تبیان، دستیار زندگی
چه كسی گفته ما بهترین تماشاگران دنیا را داریم. من مخالف صد در صد این جمله هستم. بهترین تماشاگر دنیا وسط زمین نارنجك پرتاب می كند؟ بهترین تماشاگر دنیا از دقیقه 50 و در مسابقه با ایرلند، تیم ملی كشورش را بی غیرت خطاب می كند؟ ا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درد دل علی دایی و افشای ماجرای بحرین

چه كسی گفته ما بهترین تماشاگران دنیا را داریم. من مخالف صد در صد این جمله هستم. بهترین تماشاگر دنیا وسط زمین نارنجك پرتاب می كند؟

بهترین تماشاگر دنیا از دقیقه 50 و در مسابقه با ایرلند، تیم ملی كشورش را بی غیرت خطاب می كند؟

اگر بخواهیم بهترین فوتبال ایران را گلچین كنیم" بدون شك نام علی دایی در این فهرست قرار خواهد گرفت. مهاجم پر آوازه تیم ملی كشورمان كه چندین سال در سطح اول فوتبال اروپا حضور داشت و البته هیچگاه تیم ملی كشورش را فراموش نكرد. مهاجمی كه ركورد پوشكاش، گلزن افسانه ای مجارستان را شكست تا نامش به عنوان یك ایرانی، به عنوان بهترین گلزن جهان ثبت شد. او با 35 سال سن هنوز هم بوی گل می دهد. حضور او در زمین فوتبال، علاوه بر جنبه های فنی بسیاری كه دارد یك وزنه روحی موثر به شمار می آید. دایی كه حالا در سالهای پایانی فوتبالش قرار دارد ( هر چند خودش معتقد است تا زمانی كه بدنش اجازه بدهد، بازی می كند) پخته تر و با تجربه تر از گذشته صحبت می كند.

او در مورد تجربیات حضور چندین ساله در اروپا از دلایل حذف تیم ملی در مرحله قهرمانی مسابقات جام جهانی 2002 كره و ژاپن، از وضعیت پرسپولیس و ... صحبت می كند.

آقای دایی! می خواهیم به عنوان اولین سوال این مورد را مطرح كنیم كه شما فرق فوتبال ایران و آلمان را در چه چیزی می بینید. با توجه به اینكه چند سال در این كشور بازی كرده اید.

به نظر من تفاوت فوتبال ایران و آلمان در سیستم تشكیلات و مدیریتی آن است. آنها به چیزهایی بها می دهند كه در كشور ما مفهمومی ندارد. مدیریت صحیح و چارت مشخص، این امكان را به این گونه كشورها می دهد تا همیشه در سطح اول جهان باشند. به همین خاطر كشوری نظیر آلمان همواره چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. من خودم در آلمان بازی كردم و فقط می توانم در باره این كشور صحبت كنم. تمام باشگاههای آلمان مدیرانی دارند كه از صلاحیت لازم برای این رشته، برخوردارند. پیشرفت آنها مدیون این است كه اصول اولیه را رعایت می كنند. به عنوان مثال من سال اولی كه به تیم ملی دعوت شدم همراه تیم ملی برای برپایی اردوی تداركاتی به آلمان رفتیم.

یادم می آید تازه قرار بود سیستم 352 در تیم ملی به طور دقیق اجراء شود یك روز وقتی در آلمان بودیم، برای تماشای مسابقه دو تیم نونهالان آلمان كه فكر نمی كنم بازیكنانش بیشتر از 10 سال سن داشتند، به استادیوم رفتیم. آنها آنقدر قشنگ سیستم 352 را اجراء می كردند، آنقدر قشنگ بازی می كردند كه همه ما تعجب كرده بودیم. اصلاً آن بازی برای ما یك كلاس آموزشی بود. آنها اصول اولیه كه همانا بها دادن به تیم های پایه ای است را رعایت می كنند. به عقیده من اصلاً درست نیست بخواهیم فوتبال ایران و آلمان را با هم مقایسه كنیم چرا كه تفاوت از زمین تا آسمان است؛ از تشكیلات و امكانات بگیرید تا نوع مدیریت.

ولی ما هم مدیران خوبی در كشورمان داریم. اصولاً امكانات زایده دست بشر است این مدیران هستند كه امكانات را به وجود می آورند.

