تبیان، دستیار زندگی
چندی است پژوهشگاه فرهنگ وابسته  به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به برگزاری میزگردهایی با موضوعات فرهنگ و هنر كرده است حتماً تا كنون در سطح شهر تابلوهای بزرگ این پژوهشگاه را دیده اید. دستی كه با انگشت نشانه به بالا ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میزگرد تلویزیون و سبك زندگی

چندی است پژوهشگاه فرهنگ وابسته  به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به برگزاری میزگردهایی با موضوعات فرهنگ و هنر كرده است حتماً تا كنون در سطح شهر تابلوهای بزرگ این پژوهشگاه را دیده اید. دستی كه با انگشت نشانه به بالا اشاره می كند و دیگر انگشتان كتا ب هایی با صفحات متعدد است. این پژوهشگاه كوشیده است كه دو زمینه فرهنگ و هنر و تاثیر متقابل این دو بر هم و بر جامعه را از نظر اقتصاد و جامعه شناسی نگریسته به بررسی بنشیند .ولی متاسفانه این جلسات تنها به بررسی جوانب نظری و تئوریك موضوعات مورد بحث پرداخته و از ورود به عرصه های كاربردی آن موضوعات احتراز می جوید. اگر چه جامعه ما به دومی بیش از نخستین نیاز دارد ولی نباید غافل بود كه بنای مستحكم بر روی پایه های مستحكم بنا می شود و پایه مستحكم بنای فرهنگ و هنر مطمئناً با بررسی جوانب تئوریك این دو مهم پی ریزی خواهد شد. آنچه در زیر می آید ، یكی از میز گردهای این پژوهشگاه با موضوع " تلویزیون و سبك زندگی " از چند منظر تاثیر رسانه بر مصرف و الگوهای مصرفی، تاثیر تلویزیون و رسانه بر سبك زندگی و تعامل این دو با یكدیگر است. در این میز گرد آقایان دكتر مهدی زاده به عنوان مدیر گروه دكتر موسایی، دكتر زارع، دكتر رضوی زاده و دكتر عبدی شركت داشتند.

در ابتدا ، دكتر مهدی زاده در خصوص تاثیر رسانه بر زندگی مخاطبان گفت: رسانه ها از جمله تلویزیون می توانند برداشت ها و تصاویری از زندگی و سبك آن ترسیم و ترویج كنند و بر ارزش و نگرش هایی كه منجر به شكل گیری یك نوع رفتار از جمله مصرف می شود تاثیر بگذارند. " وی در ادامه افزود: اگر چه ارزش ها و نگرش ها براساس تعاریف جزء سبك زندگی نیستند ولی جزء منشا سبك زندگی و رفتار قلمداد می شوند و تلویزیون می تواند این ارزش ها و نگرش ها را در ذهن مردم ایجاد و یا تغییر دهد "

وی در خصوص امپریاسیم فرهنگی از نگاه منتقدان و متفكران جهان سوم گفت: رسانه های غربی از جمله تلویزیون در ازاء تضعیف هویت و ارزشهای فرهنگی كشورهای جهان سوم به اشاعه نظام های ارزشی غربی كمك كرده ، باعث رواج سبك زندگی و مصرف غربی می شوند.

در ادامه این میزگرد دكتر موسایی با موضوع " اقتصاد، مصرف و سبك زندگی " مطالبی ارائه كرد. وی نزدیكترین مفهوم به سبك زندگی در اقتصاد را مصرف و الگوی آن معرفی كرد و افزود: مصرف و الگوی آن دارای سه مولفه است 1- سطح مصرف 2- تركیب كالاهای مصرفی 3- نحوه مصرف.وی معتقد است كه در سطح خرد یعنی مطالعه رفتار مصرفی خانواده علاوه بر فاكتورهای اقتصادی نظیر قیمت كالا، سطح در آمد فرد و ... عوامل غیر اقتصادی نیز دخیل هستند. كه بررسی این عوامل با جامعه شناسان و فرهنگ شناسان است. چرا كه تغییر این عوامل باعث تغییر سلیقه و به دنبال آن تغییر سبك زندگی و تقاضا برای كالاهای خاص خواهد شد. وی در توضیح این عوامل غیر اقتصادی گفت: این عوامل بسیار گسترده است وعرصه هایی چون  تغییر سطح سواد، تحصیلات، آگاهی ها حتی طول عمر انسان ، جنسیت، شغل، فرهنگ شغلی و دین را شامل می شود. وی در توضیح چگونگی تاثیر جنسیت در الگو میزان مصرف چنین گفت: الگوی مصرف خانوارهایی كه سرپرست آنها زن هستند با خانوارهایی كه سرپرست آن مرد است متفاوت است ؛در تمام دنیا ثابت شده است كه معمولاً خانم ها اقتصادی تر عمل می كنند و تخصیص هزینه های شان بهینه تر از مردهاست. وی در توضیح تاثیر رسانه بر الگوی مصرف گفت: رسانه ها و ابزارهای انتقال دهنده فرهنگ و فرهنگ سازان می توانند با تغییر عوامل غیر اقتصادی موجب تغییر سلیقه و در نهایت تغییر الگوی مصرف شوند.تاثیر تبلیغات و آگهی ها بر میزان مصرف فرد و افزایش آن یك امر شناخته شده در حوزه اقتصاد است.

