تبیان، دستیار زندگی
تعلقات، یعنى مظاهر دنیوى را اصل و مقصد گرفتن، و دل را به آنها گره زدن. در تعلقات، درك واقعى انسان گرفته می شود و یك درك وهمی و مجازى به وجود می آید و دریچه ادراك حقیقت بسته میشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تعلّقات  ، مانع  سلامتی روان

انسان

تعلقات، یعنى مظاهر دنیوى را اصل و مقصد گرفتن، و دل را به آنها گره زدن.

در تعلقات، درك واقعى انسان گرفته می شود و یك درك وهمی و مجازى به وجود می آید و دریچه ادراك حقیقت بسته می شود.از طرف دیگر، می دانیم كه تعلق به غیر خدا، یعنى تعلق به فرع ، كه او خود وابسته به اصل وكلّ است.

باید فرع را اصل نگیریم و یادمان باشد كه فرع، وسیله رسیدن به اصل است و فرع ، یك روزى از دست ما گرفته می شود، و ارزش فرع، در میزان رسانیدن ما به اصل است.

اما اگر به آن فرع دل ببندیم و آن را هدف كنیم و از اصل غافل شویم، آن فرع، ممكن است مدتى ما را سرگرم و دلخوش كند، اما به هر حال ما را از اصل بازدارد و لذا خیر كامل به ما نرسد.

(ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه)

خداوند براى هیچ مردى در درونش ، دو دل ننهادهاست.

و به عبارت دیگر، یك قلب است و یك مطلوب.

نتایج زیانبار تعلّقات

1 ـ ارتباط وهمی:

تعلقات، وضعیت عجیبى در سازمان فكرى انسان به وجود می آورد و آن عبارت از این است كه ارتباط و توجه و درك واقعى را از او میگیرد و توجه و دركى وهمی جایگزین آن می كند.

2 ـ حرص و هراس:

هر چیزى كه از تعلقات انسان است تا زمانى كه آن را به دست نیاورده، حرص عجیبى دارد، و هر وقت آن را به دست آورد، دغدغه خاطر و هراس نگهدارى آن را دارد .

3 ـ غم:

تعلقات را روزى از دست ما میگیرند و لذا چون قلب خود را با آنها گره زده ایم، گرفتن آنها از ما یا ترك ما از آنها (با مرگ یا از دست دادن مقام) سخت ما را غمناك میكند.

4 ـ عشق مجازى:

تعلق به فرع و جزء، یك عشق مجازى است.

در این عشق، انسان نسبت آن چیز یا مقام و مانند آن، عشق پیدا میكند و در این عشق عیوب آن را نمی بیند و خود را كور و كر در اختیار آن میگذارد.

از این رو، چون عاشق است، بدى معشوق را نمی بیند.

5 ـ نداشتن آخرت:

چون چنین كسانى به معبودهاى خیالى توجه میكنند و آنها را سرمایه هاى خود میسازند، در آن دنیا چیزى ندارند.

جریان زندگى انسان، چون كشتى است كه در دریا حركت میكند.حال، اگر طوفانى درگیرد و كشتى، تهدید به غرق شود، باید براى نجات كشتیبان، مقدارى از بارهاى درون كشتى را به آب ریخت تا نجات یافت .

تعلقات ما هم همین است; هرچه كمتر باشند، بار كشتى زندگى سبكتر و كشتى سالمتر به ساحل خواهد رسید و در این جا به ویژه از تعلقات زاید سخن میگوییم كه بار سنگین آنها بر دوش ماست و باید مواظب باشیم كه كمر ما زیر آن نشكند.

مواظب باشیم كه در مقابل هر گرفتنى، از دست دادنى هست، و در مقابل هر عدم تعلقى، رسیدنى.

این امر شبیه به ماجراى مسافرى است كه بناست به مقصدى برسد، اما در راه فریب نقاط خوش آب و هوا را می خورد و در آن جا می آرامد و مفتون میشود و از مقصد بازمی ماند.

باید مواظب باشیم كه در این بده و بستانها و تعلقات، چه چیز را می آوریم و چه چیز را از دست می دهیم و همه نیروى خود را صرف فرع و جزء نكنیم و از اصل غافل نشویم و هدف اصلى حیات را فراموش نكنیم و خود را به سرمایه هاى موقتى و سراب مانند فریب ندهیم.

منبع : تلخیصی از كتاب "سلامتی تن و روان"  – نویسنده : دكتر احمد بهشتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.