بله! كاملاً قبول دارم ولی خیلی از قوانین در كشور ما نادیده گرفته می شود. اگر خیلی از مسائل قانونمند شود مشكلات زیادی حل خواهد شد. مثلاً قانون" كپی رایت" در ایران نادیده گرفته می شود. امسال از من خواستند پوشاك تیم پرسپولیس را تولید كنم. ولی این كار فقط برای من ضرر بود چونكه 10 شركت دیگر پیراهن پرسپولیس را با آرمهای مختلف روانه بازار می كنند. ولی اگر قانون كپی رایت اجراء شود این مشكلات حل خواهد شد. ببینید، پرسپولیس واستقلال، فرق نمی كند، هر كدام 30-20 میلیون هوا دار دارند. از این تعداد اگر500 هزار نفر با اعمال قانون كپی رایت، محصولات واقعی كه توسط شركت اصلی تولید شده را بخرند آن وقت خواهید دید چه منبع درآمدی برای این دو باشگاه بزرگ فراهم می شود. 80%-70% هزینه ها از این راه تامین خواهد شد. یك مدیرخوب اگر امكانات نداشته باشد، نمی تواند كار كند. از سهم بلیت فروشی مسابقات تبلیغات دورزمین، چند در صد به باشگاههای  ما تعلق می گیرد؟ تمام دنیا از حق پخش تلویزیونی استفاده می كنند اما در ایران این مسئله هم رعایت نمی شود. بایرن مونیخ یك محصول را روی پیراهن تبلیغ می كند ولی شاید 100 شركت دیگر هم اسپانسرباشد.

شما در سه باشگاه بایرن مونیخ، هر تا برلین و آرمینا بیلفد بازی كرده اید. تفاوت این سه باشگاه كه از نظر فنی در یك سطح نیستند) تا چه میزان است؟

از لحاظ تشكیلات و زمین و استادیوم و كلاً امكانات در یك سطح اند. تفاوت آنها در سیستم اداری، تشكیلاتی و مدیریتی است. بایرن مونیخ همیشه برای قهرمانی می جگند و طبعاً مدیریت قویتری را می طلبد نسبت به بیلفلد كه همیشه برای فرار از سقوط بازی می كند. ولی همین تیم یا تیم هرتابرلین فقط 15 زمین تمرینی داشتند. ما در ایران چیزی به بام باشگاه نداریم. ما تیم داریم نه باشگاه. باشگاه باید همه امكانات را داشته باشد. از زمین تمرین گرفته تا استادیوم اختصاصی ولی در آلمان یك تیم دسته سومی در سطح همان دسته سوم امكانات دارد. امكانات یك تیم محلی در آلمان خیلی بیشتر از تیم های درجه اول ایران است.

در بایرن مونیخ چه كسی در تمام زمینه ها حرف اول را می زند؟

بكن باوئر. او الان نفر اول بایرن است. اما اینرابگویم من در طول یك سالی كه در بایرن بودم، او هیچ زمان به خودش اجازه نمی داد در جلسات فنی تیم شركت و یا دخالت كند. هیچگاه ندیدیم بكن باوئر در جلسه فنی حضور داشته باشد. آنجا همه وظایف خودشان را می دانند و كسی در كار دیگری دخالت نمی كند این مسئله است كه باعث پیشرفت می شود. ضمن اینكه اولی هوینس مغز اقتصادی بایرن است. شما تا به حال شنیده اید كه بایون مشكل مالی داشته باشد؟ اولی هوینس با تدابیر خاص كه می اندیشد بایرن مونیخ را از لحاظ مالی پیش می برد.

می خواهیم كمی در باره تماشاگران بایرن صحبت كنیم. وقتی  بایرن مونیخ می باخت، عكس العمل آنها چگونه بود؟

اصلاً فرهنگ تماشاگران اروپایی با تماشاگران ایرانی قابل مقایسه نیست. آنها از فرهنگ بالایی برخور دارند. چلسی به موناكو می بازد و در آستانه حذف از رقابتهای جام باشگاههای اروپا قرار دارد با این حال تماشاگرانش در دقیقه 92 هم تیمشان را تشویق می كند ولی در ایران و در مسابقه ایران و ایرلند كه سرنوشت ما را رقم می زد، تماشاگرها از دقیقه 50 شروع به ناسزا گفتن می كند ما از دقیقه 50 به بعد شدیم تیم ملی بی غیر ت!؟ كجای دنیا این چنین است؟ در استادیوم های ایران، یكسری افراد وجود دارند كه از جایی خط می گیرند. من به جرات می توانم بگویم 90% تشویق در استادیوم خطی شده است. لیدر فلان تیم، بوقچی فلام تیم، خط می گیرد كه یك بازیكن را خراب كند. در كدام كشور به بازیكن و به خانواده او بد و بیراه می گویند؟

