تبیان، دستیار زندگی
ما در کشوری زندگی می‎کنیم که با کشورهای دیگر به خصوص با کشورهای غربی متفاوت می‎باشد و در ابعاد گوناگونی با هم دیگر اختلاف دارند. اما ما با همه این تفاوت‎ها کاری نداریم بلکه فقط به بررسی نوع حکومت حاکم بر ایران می‎پردازیم که با حکومت‎های کشورهای دیگر متفاو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مشروعیت ولایت فقیه در نظام سیاسی اسلام

ولایت فقیه

موضوع ولایت فقیه، موضوعی بسیار مهم و مورد توجه و در عین حال تا زمانی که برای انسان کاملا جا نیافتد سوال برانگیز است. لذا نسبت به اهمیت موضوع در سلسه مباحثی به این اصل مهم پرداخته می‎شود. امید که مباحث مطرح شده کمکی برای تبیین کامل موضوع قرار گیرد.

مقدمه

ما در کشوری زندگی می‎کنیم که با کشورهای دیگر به خصوص با کشورهای غربی متفاوت می‎باشد و در ابعاد گوناگونی با هم دیگر اختلاف دارند. اما ما با همه این تفاوت‎ها کاری نداریم بلکه فقط به بررسی نوع حکومت حاکم بر ایران می‎پردازیم که با حکومت‎های کشورهای دیگر متفاوت می‎باشد.

لکن به نظر می‎رسد برای هر مسلمانی و برای هر جوان ایرانی چنین سوالی مطرح می‎باشد که چرا حکومت ما و یا نظام ما یک قیدی به عنوان اسلامی دارد، ولی در سایر کشورها چنین چیزی نیست حتی در کشورهای مسلمان‎نشینی مانند عربستان . پس چرا ما باید نظام اسلامی داشته باشیم چرا ما نظام دموکراتیک و یا نظام دموکراسی و دیگر نظام‎ها را نداریم .

همان طوری که هر انسانی در بدن خود مراکز حساسی مانند مغز و قلب دارد و زندگی انسان به این دو بستگی دارد فلذا به نظر می‎رسد بحث مشروعیت و مقبولیت نیز چنین جایگاهی دارد. اگر این مسئله به خوبی حل شود مسائل دیگر خود به خود حل خواهد شد.

در اینجاست که فلسفه به وجود آمدن حکومت اسلامی مطرح می‎شود که ما به اختصار در ذیل به برخی از آنها اشاره می‎کنیم:

1- عمل پیامبر در تشکیل حکومت: یعنی این که ما چون پیرو پیامبر هستیم بنابر این باید حکومتی را که ایشان به خاطر سعادت مسلمین تشکیل داده بودند باید دوباره احیاء و زنده کنیم تا مسلمین به سعادت و خوشبختی مد نظر پیامبر برسند .

2- ضرورت استمرار اجرای احکام الهی که فقط در زمان پیامبر ضرورت ندارد بلکه برای همیشه است .

3- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام طوری است که بدون حکومت قابل اجرا نیست. مثل احکام دفاعی و احکام مالی و بخصوص احکام کیفری و حقوقی .

4- لزوم وحدت مسلمانان و تشکیل امت واحده .

5- لزوم نجات مردم مظلوم و محروم .

ما با توجه به این پنج مورد مذکور به ضرورت حکومت اسلامی پی می‎بریم و در نهایت به این نتیجه می‎رسیم که چون ما مسلمان هستیم و معتقد به پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امامت دوازده معصوم علیهم السلام هستیم باید حکومتی که بر ما حاکم است اسلامی باشد .

و به خاطر این هدف مقدس یعنی تشکیل حکومت اسلامی و ایجاد زمینه برای ایجاد دولت حضرت مهدی(عج) ملت قهرمان ایران سال‎ها تلاش کردند و درخت حکومت اسلامی را با خون شهیدان خود آبیاری کردند تا این که بالاخره در سال 1358 یک نظامی به نام نظام جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد. و در رأس این نظام فردی به نام ولی فقیه قرار گرفت. و حضرت امام خمینی(ره) هدایت جامعه را به عهده گرفت.