وی در توضیح سبك زندگی در سطح كلان گفت: افزایش مصرف باعث تحریك عرضه می شود و درآمد ملی را بالا می برد. اگر سطح مصرف جامعه یك واحد ، افزایش یابد درآمد ملی بیش از یك واحد افزایش خواهد یافت. به همین دلیل اقتصاد دانانی  افزایش مصرف و مصرف انبوه را تبلیغ كردند چرا كه هدف اساسی از تمام فعالیت های اقتصادی مصرف است. وی در تاثیر رسانه بر میزان مصرف  افزود: مصرف افراد مستقل از هم نیست و افراد همواره سعی می كنند سطح مصرف را متناسب با سطح مصرف جامعه هماهنگ كرده و مصرف متوسط و متعارف را الگو قرار دهند. معمولاً رسانه ها آنچه را مطرح می كنند الگو و متعارف است.

دكتر بیژن زارع در ادامه این میزگرد در باره ابعاد جامعه شناختی سبك زندگی مطالبی را ایراد كرد. وی در ابتدای سخنانش، ثروت های موثر در تولید اقتصادی و كسب افتخار را ثروت های ناشی از ارث بر شمرده و اثرات آن را چنین بیان كرد: این ثروت بیشترین شان و افتخار را برای فرد به همراه می آورد و متظاهرانه و خود نمایانه به نمایش گذاشته می شود و كاركرد دیگر مصرف خودنمایانه این است كه فرد به راحتی می تواند به وسیله آن ریشه های خود را بپوشاند. وی در ادامه افزود: صنایع فرهنگی كه شامل رادیو ، تلویزیون ، رسانه ها و سینما می شود موجب دو اثر در جامعه می شوند: فرهنگ جامعه را یك دست و پیش بینی پذیری محصولات فرهنگی را امكان پذیر می كنند.

دكتر رضوی زاده در ادامه ، سبك زندگی را مجموعه ای از انتخاب های رفتاری دانست و گفت: در جوامعی كه فرصت انتخاب وجود ندارد مانند اجتماعات سنتی سبك زندگی از گذشته تعیین شده است . سبك زندگی از آنجایی كه مربوط به جامعه مدرن است فرصت انتخاب می دهد. وی در بسط مفهوم سبك زندگی گفت: سبك زندگی عینیت و تبلور هویت افراد است ، آنچه ما در اندیشه خود می پرورانیم كه چگونه باشیم و چگونه زندگی كنیم ، بنابراین سبك زندگی شامل عرصه های متفاوت می شود. در بعد اشتغال سبك كاری فرد بخشی از سبك زندگی اوست ، در بعد اجتماعی چگونگی برقراری ارتباط با دیگران بخشی از زندگی فرد است ؛ ولی امروز به مجموعه ایی از رفتارهای افراد اطلاق می شود ، و به واسطه ارتباط تنگاتنگ سبك زندگی با ارزش ها و نگرش ها حیطه بررسی شامل حال آرزوها، نگرش ها و آرزوها هم شده است. وی با بیان اینكه سبك زندگی وابسته به انتخاب و انتخاب نیز وابسته به اطلاعات است گفت: اطلاعات محصول فرآیند ارتباطات است. ارتباط می تواند میان فردی و یا رسانه ایی باشد . رسانه ها در زمینه اینكه فرد در حوزه های متفاوت چه گزینه هایی دارد و چه انتخاباتی می تواند داشته باشد، اطلاعات می دهند .