پس چرا می گویند ما بهترین تماشاگران دنیا را داریم؟

چه كسی این حرف را زده؟ من مخالف صد در صد این جمله هستم. بهترین تماشاگر دنیا وسط بازی نارنجك به داخل زمین پرتاب می كند كه دیگر كشورها بگویند مملكت ما ناامن است؟ بهانه بیاورند ایران ناامن است و ما در ایران بازی نمی كنیم؟ این كار را بهترین تماشاگر دنیا انجام می دهد؟

حالا چرا خیلی از فوتبالیستهای ما كه به خارج از كشور رفتند در آنجا ناموفق بودند و به اصطلاح نتوانستند خودشان را با شرایط اروپا وفق دهند؟

این بر می گردد به آماتور بودن فوتبال ما بازیكن ما نمی داند چگونه تمرین كند. ضمن اینكه نداشتن زبان خارجی هم در این عامل موثر است. وقتی بازیكن زبان خارجی بلد نباشد نمی تواند ارتباط برقرار كند و خود به خود منزوی و گوشه گیر می شود. ما ایرانی ها هم كه راحت طلب هستیم و دوست نداریم چیزی یاد بگیریم و درست تمرین كنیم. بازیكن در ایران یاد نگرفته انضباط یعنی چه به همین خاطر در اروپا به مشكل بر می خورد.

از آلمان خارج شویم و كمی به تیم ملی بپردازیم. از دلایل صعود ایران به جام جهانی 1998 فرانسه و عدم صعود ایران به جام جهانی 2002 كره، ژاپن صحبت كنید.

در صعود ایران به جام جهانی 98 خدا خیلی به ما كمك كرد، ضمن اینكه تغییر و تحولاتی كه در كادر فنی به وجود آمده بود نیز بی تاثیر نبود. اما از همه مهمتر اینكه در تیم ملی آن زمان هم یكدل بودیم. همه دوست داشتیم  به جام جهانی برویم و به همین خاطر از جان مایه گذاشتیم. وقتی تیم می برد بازیكنی كه روی نیمكت حضور داشت، از ته دل خوشحال می شد. اما این مسائل در سال 2002 و در مسابقات مقدماتی جام جهانی كره، ژاپن وجود نداشت، خیلی چیزها باعث شد كه ما نتوانیم به جام جهانی صعود كنیم. من الان نمی خواهم این دلایل را بازگو كنم.

چرا؟ پس چه زمانی باید این مسائل اعلام شود تا مردم در جریان قرار بگیرند؟

چون الان خودم فوتبال بازی می كنم، دوست ندارم زیاد به این مسائل بپردازم ولی مطمئن باشید روزی كه فوتبالم تمام شود همه این مسائل را بازگو خواهم كرد.

فكر نمی كنید گفتن این مشكلات به شفافیت سازی كمك كند و باعث شود تا مسئولان در فكر راه حل باشند؟

همه این مسائل را مسئولان بهتر از من می دانند. اصلاً احتیاح نیست من بگویم. فقط به كوچكترین مسئله ای كه وجود داشت اشاره می كنم. ببینید، خیلی از بازیكنان ما دوست نداشتند تیم ملی به جام جهانی صعود كند ما تیمی نبودیم كه یكدل باشیم. ما تیمی نبودیم كه یك هدف را دنبال كنیم. خیلی ها در كار تیم خلل ایجاد می كردند. وقتی بازیكنی در تمرین و بازی دلش با تیم نیست و دائم به این فكر می كند كه تیم ملی ببازد. تا فردا مطبوعات و مردم بر علیه آن مربی جبهه بگیرند، شما فكر می كنید با این طرز تفكر می توانیم به جام جهانی صعود كنیم. این كوچكترین مسئله ای است كه به آن اشاره كردم.

یك بحثی در این میان وجود دارد و آن هم اینكه بلاژویچ تن به حاشیه می داد. او مرتباً با مطبوعات درگیر می شد و این موضوع به مسائل حاشیه ای تیم، دامن می زد.

