تبیان، دستیار زندگی
در اواسط دهه 70 ، هالیوود به مثابه یك صنعت خود را با دنیاى جدید و انعطاف‏پذیر تولید فیلم تطبیق داده بود و مخاطبان جدید حومه شهرها [ نیز ] مسخّر تلویزیون شده بودند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هالیوود چگونه پا گرفت؟

قسمت دوم

صنعت فیلم سازی

در ادامه قسمت اول مقاله هالیوود چگونه پا گرفت ....

امروز و آینده

در اواسط دهه 70 ، هالیوود به مثابه یك صنعت خود را با دنیاى جدید و انعطاف‏پذیر تولید فیلم تطبیق داده بود و مخاطبان جدید حومه شهرها [ نیز ] مسخّر تلویزیون شده بودند. اما طبق تحقیقات مایر (1978)، گومرى (1993) و بووگل (1995) دوره جدید صنعت فیلم هالیوود در اواسط دهه 70 و بعد از ابداع فیلمهاى خارق‏العاده‏اى شروع شد كه نمونه‏هاى آن آرواره‏ها (1975) و جنگ ستارگان (1977) هستند. على‏رغم اعلام «پایان» دوران رفتن به سینما، سالیانه حدود یك میلیارد نفر در ایالات متحده به سینما مى‏روند. میلیونها نفر از طرفداران سینما، هر تابستان به سینماهایى كه داراى چند سالن نمایش هستند مى‏روند تا شاهكارهاى هالیوود را ببینند؛ در واقع، شاخص سهام هالیوود هر هفته با این فیلمها جابه‏جا مى‏شود. هالیوود به مثابه یك صنعت همیشه سعى كرده با افزودن به شگردهاى تكنولوژیك خود، تعریفى جدید از خود ارائه كند. كامپیوترها كمك زیادى به فیلم‏سازها كرده‏اند تا جلوه‏هاى ویژه و انیمیشن [ كارتون ] در فیلمها به كار رود، امرى كه قبل از این امكان آن نبود.

با این حال، على‏رغم ابداعات تكنولوژیك، روند فیلم‏سازى همچنان ثابت مانده است، چون ایدئولوژى نهفته در پس تولید روایت [ متن ] بى‏تغییر باقى مانده است.

در اوایل دهه 70، شركت Time ، دنیاى تلویزیون كابلى را در ایالات متحده براى همیشه تغییر داد. این شركت با سیستم گیشه خانگى خود (HBO) و اشتراك ماهیانه 10 دلار، آخرین فیلمهاى هالیوود را بدون آگهیهاى تجارى و سانسور، براى مشتركان پخش مى‏كرد. براى اولین‏بار در عصر تلویزیون، سیستمى ابداع شده بود كه تماشاگران براى آنچه در خانه مى‏بینند پول بدهند. HBO تماشاگران قدیمى سینما را هم كه نمى‏خواستند براى دیدن فیلم بیرون بروند، و عاشق تماشاى دوباره فیلمها در تلویزیون خویش بودند، جذب خود كرد. اما تلویزیون كابلى بیش از سیستم HBOبراى تماشاگران سرگرمى فراهم مى‏آورد. تد ترنر یك ایستگاه تلویزیونى مستقل به راه انداخت، همراه با ورزش، تكرار و نمایش فیلمهاى قدیمى و آن را از طریق ماهواره به تمام امریكا فرستاد تا اَبَرایستگاه مشهور خویش را خلق كند كه نیمى از برنامه‏هاى آن را فیلمهاى قدیمى تشكیل مى‏دادند. تا سال 1995، شبكه Classic Movie American هم به همراه تعدادى از شبكه‏هاى دیگر به راه افتاد تا فیلمهاى هالیوودى، چه بهترین و چه بدترین آنها، در تمام طول روز نمایش داده شوند.

عصر ویدئویى بعد از 1975 با آمدن ویدئوهاى خانگى در اواسط دهه 60 بیشترین تغییرات را تجربه كرد. شركت سونى در سال 1975 دستگاههاى ویدئوى بتاماكس نیم اینچى را به بازار ارائه كرد. توده مشتاق امریكایى (و میلیونها نفر در سرتاسر جهان)، ویدئوهاى زیادى گرفتند، به طورى كه تا سال 1989، دوسوم از خانواده‏هاى امریكایى مى‏توانستند نوارهاى ویدئو تماشا كنند.