وی در ادامه رابطه رسانه ها و سبك زندگی  را یك سیكل بسته دانست و گفت: استفاده از رسانه ها به عنوان سبك مصرف رسانه ای خود بخشی از مجموعه ای كلانی است كه به عنوان سبك زندگی می شناسیم هر كدام از ما دارای یك سبك خاصی از استفاده رسانه است. وی رابطه مصرف فرهنگی و سبك زندگی را چنین برشمرد: مصرف فرهنگی یكی از شاخص های عمده ایی است كه در بسیاری از تحقیقات مربوط به سبك زندگی مورد بررسی قرار گرفته است. و منظور از محصولات فرهنگی رادیو تلویزیون ماهواره، و یدئو و ... انواع رسانه است. وی حوزه فرهنگی را بسیار فراتر از رسانه دانست و گفت: رفتن به موزه ها، علایق و سلایق مربوط به نقاشی، خطاطی و ادبیات ، مصرف فرهنگی افراد را شامل می شود. وی در ادامه افزود: امروز استفاده از رسانه یك امر طبیعی است چرا كه رسانه ها بخش مهمی از زمان و مكان را در زندگی روزمره ما اشغال كرده اند از نظر مكان، تلویزیون امروز در خانه در جایی قرار می گیرد كه همه پیرامون آن بنشینند و از نظر زمان هر فرد بخش مهمی از ساعات روز را به رسانه های اخصاص می دهد. وی تاثیر رسانه در زندگی را در چهار نقش خلاصه كرد و گفت:در مجموع می توانیم 4 نقش برای رسانه در زندگی روزمره قائل شویم :1- رسانه ها به فرآیند هویت سازی ما كمك می كنند.2- به فرآیند معنایابی در دنیای پیچیده كمك می كنند.3- برای ما لذت بخش هستند.4- به ساختمند شدن زندگی روزمره كمك می كنند. وی در ادامه افزود: رسانه ها با اطلاعات خود می توانند روی ارزش ها نگرش ها و آرزوهای، و انتخابات ما در سبك زندگی تاثیر بگذارند. در مباحث تئوریك این فرآیند را تجربه با واسطه می نامیم ، ما اگر چه به نقاط دور دست دسترسی نداریم اما رسانه ها می توانند این دسترسی به نقاط دور دست را برای ما مهیا كنند . رسانه ها در واقع یك نوع تصویر تكه برداری شده از رویدادهای متفاوت را كه مربوط به نقاط متفاوت است در كنار هم قرار داده و به ما عرضه می كنند. و در واقع در كنار آن واقعیتی كه وجود دارد یك واقعیت نمادین برای ما می سازند.وی در پایان گفت: رسانه ها برای تسهیل در دسترسی به مخاطب، مخاطبان خود را بر مبنای سبك زندگی طبقه بندی می كنند و آنگاه تولید پیام را مبتنی بر آن طبقات قرار می دهند. از این جهت سبك زندگی در تولید پیام رسانه ای مورد استفاده قرار می گیرد.

دكتر عبدی در ادامه جوانب كاربردی تلویزیون و سبك زندگی را با طرح چندین پرسش و پاسخ بررسی كرد. وی نتیجه تمام بحث های پیشین را در یك كلام" رسانه تاثیر دارد "خلاصه كرد. و نكته مهم تر را چنین عنوان كرد. نكته مهم تر آن است كه میزان تاثیر را اندازه گیری و روش های آن را ارزیابی  و بررسی كنیم كه چگونه می شود از طریق این رسانه بر مخاطب ثاییر بیشتری گذاشت. وی در ادامه افزود: بحث كه به اینجا می رسد می بینیم كه الگو نداریم و دچار ابهام می شویم. آیا نشان دادن سبك زندگی دیگران ، یا خانه های مجلل می تواند سبب تغییر الگوی مصرف شود و یا چقدر می تواند بر اسراف تاثیر بگذارد؟. و اگر ما خانه های محقر و خشتی - گلی نشان دهیم به پس انداز منجر می شود؟ و یا ساده زیستی و قناعت را ترویج می كند. ؟ وی با اشاره به عملكرد رسانه های غربی گفت : این رسانه ها یك نگرش خاص را بین جوامع مختلف رواج داده و به دیگران قبولانده اند كه آنچه ما می گوئیم حق است ، حق است و آنچه ما می گوییم ناحق است ، ناحق است ؛ ولی رسانه های داخلی به خصوص تلویزیون آن برد لازم را ندارند . چرا؟ وی به این سوال چنین پاسخ داد: شاید بتوان ارتباط بین رسانه وجامعه را به محور اصلی تقسیم كرد: 1- تصمیم گیرندگان حكومت و انتظارشان از رسانه 2- ظرفیت رسانه 3- انتظار مخاطب یا مخاطب شناسی. این سه عنصر با یكدیگر در حال تعاملند. غفلت از هر كدام و یا افراط در هر كدام باعث می شود كه رسانه نتواند تاثیرگذار باشد. وی در بررسی عامل اول گفت: در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رسانه ها به شدت در صدد تبلیغ پیشرفت های كشور بودند، سدها و پروژه هارا نشان دادند ، اما نسبت به انتقاد بسیار كمرنگ عمل كردند ، چرا كه دولت این عمل را نمی پسندید . درنتیجه به جایی رسیدیم كه نگاه مردم نسبت به این رسانه همراه با ظن شد و رسانه تاثیرگذاری خود را از دست داد. و مردم شیوه لجاجت با این رسانه را در پیش گرفتند و این ناشی از خواست مسئولان از رسانه بود.