بله! كاملاً قبول دارم. بلاژویچ بزرگترین اشتباهی كه مرتكب شد این بود كه خودش را درگیر مسائل حاشیه ای كرد و هرگز نتوانست از آن رهایی یابد. بلاژوویچ با این كار، نصف نیرویش را از دست می داد. درك فنی چیرو بسیار بالا بود او جزء بهترین مربیانی بود كه من تا به حال با آن كاركرده ام. اما افسوس كه وارد مسائل حاشیه ای شد.

چرا كسی در این زمینه بلاژویچ را راهنمایی نكرد؟

خودم اولین نفری بودم كه به بلاژویچ همه چیز را گفتم. روز اولی كه او به ایران آمد، در باره شرایط ایران پرسید، به او گفتم كه در ایران حاشیه زیاد است و خیلی به مسائل حاشیه ای پرداخته می شود. شما كار خودتان را انجام بده و كاری به حاشیه هایی كه برایت به وجود می آوردند، نداشته باش.اما او این كار را انجام نداد، بر خلاف برانكو كه انسان منطقی و به دور از احساس است.

آن زمان بلاژویچ به برانكو لقب پرخور می داد. برانكو از لحاظ فنی در سطح بالایی قرار دارد اما 3-2 فاكتور مهم دیگرهم دارد كه بلاژویچ نداشت به همین دلیل او در ایران موفق بوده است.

برسیم به باخت مقابل بحرین. واقعاً در آن مسابقه چه اتفاقی افتاد كه تیم ملی در آستانه حضور به جام جهانی متحمل یك شكست سنگین شد؟

اتفاق خاصی رخ نداد و فقط همان كه گفتم، تیم ملی یكدل نبود. در تمرین روز قبل از مسابقه، بازیكنی كه می دانست در تركیب اصلی نیست و بازی نمی كند كنار من ایستاده بود، به بغل دستی اش می گفت خدا كند فردا تیم ببازد، ببین این مربی را چكار می كنند؟! من از شما می خواهم یكبار دیگر فیلم آن مسابقه را مرور كنید. ببینید بازیكنی كه روی نیمكت ما نشسته است چه عكس العملی نشان می دهد و بودند بازیكنانی كه وقتی تیم ملی گل می خورد روی نیمكت می خندیدند و خوشحالی می كردند. آنها دوست داشتند كه تیم ملی ببازد( از این مسئله كه بگذریم) فشار زیادی كه روی تیم ما بود و گل زود هنگامی كه دریافت كردیم باعث شد تا شیرازه تیم از هم بپاشد. ما دقیقه 5 گل خوردیم و همین مسئله كار ما را مشكل تر كرد.

ولی در خیلی از مسابقات، تیم ما در دقایق ابتدایی گل می خورد با این وجود، در ادامه مسابقه جبران می كرد؟

شرایط این مسابقه فرق می كرد. این بازی برای بحرینی ها حساس تر از ما بود كه اگر این گونه نبود آنها در پایان بازی، پرچم عربستان را دستشان نمی گرفتند و دور افتخار نمی زدند!

از خوشحالی بعضی بازیكنان پس از گل خوردن تیم ملی گفتید. فكر می كنید چرا آنها این كار را انجام می دادند؟

در ایران همه دنبال منابع شخصی خودشان هستند، اما در سایر كشورها این طور نیست. مثلاً در آلمان اولی هوینس مغز اقتصادی بایرن است. او در كنار بكن باوئر و رومینگه كار می كند. آنها می دانند كه اگر منافع جمع تامین شود خود بخود منافع فردی آنها هم كه جزیی از گروه و جمع هستند تامین خواهد شد. ولی در ایران این گونه نیست. اینجا همه اول به منافع شخصی شان فكر می كنند، كسی دنبال منافع گروهی نیست. اصلاً به مسئله افتخارآفرینی و غرور ملی كه در اثر صعود ما به جام جهانی به دست می آمد، كاری ندارم، می خواهم مسئله را از زوایه دیگری مورد بررسی قرار دهم. می دانید اگر ما به جام جهانی صعود می كردیم، چقدر از لحاظ مادی به سود بچه ها می شد؟ متاسفانه آن عده به این مورد هم فكر نمی كردند. اصلاً مسئله عشق به میهن و غرور آفرینی و افتخار حضور در جام جهانی به كنار، چون كه آنها به این مسائل توجه نداشتند. این عده فقط دنبال منافع شخصی شان بودند. اینكه مربی زمین بخورد و آنها به اهدافشان دست یابند. روی نیمكت باید كسی بنشیند كه دلش با تیم باشد قلبش به عشق ایران بتپد نه اینكه خواهان زمین خوردن تیم كشورش باشد.