اما بعد از مدتی بحث‎هایی در جامعه مطرح شد، که چرا در رأس حکومت ما ولی فقیه باشد؟ چرا در رأس حکومت ما یک اقتصاددان نباشد؟ و چرا یک سیاستمدار و غیره نباشد و عده‎ای دیگر مطرح کردند که اگر رأس حکومت ولی فقیه است، قبول، اما آیا این شخص منتخب مردم است و یا این که خیر، یک حق شرعی نیز دارد و آیا در این نظام اسلامی ما، مانند حکومت اسلامی پیامبر، این رهبر از جانب خداوند نصب شده است و یا این که مردم انتخاب کرده است؟

علماء و فقهاء و سایر افراد در این زمینه قلم فرسایی کرده‎اند و مطالب گوناگون نوشته‎اند و جواب تمام سوال‎هایی که در بالا مطرح شده است داده شده اما به طور خلاصه بحثی به عنوان مشروعیت و مقبولیت نظام مطرح می‎شود که این حکومت ما آیا مشروعیت الهی دارد و یا این که مشروعیت مردمی و یا این که مشروعیتی دوگانه متشکل از الهی و مردمی دارد و افراد صاحب نظر این سه نظر را ارایه كرده‎اند لكن عده‎ای معتقد به مشروعیت الهی ولی فقیه هستند مثل حضرت امام خمینی(ره) و عده‎ای نیز به مشروعیت مردمی ولی فقیه معتقدند مانند آقای منتظری و صالحی نجف آبادی و عده‎ای نیز به مشروعیت دوگانه یعنی الهی و مردمی نظر دارند.

به نظر می‎رسد برای هر مسلمانی و برای هر جوان ایرانی چنین سوالی مطرح می‎باشد که چرا حکومت ما و یا نظام ما یک قیدی به عنوان اسلامی دارد، ولی در سایر کشورها چنین چیزی نیست حتی در کشورهای مسلمان‎نشینی مانند عربستان . پس چرا ما باید نظام اسلامی داشته باشیم چرا ما نظام دموکراتیک و یا نظام دموکراسی و دیگر نظام‎ها را نداریم .

اما ما در این تحقیق به دنبال این هستیم که ببینیم واقعاً کدام یک از این موارد مذکور به حقیقت نزدیک است. و با استدلال‎های عقلی سازگاری دارد و به خصوص با قانون اساسی این نظام اسلامی سازگار است، ما می‎خواهیم بدانیم که دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد ولایت فقیه چیست؟ و چه نوع مشروعیتی را برای ولی فقیه قائل است، اما با توجه به این که افراد مختلفی، با گرایش‎های سیاسی گوناگونی در مورد مشروعیت و مقبولیت ولی فقیه سخن گفته‎اند و مطلب نوشته‎اند سعی خواهیم کرد به دور از اغراض سیاسی به این قضیه بپردازیم و فقط از بعد علمی و استدلالی به این مسئله نگاه کنیم .

و ببینیم که از دیدگاه شیعه واقعی ولایت فقیه باید چه نوع مشروعیتی داشته باشد . اما سایر مواردی که در مورد ولایت فقیه و همچنین در مورد خود حکومت اسلامی مطرح است ما به آنها نمی‎پردازیم .

اما همان طوری که هر انسانی در بدن خود مراکز حساسی مانند مغز و قلب دارد و زندگی انسان به این دو بستگی دارد فلذا به نظر می‎رسد بحث مشروعیت و مقبولیت نیز چنین جایگاهی دارد. اگر این مسئله به خوبی حل شود مسائل دیگر خود به خود حل خواهد شد. بحث مشروعیت و مقبولیت ولایت فقیه ام‎المسائل مربوط به حکومت اسلامی و ولایت فقیه می‎باشد، و اگر نوع این مشروعیت معلوم بشود سایر موارد نیز به تناسب آن عوض خواهند شد و لذا محور اساسی بحث در مورد مشروعیت و مقبولیت ولایت فقیه است .

و ما سعی خواهیم کرد دیدگاه بنیانگذار این نظام اسلامی در ایران را نیز به طور مفصل بحث کنیم . که ایشان با استدلال‎های گوناگونی که عمدتاً در دو کتاب (ولایت فقیه و البیع) خود می‎آورند و معتقد به مشروعیت الهی هستند و معتقدند که ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن موجب تصدیق آن می‎شود و چندان به برهان احتیاج ندارد .

و در نهایت از حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا له الفداه) می‎خواهم که مرا در نوشتن آنچه را که مطابق با معیارها و ملاک‎های ائمه اطهار (علیهم السلام) است و مد نظر ایشان است یاری فرمایند .

ادامه دارد ...

      "مالک رحمتی"

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.