مدیر اقتصاد شبكه اول در توضیح مورد سوم گفت: اگر مخاطب را درست نشناسیم تاثیر رسانه را براو نمی توانیم اندازه گیری كنیم. مخاطب چه می خواهد: آیا قصدش تفریح و سرگرمی است، گاه تصور می شود نیاز مخاطب بیان یك سلسله ارزش های اخلاقی است . نمی خواهیم بگویم نیاز مخاطب هیچكدام از اینها نیست . مدیرگروه اقتصاد شبكه یك سیما در ادامه سخنانش با بیان اینكه همواره از تلویزیون به عنوان یك رسانه بستر ساز در عرصه فرهنگ یاد می كنند گفت: این مسئله از نظر شعاری زیباست ولی بستر فرهنگی كجا ساخته می شود. فرهنگ چیست؟ وی در پاسخ این سوال افزود: طفل كه به دنیا می آید در خانواده، مهد كودك، دبستان، دبیرستان و در تعامل با اقشار مختلف قرار می گیرد و از آنها فرا می گیرد. رسانه هم بخشی از زندگی آنها را تشكیل می دهد ولی باید توقع از رسانه كاهش یابد. اگر رسانه فقط خوبی ها را بیان كند، اما مردم در كنار آن شاهد رفتارهای متفاوتی از مسئولین، هم سن و سالان و گروههای مشابه خود باشند ، و یا وقتی ارزشی را تلویزیون تبلیغ كند ولی رسانه های دیگر آن را نفی كنند، آیا این رسانه تاثیر گذار است؟. این تضادها سبب می شود كه تعامل مورد انتظار با رسانه شكل نگیرد و تاثیر گذاری آن كاهش یابد. وی در ادامه با طرح پرسش: چرا رسانه های غرب موفقند و ما نیستیم؟ گفت: شاید یكی از دلایلش این باشد كه در آنجا هیچوقت تلویزیون یا سینما یا مطبوعات به تنهایی یك نقش را به عهده نمی گیرند و همه با هم در راستای اهداف كار می كنند و همه باهم یك حرف می زنند به علاوه سعی می كنند خود را از زندگی مردم دور نكرده و با زندگی مردم همراه باشند. وی در پایان سخنانش گفت اساس بحث آن است كه این سه محور یاد شده را به درستی بشناسیم و روش های تاثیر گذاری بیشتر آن را جستجو و تقویت كنیم.

دكتر رضوی زاده در پایان در پاسخ به خبرنگار ایرنا كه رابطه اعتماد سازی و رسانه را جویا شده بود گفت: ما در دنیای متكثر رسانه ایی زندگی می كنیم ، ما روستاییانی  نیستیم كه به شبكه یك یا دو دسترسی دارند. هم اكنون دسترسی متكثر رسانه ایی برای اكثریت شهرنشین ها فراهم است. وی در نقد رسانه تلویزیون گفت: علیرغم اینكه ما شبكه خبر داریم اخبار شبكه خبر با اخبار شبكه 1 یا دیگر شبكه ها هیچ تفاوتی ندارد. اگر ما اخبار ساعت 2 بعد از ظهر رادیو را گوش كنیم و اخبار 7و9 سیما را گوش نكنیم هیچ چیزی را از دست نمی دهیم. چون كه اساساً رادیو- تلویزیون ما دولتی است و رقابت در این عرصه بی معناست. وی در ادامه افزود: خبر باید عینیت داشته باشد ، یعنی گزارش خبرنگار باید مبتنی بر بی طرفی باشد. چرا كه رسانه آینه تمام نمای افكار،عقاید و رویدادهای یك جامعه است. و به محض اینكه یك رسانه در وظیفه خود كوتاهی كند اعتبار و اعتمادش را از دست می دهد. بنابراین مردم ممكن است به خبر گوش دهند ولی همواره در هاله ای از ابهام و شك و تردید اخبار رسانه را دریافت می كنند .به همین دلیل به دنبال مجاری دیگر خبر رسانی اعم از روزنامه و اینترنت می روند. وی افزود: متاسفانه این فضای بی اعتمادی خبری و رسانه ایی كه در كشور ما ایجاد شده اعتبار رسانه های برون مرزی را بالا برده است. فقط به این دلیل كه مردم به رسانه های خودمان اعتماد كامل ندارند به دنبال آن رسانه ها می روند. در صورتیكه هیچ دلیلی وجود ندارد كه ما بخواهیم به آن رسانه ها اعتماد كامل بكنیم.

دكتر مهدی زاده در پایان با تاكید بر لزوم احیا و راه اندازه شبكه ها و تلویزیون خصوصی اذعان داشت كه این امر رقابت پذیری را افزایش داده و آسیب پذیری را كاهش خواهد داد.