می گفتند بلاژویچ با دایی مشورت می كرد و برخی ها از این مسئله به عنوان خط دادن به سرمربی تیم ملی نام می بردند؟

این زاینده فكر آنهایی است كه دوست ندارند من موفق شوم به همین خاطر موفقیهای مرا كمرنگ جلوه می دهند اصلاً  شما فكر كنید حد و حدود كاپیتان چیست؟ در همه جای دنیا مربی با كاپیتان مشورت می كند. انتظار دارید مربی تیم كاپیتان را رها كند و با بازیكنان دیگر صحبت كند؟ می توانید او برانكو بپرسید كه در همان بازی ایران، بحرین، قبل از مسابقه من به بلاژویچ چه گفتم. گفتم با توجه به شناختی كه از كریم باقری دارم و سالهاست كه با او بازی می كنم، بهتر است از این بازیكن در پست هافیك استفاده شود.

او در خط دفاعی كارآیی خط هافیك را ندارد ولی بلاژوویچ بر خلاف آن چیزی كه من گفته بودم عمل كرد! اگر من می خواستم خط بدهم بلاژویچ باید حرف مرا می پذیرفت. بعضی ها فكر می كنند من حرف می زنم یعنی اینكه خط می دهم. اصلاً مگر چنین چیزی امكان پذیر است؟ همین الان هم فقط در زمان تمرین با برانكو در ارتباط هستم می توانید از خودش بپرسید كه بعد تمام شدن اردو من با او تماس داشته ام یا خیر؟ اصلاً شماره تلفن همراهش را هم نمی دانم.

پس این حرفها به چه منظور گفته می شود؟

گفتم كه در ایران همه به دنبال منافع شخصی خود هستند. زمانی كه من 3-2 گل احتیاج داشتم تا ركورد پوشكاش را بشكنم،خیلی ها گفتند این دیگر وقت خداحافظی اش است. دیگر به درد تیم ملی نمی خورد چه دلیلی داشت كه آن زمان این حرفها زده شود؟ یا مثلاً  سال 1996 كه از طرف كمیته آمار و ارقام فیفا به عنوان بهترین گلزن جهان شناخته شدم، خودتان شاهد هستید كه چه اندازه این عنوان را كوچك كردند و كمترین اهمیتی به آن ندادند! اما در سالهای آینده و در مورد دیگر بازیكنان جهان این مسئله با بازتاب زیادی روبرو شد. من اصلاً به این چیزها فكر نمی كنم. اگر می خواستم فكرم را مشغول این حرفها كنم، باید خیلی زودتراز اینها غزل خداحافظی را می خواندم. همین امسال و در لیگ برتر با وجود 3-2 مصدومیت شدید و زمینهای خراب با 16 گل شدم. من با توجه به اینكه بعد از چند سال بازی در آلمان و دوری از شرایط بازی در زمین های نامطلوب ایران نمی دانستم باید اینقدر " بد " تمرین كنیم. با این حال كار خودم را انجام دادم. این كه گفته می شود علی دایی باید خداحافظی كند نه تنها در روحیه من اثر منفی نمی گذرد، بلكه انگیزه و قدرت مرا چند برابر می كند.

پس راه حل خداحافظی علی دایی از فوتبال تعریف و تمجید مطبوعات و دیگران است؟

باور كنید همین طور است!

كسانی كه معتقدند علی دایی باید خداحافظی كند سن بالا را توجیه این كار می دانند و می گویند علی دایی چون 35 ساله است پس باید از فوتبال خداحافظی كند.

به عقیده من اصلاً سن در فوتبال ملاك نیست. آث میلان قهرمان ایتالیا می شود در حالی كه اگر میانگین سنی نفرات این تیم را محاسبه كنید می بینید كه چندین منافع آن بالای 35-34 سال سن دارند یا آلمان كه همه می گویند تیم مسنی است با همان نفرات، تیم دوم جهان می شود. ملاك ارزیابی، آمادگی بدنی، و جسمانی است. تا زمانی كه بدن هر بازیكنی اجازه می دهد و او می تواند بازی كند، دلیلی ندارد كه از صحنه فوتبال كنار بكشد. حالا یكی بدنش تا 29 سالگی جواب می دهد و یكی هم تا 36 سالگی، اصلاً مگر برانكو، بگوویچ و دیگر مربیان، عاشق چشم و ابروی من هستند كه مرا در تركیب قرار می دهند؟! برانكو اگر بداند حضور من در تركیب تیم به ضررش است همین الان مرا خط می زند. در 11-10 سال گذشته هر مربی كه به تیم ملی آمده، چه داخلی و چه خارجی، گزینه اول و آخرش من بودم. حتماً دلیلی دارد كه مرا به عنوان نفر اول و آخرش من بودم. حتماً دلیلی دارد كه مرا به عنوان نفر اول انتخاب می كنند. هر مربی كه می آید دنبال این است كه تیمش موفق شود و در این راه ابزار موفقیت تیمش را هم به كار می گیرد.

