور از دسترس من باقی میماند. آن وقت این كانال چه كار میكند؟ تصاویر آرشیوی مرا در كنار تصاویر برهنه «مسلم گوندوز»(روحانی نمای فاسد تركیه) پشت سرهم گذاشت كه افكار عمومی را از حقیقت ماجرا منحرف كنند ، بعد ادعا كرد كه من به پیامبر اسلام (ص) اهانت كردهام. من اینها را به خدا واگذار میكنم. البته آرای عمومی هم قضاوت خواهد كرد.
البته در اینجا تنها من نیستم كه خبر ساز شده ام.لائیك هادر واقع از این میترسند كه مبادا مردم خارج از قالبهایی كه آنها مشخص كرده اند به این مسئله فكر كنند. درست مثل كودكانی كه در ساحل قلعه شنی می سازند و بعدش از احتمال آمدن موج و خراب شدن قلعه شنی می ترسند...
از من خواستند كه بابت گفتههایم، عذرخواهی كنم و حرفم را پس بگیرم. حتی پیشنهاد پول دادند. حالا اگر ما در برابر این وضعیت غیر اخلاقی زانو بزنیم چه جوابی داریم كه به خداوند و به بچههایمان بدهیم؟ در این معركه «یاشار نوری اوزترك» استاد الهیات هم به صحنه آمد و مثل كسی كه روی اتوبوس مخصوص تبلیغات انتخاباتی ایستاده باشد صحبت كرد و مرا «راهبه جنگهای صلیبی» خواند.
* سوال: این درست است كه شما در آن مصاحبه گفته اید تركیه باید مستعمره انگلستان شود؟
«نورای جانان بزیرگان»: ببینید! منظور من این بود كه در «استعمار آشكار» وضعیت مشخص است و مطابق یك مستعمره با شما برخورد میشود اما در مصادیق «استعمار پنهان» مانند تركیه ، با دادن عناوین و جایگاههای ساختگی حقوقی كه حتی در وضعیت اسارت هم امكان كسب آن ها وجود دارد ، استقلال شما را میگیرند. به همین خاطر ا«استعمار پنهان» از «استعمار آشكار» هم بدتر است. من در آن برنامه میخواستم همین مسئله را بیان كنم ، وگرنه البته كه ایده آل ما تركیهای است كه به استقلال كامل دست یافته و همراه با برادرانش در برابر اسرائیل و آمریكا و انگلستان روی پاهای خود بایستد. یادتان باشد كه بزرگترین متحد اسرائیل و آمریكا و انگلستان در این منطقه كیست؟ آیا منم؟ یا نیروهای مسلحی كه بزرگترین نهاد پایه گذاری شده توسط آتاترك گرامی در این كشور محسوب میشوند؟ حرف من این است: تركیه نباید با ایدئولوژی رسمی تبدیل به گوانتانامویی دیگر شود...
*سوال: تركیه ایدهآل شما چگونه است؟
«نورای جانان بزیرگان»: طبیعی است كه من در آرزوی تركیهای هستم كه آزادی فكر و بیان در آن حاكم باشد و انسانها به خاطر اینكه با دیگری متفاوتند تحت فشار قرار نگیرند. من در آرزوی تركیهای هستم به عنوان مثال كردهای آن بتوانند به راحتی به زبان مادری شان سخن بگویند، به همان زبان آموزش ببینند و زنان، قربانی جنایتهای سنتی و آئینی نگردند. تركیهای كه عدالت اجتماعی در آن تامین گردد، حق كارگران و زحمتكشان پیش از آنكه عرق جبینشان خشك شود به آنها پرداخت شود و فرزندانمان بی آنكه با مسائلی چون تحمیل ایدئولوژی، مراسم سوگنددر مدارس و مانند آن مواجه باشند بتوانند در شرایط ایده آلی به تحصیل بپردازند. كودتای نظامی و یا هشدار به آن مطرح نباشد و چیزهایی از این قبیل...
*سوال: در پایان، چه پیامی برای خوانندگان «تایم ترك» دارید؟
«نورای جانان بزیرگان»: من بعد از اینكه به منظور درك و فهم قرآن شروع به خواندن آن كردم واقعا مسلمان شدم. به همین جهت معتقدم مهمترین منبعی كه هادی زندگی ماست قرآن است. توصیه من این است: برای اینكه در زندگی بتوانید با عقلم سلیم فكر كنید و به دركی درست و منطقی برسید، به جای تكیه بر شخصیتهای فسیل شده در تاریخ با انواع گرایش های مدرن، سنتی و ملی ، به قرآن مراجعه كنید تا به دركی صحیح و زندگی ای درست نائل شوید.
به عقیده من، آن دیدگاه و طرز زندگی كه انسان از قرآن كسب میكند، مهمترین دارایی و ثروت اوست. در این چارچوب مهمترین نشانه و شیوه زندگی ما زنان و دختران مسلمان ، همین حجاب اسلامی ماست. من باور دارم كه در این زمانه پروردگارمان ، ما را با همین شیوه پوششمان آزمایش میكند. به همین خاطر خواهران مكشفه خودم را كه به سبب ایدئولوژی رسمی حاكم از مزایا و ارزش حجاب اسلامی بیخبر ماندهاند ،به داشتن حجاب اسلامی دعوت میكنم. به خواهران محجبهام نیز یكبار دیگر یادآوری میكنم كه حجاب ایشان از تمام مدارك تحصیلی، مقامات اداری و اجتماعی و امتیازات با ارزشتر است. البته این مسئله فقط شامل حجاب نمیشود. هرچه كه به ما تقدیم كنند، در برابر انصراف از هركدام از آیات خداوند هیچ ارزشی ندارد و ما به هیچ وجه نباید از هیچ آیهای دست برداریم و كوتاه بیاییم. به باور من، این مقاومت ما ، ضرورتی برخاسته از اخلاق قرآنی و ایمان ماست زیرا گروه مقابل(لاییك ها) از نسلی قرآنی كه پاك و منزه رشد خواهد كرد میترسد. من ضمن سلام به تمامی برادران و خواهرانم ،با این دعا به عرایضم پایان میدهم : «خداوند ما را در پیریزی نسلی قرآنی یاری دهد»