تبیان، دستیار زندگی
همه امید و آرزویمان قدم گذاشتن در راهی است كه افرادش دو رویی را ننگ بدانند و تمام كوچه‌های دو رنگی، دروغ، تقلب و نفرت ورود ممنوع باشد. رفتارهایمان رنگی دیگر بگیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کوچه پس کوچه  های آرزو

کوچه آرزو

در یكی از روز‌های زندگی از ما می‌پرسند،  امروز می‌خواهید به كدام سو در زندگی قدم بردارید؟

دوست‌دارید امروز راه زندگی‌تان به كجا ختم شود؟ تعدادی از افراد راهبرند و راهدار، خوب نقشه زندگی‌شان را كشیده‌اند و به هیچ عنوان دوست ندارند از منحنی آن نقشه خارج شوند چرا كه معتقد هستند كه افسار زندگی شان را خوب به دست گرفته‌اند. معدود افرادی هم طعم خوش لحظه‌ها زیر دندانهایشان شیرینی كرده است و می‌خواهند در همین حال و اكنون باشند.

بعضی‌ها در فرار از گذشته راه گم كرده هستند و در اوضاع بد روزگار نمی‌دانند به كدام سو  قدم گذارند تا بیشتر از این به بیراهه كشیده نشوند. اما تعداد بی‌شماری از ما كه زیر سقف یك چاردیواری زندگی می‌كنیم،  علاقه‌مند هستیم كه راه زندگی‌مان زودتر مسیر را پیدا كند و در مسیری بیفتیم كه سال‌ها در ذهنمان نقشه آن را می‌كشیدیم.

اوقاتی دوست‌داریم اوضاع زندگی‌مان یك دفعه متحول شود و در بهترین مسیر زندگی قرار گیریم.در این مسیر گاهی آن‌قدر دل گرفته‌ایم كه دلمان می‌خواهد،  به شهری قدم بگذاریم كه ساكنانش كدورت بینشان نباشد و همگی لباس گذشت به تن كرده باشند و همه در كنار هم با صلح و آرامش زندگی كنند.به گذشته‌های نه چندان خوبمان نیندیشیم و در خیابان زندگی‌مان دنده عقب نگیریم و به جلو بنگریم و فقط گوشه چشمی به آینه عقب نگاه كنیم تا از تجربیات گذشته‌مان استفاده كنیم.

در این میان دوست داریم مسیر زندگی‌مان در راهی بیفتد كه انسان واقعی باشیم.می‌خواهیم به جنگلی قدم بگذاریم كه همه پروانه‌ها از پیله غم بیرون بیایند و به پرواز در آیند و راه زندگی‌مان به گلخانه‌ای ختم شود كه تمام گل‌های گلخانه، گل‌های صمیمیت و یكدلی و محبت باشد تا در آن فقط به یكدیگر دوستی هدیه دهیم.

گل و پروانه

دوستداریم در مسیری كه قدم گذاشته ایم، دادگاه‌ها و زندان‌های شهرمان مراجعه‌كننده نداشته باشد. چرا كه آن‌قدر صفحه حوادث روزنامه‌ها را ورق زده‌ایم كه می‌خواهیم راه زندگی‌مان به كوچه پس كوچه‌هایی ختم شود كه در آن نشانه مردانگی «زور گویی و زور بازو» نباشد. همه امید و آرزویمان قدم گذاشتن در راهی است كه افرادش دو رویی را ننگ بدانند و تمام كوچه‌های دو رنگی، دروغ،  تقلب و نفرت ورود ممنوع باشد. رفتارهایمان رنگی دیگر بگیرد.آخر خسته‌ایم از هر چه دروغ و نیرنگ و دو رویی و به خود قول داده‌ایم در جاده زندگی دو رنگی را پیشه خود نسازیم.

آرزویمان این است كه ناباوری‌ها را از دلمان بزداییم و بارورشدن و اعتماد به نفس داشتن را به دلمان بیاموزیم. می‌خواهیم در راهی قدم بگذاریم كه جرات لازم برای رویارویی آنچه مطلوب نیست را داشته باشیم. به نوعی در راه جدید زندگی می‌خواهیم بد بین نباشیم و چشم‌هایمان را از هر چه ظلمت و تاریكی است رها كنیم. تصمیم داریم در این راه در زمان حال زندگی كنیم. به خود قول دهیم كه از جریان زندگی خارج نشویم و با زندگی پیكار نكنیم چرا كه زندگی پیكار نیست بلكه بازی است كه هر چه می‌توان باید در آن به دیگران عشق بخشید تا بتوان بدون نفرت زندگی كرد.

می‌خواهیم در راهی قدم بگذاریم كه در زندگی ناامید نباشیم تا خاك باغچه زندگی‌مان گل امید را خشك نكند و در كوچه پس كوچه‌های روگردانی از خدا منجی تمام آنهایی باشیم كه از بن‌بست‌های زندگی‌شان خسته شده‌اند و دست از دعا كشیده‌اند.

در آخر اینكه می‌خواهیم زندگی مان به راهی ختم شود كه  اطرافیانمان را ببخشیم تا بخشیده شویم. در آن راه هرگز تئوری صادر نكنیم و به تمام خواسته‌هایمان جامه عمل بپوشیم .

منبع : همشهری