برانكو به ایران آمده تا كار كند و موفق شود. اگر موفق عمل كند مسلماً سال بعد پیشنهادات بهتری به او خواهد شد. این حرفهایی هم كه بر علیه من زده می شود، از این گوش می شنوم و از گوش دیگرخارج می كنم.

آینده تیم ملی را چگونه می بینید؟ آیا این تیم می تواند به جام جهانی 2006 آلمان صعود كند؟

الان تنها زمانی است كه تیم ملی بدون حاشیه است. نبود خبرنگار در تمرینات، نشان دهنده این است كه تیم ملی حاشیه ندارد. حداكثر یكی دو نفر سر تمرین می آیند اما زمان بلاژوویچ 200 نفر سر تمرین حاضر می شدند و همه دنبال مسائل حاشیه ای بودند ولی الان جو طوری است كه اصلاً  در آن حاشیه ندارد. البته باید بگویم مسائل حاشیه را خود ما بازیكنان به وجود می آوریم. یعنی اگر من درست تمرین كنم مشكل نداشته با شم و حواسم جمع باشد، دیگر حاشیه ای برای نوشتن وجود ندارد شاید در به وجود آمدن حاشیه خبرنگار هم مقصر باشد، اما من همیشه بازیكن را در این زمینه مقصر می دانم.

مسئله ای كه هم اكنون در اردوی تیم ملی دیده می شود فاصله زیاد سنی بازیكنان است مثلاً از خود شما گرفته با 35 سال سن تا بازیكنی كه 18 سال سن دارد آیا این مسئله درروند تیم مشكل ایجاد نمی كند؟

ما به عنوان بزرگترهای تیم خیلی هوای جوانان را داریم. اصلاً قابل مقایسه نیست با آن زمانی كه ما داشتم این سوال را از بازیكنان جوان تیم می پرسیدید.

الان جو خوبی از این لحاظ بر تیم ملی حكمفرما است. فكر نمی كنم دراین زمینه مشكلی وجود داشته باشد.

و اما بحث پرسپولیس! شما از اروپا و بعد كشور امارات راهی ایران شدید تا دوباره در پرسپولیس بازی كنید. با توجه به مسائل و بحرانهایی كه این تیم داشت و تغییر مدیریت در باشگاه پرسپولیس، از روزی كه به پرسپولیس آمدید صحبت كنید.

بیشتر بخاطر مادرم بود كه به ایران آمدم. پس از فوت پدرم، مادرم در ایران تنها بود و من ترجیح دادم در كنار او باشم. ضمن اینكه پرسپولیس باشگاهی بود كه من سه سال در آن بازی كرده بودم. شاید به لحاظ مالی تیم های دیگر پول بیشتری نسبت به پرسپولیس می دادند ولی چون قبلاً در این باشگاه بازی كرده بودم، پرسپولیس را انتخاب كردم. اما آن موقع نمی دانستم شرایط چقدر سخت است. سیستم مدیریتی تغییر كرده بود و یك طرز تفكر جدید آمده بود.

و خیلی ها به این تغییرات اعتراض كردند...

طبیعی است. هر تحولی در ابتدای راه تحت فشار است. تحولی اگر می خواهد موفق شود احتیاج به زمان دارد. با یك سال نمی توان دراین باره نظر داد. خیلی ها دوست ندارند تحول موفق شود. خیلی ها نیروهای مخالف این تحول را ایجاد می كنند. تحول زمانی می تواند موفق شد كه در برابر این نیروهای مخالف مقاومت كند.

چرا پرسپولیس در این فصل ناموفق بود؟ می خواهیم این را از زبان شما به عنوان یكی از بازیكنان بزرگ پرسپولیس بشنویم.

امسال تیم ما همه جوره تحت فشار بود. از تماشاچی گرفته تا بحث مدیریت همه و همه دست به دست هم داد تا پرسپولیس موفق نباشد.

