پرواز تا بینهایت
«در بند آن باش كه من كیم و چه جوهرم؟ و به چه آمدم و به كجا میروم؟ و اصل من از كجاست؟ و این ساعت در چهام؟ و روی بهچه دارم؟» سلسله مباحث (فلسفه خلقت انسان) درصدد پاسخ به این سوالات مهم است.
عبادت چیست؟
وقتی گفته میشود كه هدف از آفرینش انسان عبادت است، بعضی گمان میبرند كه منظور از آن صرفاً انجام اعمال و مناسكی است كه به نام دعا تحقق میپذیرد مانند نماز و روزه و اذكار گوناگون.
آیا حقیقت عبادت و پرستش همین است؟
مسلماً نه! چرا كه دعا و نیایش جزیی از عبادت به شمار میروند. طبق جهانبینی قرآن هر حركت و عمل مثبتی كه از انسان صورت گیرد، بشرط آنكه به انگیزه قرب ربوبی و براساس ارزشها و تكالیف الهی باشد آن عمل و حركت عبادت محسوب میشود.
بنابراین تعریف، كشاورزی كه با دستهای پینه بسته خود در نیمههای شب، برای تامین امرار معاش خود و خانوادهاش به آبیاری باغ و بستانها میپردازد؛ كارگری كه از صبح تا به شام در كنار صداهای سرسامآور ماشین مشغول كار و كوشش است؛ پزشكی كه در اطاق جراحی تمام اندیشهها وافكار خود را برای نجات یك انسان متمركز ساخته؛ استادی كه در دل شب به مطالعه و تحقیق میپردازد، تا گرهای از مشكلات فكری بشری را بگشاید و ... همه مادامی كه در جهت خدا و به نیت و قصد الهی ــ كه نتیجه و ثمرش مردمی است ــ میكوشند، هر آن و لحظه در حال عبادت به سر میبرند.
حركات و اذكاری هم كه به عنوان دعا و نیایش در اسلام مورد تاكید قرارگرفته، برای آن است تا انسان حالت بندگی خود را حفظ كرده و با آگاهی خود را به سوی خدا بكشاند. دعا نیز ــ آن گونه كه گروهی پنداشتهاند،دخالت در كار خداوندی نیست، بلكه وسیلهای است برای تقویت اراده و نور امیدی است برای برطرف كردن موانعی كه سد راه رشد و تعالی انسان هستند. آن هنگام كه تمام درها به روی آدمی بسته میشود و انسان به بنبست یاس و نومیدی میرسد، نیایش تنها وسیلهای است برای نشاط و شادمانی روح و گریز از غم و اندوه و حركتی است به سوی قلههای رفیع كمال. به وسیله دعا انسان زنگارها و آلودگیهای درون را شسته و خود راآماده میسازد تا در مسیر كمال گام نهد.
نیایش پرواز روح است بهسوی معبود. پرواز بنده است به سوی الله. پرواز بینهایت منفی است به سوی بینهایت مثبت. پرواز ناقص است به سوی كمال.
نیایش به آدمی نیروی تحمل غمها و مصایب را میبخشد و هنگامی كه كلمات منطقی برای امیدواری نمیتوان یافت، انسان را امیدوار میكند و قدرت ایستادگی در برابر حوادث بزرگ به اومیدهد.نیایش بر روی صفات و خصایل انسان اثر میگذارد. بنابراین، باید نیایش را پیوسته انجام داد.اجتماعاتی كه احتیاج به نیایش را در خود كشتهاند، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهند بود.
ویلیام جیمز درباره نیایش چنین میگوید:
«چنانكه حقایق و واقعیتهای پزشكی را قبول داشته باشیم، پزشكانی اظهار داشتهاند كه در بسیاری از موارد، دعا، در بهبودی حال بیمار مؤثر بوده است. بنابراین، باید دعا را در معالجه بیماران یكی از وسایل مؤثر دانست. در مورد بسیاری از مردم، دعابرای معالجات امراض روحی بسیار مؤثر بوده و در نتیجه، صحت بدنی و جسمی آنها را در پی خواهد داشت. دعا و نماز امر ذهنی و وهمی نیست و عبارت است از كسب بیشتری از نیروی معنوی و یا به عبارت دیگر، رحمت الهی.»
بنابر آنچه گفتیم، عبادت كه در اسلام به عنوان فلسفه آفرینش و هدف خلقت شده است، دارای یك ویژگی مهم است كه هیچ یك از ادیان و مذاهب كنونی از آن برخوردار نیست و آن اینكه شامل تمام فعالیتهای انسانی میشود، چه آنجا كه انسان به نیایش خدا میپردازد و به نماز میایستد و خود را میسازد، و چه آنجا كه در قلب جامعه مشغول فعالیت و تلاش است، و چه در كانون خانواده، آنجا كه با همسر و فرزندان یا پدر و مادر خود رابطه برقرار میسازد. در حالی كه عبادت در مذاهب دیگر منحصر به نیایش و برقراری رابطه با خداست، و شامل فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و غیره نمیشود.
منبع:
نصری، عبدالله، کتاب فلسفه خلقت انسان، با اندکی تصرف