صنعت فیلم سازی

در ابتداى امر، غولهاى هالیوود از این ماشین جدید بیزار بودند. جك والنتى، رئیس اتحادیه سینماى امریكا اعلام كرد كه ویدئو دستگاه مزاحمى است كه فروش هالیوود را پایین مى‏آورد. اما خیلى سریع در دهه 80 هالیوود راهى پیدا كرد تا از این نوآورى كسبِ سود كند. در سال 1986 عواید جانبى ویدئو از فروش گیشه در ایالات متحده فراتر رفت. در طول دهه 80 ، هر ماهه 400 نوار ویدئویى جدید به بازار مى‏آمد كه 70% از آنها فیلمهاى بلند هالیوود بودند. در طول دهه 90 ، سیستم فروش مستقیم به وجود آمد كه در آن استودیوهاى هالیوودى به رهبرى دیزنى با فیلمهاى علاءالدین (1992) و شاه شیر (1994) با قیمتهاى 10 و 20 دلارى مستقیماً وارد بازارِ فروش فیلمهاى ویدئویى شدند. تا پایان قرن بیستم، هالیوود شوك ویدئو را در خود جذب و مهار كرده بود و به دنبال تغییرات تكنولوژیك دیگر مى‏گشت.

تطبیق یافتن با این سیستمِ جدید، عرضه محصولات با تغییرى در مالكیت كمپانی هاى عمده هالیوودى و ظهور آنها به عنوان غولهاى رسانه‏اى همراه شد. شاید بتوان نقطه شروع این فرآیند را در عصر رواج تلویزیون یافت. رشد شوهاى دیدنى، شاهد این مدعا است (گومرى، 1994). در شروع عصر تلویزیون، بعد از جنگ جهانى دوم، دیزنى مهره‏اى كوچك در هالیوود بود و در دهه 50 كاملاً از این صنعت خارج شد. اما خیلى سریع شروع به تولید تلویزیونى كرد، مبدع پارك هاى تفریحى شد و بعدها نیز در كار تلویزیون كابلى، ویدئوهاى خانگى و تجارت افتاد. سپس به یك شركت بزرگ هالیوودى و تهیه‏كننده عمده فیلم هاى بلند تبدیل شد. از نیمه دهه 80 به بعد این فرآیند رشد شهرت یافت. این فرآیند در سال 6-1985 و هنگامى صورت گرفت كه رابرت مرداك صاحب كمپانى فوكس قرن بیستم شد. در همان موقع، مایكل آیزنر شركت والت‏دیزنى را دچار تغییر و تحول كرد. در اواخر دهه 80، ژاپن هم وارد گود شد. سونى كمپانى كلمبیا پیكچرز را به دست گرفت و ماتسوشیتا صاحب MCA شد. تایم و وارنر ادغام شدند. ویاكوم صاحب پارامونت شد و در سال 1995 سیگرام، MCA را از ماتسوشیتا خرید. در نتیجه این تحولات، امروزه صنعت هالیوود مشتمل بر شش غول رسانه‏اى است:

دیزنى، فوكس قرن بیستمِ مرداك، یونیورسالِ سیگرا، پارامونتِ ویاكوم، كلمبیاى سونى و برادران وارنرِ تایم.

صنعت فیلم سازی

ویژگى اصلى این شركتها، حضور آنها در تمام زمینه‏هاى رسانه‏هاى گروهى است. بخش سیمون و شوستر از كمپانى پارامونت یكى از ممتازترین ناشران كتاب دنیاست. MCA ، وارنر و سونى همگى تولیدكنندگان و توزیع‏كنندگانِ برتر نوار و CD هستند. تایمِ وارنر پیشرو مجلات دنیاست. دیزنى مبدع پاركهاى تفریحى است. MCA و پارامونت هم در همین زمینه پیشتاز هستند. فوكس كه بخشى از امپراتورى خبرى رابرت مرداك است، متحد اكثر روزنامه‏هاى دنیاست. اشكال مختلف ادغام رسانه‏اى هنوز در راه‏اند. غولهاى رسانه‏اى هالیوود در حال حاضر كانون دنیاى ویدئو، كامپیوتر و رسانه‏هاى متعامل‏اند. طى یك دهه، خانه و محل كار ما با فیبرهاى نورى مجهز خواهد شد و ما مى‏توانیم بیشترین استفاده را از تولیدات هالیوود ببریم. در نتیجه، غولهاى ششگانه مى‏روند تا همچنان قدرتمندتر و پیچیده‏تر شوند. بدین‏ترتیب معدودى شركت كه بیش از نیم قرن پیش شكل گرفتند، در حال حاضر، تولید و توزیع فیلم را در سرتاسر دنیا به عهده دارند.

/فصلنامه ارغنون /نوشته داگلاس گومرى/ترجمه حمید محرمیان معلّم/ با تغییر و تلخیص