غخوار به عنوان مدیر عامل در پرسپولیس تنها بود. كسی حمایتش نكرد كسی او را كمك نكرد. او یك تنه برای پرسپولیس زحمت می كشید. او باید برای پرسپولیس پول فراهم می كرد و هزار و یك مشكل دیگررا هم بر طرف می ساخت. اینكه پرسپولیس موفق نشد را نه می توان گردن مربی انداخت و نه بازیكن و نه مدیریت. یكسری عوامل دست به دست هم دادند تا تیم نتیجه نگیرد.

مثلاً چه عواملی؟

ببینید، وقتی بگوویچ به عنوان یك مربی از كمترین امكانات برخوردار نیست، وقتی تیم زمین تمرین مناسب ندارد بگوویچ چه كاری می تواند انجام دهد؟ زمانی می توان در مورد عملكرد بگوویچ نظر داد كه همه امكانات در اختیارش باشد. وقتی بازیكنی سر تمرین دیر می آید یا بی انضباطی می كند بگوویچ به عنوان یك مربی حرفه ای می تواند او را جریمه كند، ولی او حتی حق این كار راهم نداشت چون بازیكنی كه پول ندارد و حقوق نگرفته است را چگونه می توان جریمه كرد؟ بازیكن می گوید جریمه كن از چه پولی می خواهی جریمه ام را كم كنی؟ اینجاست كه به بحث مدیریت می رسیم. خب غمخوار وقتی در راس باشگاه پرسپولیس دست تنهاست، چگونه می تواند برای تیم پول فراهم كند. این همه هزینه در باشگاه بزرگی مثل پرسپولیس كم نیست؟!

ولی خیلی از مدیران ما قبل ازورود به عرصه مدیریت این چیزها را می دانند پس چرا قبل از وقوع چنین مسائلی، برنامه ریزی لازم راانجام نمی دهند؟ اصلاً چرا مدیریت را قبول می كنند؟

در ایران، وقتی من به سمتی انتخاب می شوم و مسئولیتی را در دست می گیرم خیلی ها اول كار می گویند ما از تو حمایت می كنیم. خیلی ها قول می دهند، و می گویند همه جوره از تو حمایت خواهیم كرد. ولی به مرور زمان و با اضافه شدن مشكلات همه جا می زنند! همه حرفهایی را كه پیش تر زده اند یادشان می رود. مگر این تیم متعلق به سازمان تربیت بدنی نیست؟
پس مشكلاتش هم باید متعلق به سازمان باشد. باید از این تیم حمایت شود. غمخوار مگر از پرسپولیس درآمد داشته كه در جیبش بگذارد و خرج تیم نكند؟ همین مسائل باعث می شود تا بازیكنان دست به اعتصاب بزنند. البته من به خیلی از آنها حق می دهم چون شغل دوم ندارند و زندگیشان ازاین راه تامین می شود. ولی اگر همه چیز قانونمند شود دیگر این مشكلات به وجود نخواهد آمد.

یعنی معتقدید زمان كنونی، زمان گذر در باشگاه پرسپولیس است و در آینده كمتر از این مشكلات پیش خواهد آمد؟

بله! همین طور است. اگر این اهدافی كه در ذهن مدیران تیم است و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی كرده اند به اجراء در آید میتوان به آینده پرسپولیس خوشبین بود. اما باید به آنها وقت داد. مهمتر ازهمه اینكه باید از آنها حمایت كرد.

در مورد مسائل فنی پرسپولیس كمی صحبت كنید.

ما از لحاظ فنی چیزی از سایر تیم ها كم نداشتیم. اگر پرسپولیس بد بازی می كرد؟ این تیم اول فصل بسته شده بود و بعد در اختیار بگوویچ قرار گرفت. وینگو در انتخاب نفرات مورد نیازش هیچ دخالتی نداشت. شاید ما 5 پیستون راست داشته باشیم در حالی كه دو دفاع میانی نداریم. این تیم "بد" بسته شده است. به نظر بگوویچ اگر سال آینده در پرسپولیس بماند و مشكلات امسال را نداشته باشد، تیم موفق می شود. به شرط اینكه بگوویچ خودش حق انتخاب داشته باشد نه مثل امسال كه تیم بسته شده را تحول او دادند. وینگو مربی بسیار خوبی است ما امسال به عوامل بیرونی باختیم.

اول فصل و هم زمان با ورود شما به پرسپولیس و كناره گیری پروین از این تیم، خیلی ها از شما به عنوان جانشین پروین نام می بردند. آیا اینطوراست؟

من به جای كسی نیامدم. من "علی دایی" هستم. من با باشگاه قرار داد دارم نه با فرد. تا بحال حرفی از زبان من در مورد كسی شنیده اید؟ این صحبتها ساخته افكار آماتوری است. من كه با فرد طرف حساب نیستم. همین الان اگر غمخوار برود، بگوویچ برود، من چه كار می توانم بكنم؟ من تا پایان مهلت قرار دادم ملزم به انجام تعهداتم هستم پس از آن دیگر با بررسی جوانب تصمیم لازم را می گیرم. طرف حساب من باشگاه است نه فرد خاصی.

اگر موافق هستید چند سوال شخصی هم بپرسیم. می گویند علی دایی خیلی در كارهای خیر و عام المنفعه شركت می كند؟

دوست ندارم راجع به این موضوع صحبت كنم. هر كسی با خدای خودش حساب و كتابی دارد ولی من واقعاً دست خدا را بالای سرم حس كرده ام. با تمام وجود هم حس كرده ام. خدا خواسته كه من به اینجا برسم.

در میان ائمه اطهار"علیه السلام"  بیشتر به كدام یك متوسل می شوی؟

بیشتر به خانم فاطمه زهرا"س" و حضرت ابوالفضل العباس"ع" واقعاً هم كمكم كرده اند.

شبهای محرم كجا هستید؟

چند سالی در ایران نبودم. ولی اگر در ایران باشم ترجیحاً به اردبیل می روم و اگر در تهران باشم كه در مسجد اردبیلی ها در خیابان پانزده خرداد می روم. امسال هم چند شبی را انجام سپری كردم.

علی دایی در ایران برای خیلی ها یك الگو است. متاسفانه هستند الگوهایی كه مشكلات و مسائل حاشیه ای را بوجود آوردند. الگو بودن تا چه اندازه می تواند موثر باشد؟

ببینید ما حریم ها را رعایت نمی كنیم. بله قبول دارم " من الگو" باید خیلی از مسائل را رعایت كنم، چون در دید مردم هستم. ولی بعضی ها واقعاً در زندگی خصوصی افراد كنكاش می كنند. شاید این مسئله در اروپا معنی و مفهومی نداشته باشد ولی ما در مملكتی زندگی می كنیم كه نظام جمهوری اسلامی بر آن حاكم است.

ما متاسفانه خیلی وقتها مسائلی را دامن می زنیم كه اصلاً حقیقت ندارد.

چه زمانی زندگی مشترك را آغاز خواهید كرد؟

هنوز به این مسئله فكر نكرده ام. در فرصت مناسب حتماً این كار را خواهم كرد.

به آخرین روزی كه می خواهید فوتبال بازی كنید فكر كرده اید؟

نه اصلاً. نه پیش بینی آن روز را كرده ام و نه برنامه ریزی برای آن انجام داده ام. تا زمانی كه بدنم اجازه بدهد بازی می كنم.

ظاهراً در دانشگاه آزاد ادامه تحصیل می دهید؟

بله در رشته تربیت بدنی مقطع كارشناسی ارشد مشغول به تحصیل هستم. دوست داشتم تمام چیزهایی كه طی سالیان اخیر از لحاظ تجربی با آن آشنا شده ام را به طوری علمی یاد بگیریم. همین چند روز پیش استاد در كلاس درباره علت اینكه چرا 4-3 روز قبل از مسابقه تمرین سنگین انجام می دهند، صحبت می كرد. من چونكه چند سال در سطح اول اروپا فوتبال بازی كرده ام، این را می دانستم ولی هیچ گاه از دلیل علمی اش آگاهی نداشتم. امسال با كمك و مساعدت دكتر قدیمی مدیر كل تربیت بدنی دانشگاه آزاد این فرصت مهیا شد تا با ورود به دانشگاه از این اطلاعات بهره مند شوم. این طوری بهتر است در آینده می توانم به بازیكنان بادلیل علمی بگویم كه چرا 4-3 روز قبل از مسابقه فشار سنگین به تیم وارد می شود.

قصد مربیگری دارید؟

اگر فرصت شود بله. مربیگری را خیلی دوست دارم. از اینكه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید از شما تشكر می كنیم. من هم از شما تشكر می كنم و برایتان آرزوی موفقیت دارم.