تبیان، دستیار زندگی
كانون بررسى تاریخ صنعت سینما به درستى با هالیوود آغاز مى‏شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هالیوود چگونه پا گرفت؟

قسمت اول

اگرچه بررسى فیلم شامل مسائلى نظیر زیبایى‏شناسى، تكنولوژى، ایدئولوژى و شناخت مخاطب است، اما مطالعه فیلم به مثابه صنعت، اصل اولیه تمام مطالعات راجع به سینماست؛ زیرا سینما در تمام جهان به عنوان یك صنعت سازماندهى مى‏شود، یعنى مجموعه‏اى از كارهاى تجارى كه از طریق تولیدِ فیلم، توزیع و نمایش فیلم براى مخاطبان (چه در سینما چه در سالنهاى نمایش، تلویزیون، ویدئو یا روشهاى جدید دیگر) در جستجوى كسبى سودآور است. بنابراین، شاید على‏رغم میل ما به این‏كه سینما [ صرفاً ] صنعت نباشد، ولى مجبوریم براى درك كامل تأثیر و نفوذ سینما، ویژگى صنعتى آن را هم بررسى كنیم.

فیلم ها هالیوودی

پرسشى اساسى كه اكثر دانشمندان و محققان با آن روبه‏رو هستند این است كه: بررسى سازماندهى و كنترل صنعت فیلم چگونه به درك ما از زیبایى‏شناسى، ایدئولوژى و دریافت فیلم كمك مى‏كند؟ پاسخ به این سوال آسان نیست، اما پاسخ من این است كه هرچند صنعت فیلم به طور مستقیم ویژگیهاى زیبایى‏شناسى و خصایص ایدئولوژیك فیلم را تعیین نمى‏كند، مع‏هذا چارچوبهایى تعیین مى‏كند كه زیبایى‏شناسى، ایدئولوژى، و دریافت فیلم ضرورتاً در متن آنها عمل مى‏كنند.

بررسى صنعت فیلم نسبتا سخت است اما با بررسی یک حقیقت مهم آسان می شود. پس از دهه 1920، صنعتى به نام «هالیوود» واقع در ایالات‏متحده، جهان را تحت سلطه داشته است. پس كانون بررسى تاریخ صنعت سینما به درستى با هالیوود آغاز مى‏شود. این امر به این دلیل نیست كه بگوییم هالیوود آمریكا بهترین فیلمها را تولید كرده است، بلكه به این سبب است كه هالیوود، سینماى ملّى دیگر كشورها را مجبور كرده تا كار خود را با رقابت با هالیوود آغاز كنند.

اولین اصول

هالیوود پیش از هر چیز یك صنعت است، مجموعه‏اى از شركتهاى سودآور كه كار خود را از استودیوهاى واقع در ایالات‏متحده آغاز كرده‏اند. هالیوود هم، نظیر تمام صنایع فیلم‏سازى، شامل سه جزءِ اصلى تولید و توزیع و نمایش فیلمهاى بلند است.

تولید: فیلم باید خلق شود. این كار از اوایل دهه 1910 در استودیوهاى داخل و حومه لس‏آنجلس، در محلى به نام هالیوود انجام مى‏شد. البته این كار فقط محدود به آن قسمت از شهر نمى‏شد.

توزیع: هنگامى كه فیلمها ساخته شدند، شركتهاى هالیوودى فیلمها را به اقصى نقاط جهان مى‏فرستند. توزیع در سطح جهان، مبناى قدرت هالیوود است. هیچ مركز دیگرى غیر از هالیوود، توزیعى در این سطح ندارد.

نمایش: در نهایت، فیلمها در سینما و سالنهاى نمایش و تلویزیون به نمایش درمى‏آیند. قبل از عصر تلویزیون، فیلمها در سالنهایى با 6000 صندلى به اكران درمى‏آمدند. از دهه 1960 به بعد اكثر مردم بیشتر فیلمها را از طریق تلویزیونهاى خود نگاه مى‏كنند.

حال سوال اصلى این است كه هالیوود چگونه توانست تمام فعالیتهاى مربوط به تولید و توزیع و نمایش فیلم را قبضه كرده و به رغم پدید آمدن صدا و فیلم رنگى، پرده عریض screenwide و گسترش تلویزیون و ویدئو هنوز هم در رأس قدرت بماند؟

فیلم ها هالیوودی

ظهور هالیوود

صنعت سینما در ایالات متحده از همان سالهاى واپسین قرن نوزدهم رشد كرد و تا سال 1930 به مجموعه‏اى به هم پیوسته از چندین شركت بزرگ تبدیل شد؛ یعنى در اواسط [ زمان ] ظهور فیلم ناطق بود. دوران اولیه تاریخ هالیوود حسى از اندوه را به آدمى القاء مى‏كند، زیرا چنین به نظر مى‏رسد كه هالیوود با ایجاد یك ساختار تماماً متمركز بر سودآورى مانع تولد نهادى بالقوه شده است.

در آغاز، سینما فقط شكل دیگرى از تكنولوژى بود. در تمام سالهاى دهه 1890 و اولین روزهاى قرن بیستم، مخترعان همراه با اولین فیلم‏سازان و نمایش‏دهندگان، تلاش بسیار كردند تا مردم شكاك را متقاعد كنند كه از سینما استقبال كنند.

مبتكران اولیه و تاجران در خلأ و براى ایجاد تجارتى ایده آل كار نمى‏كردند، بلكه هدفشان بیشتر فروش كشفیات جدید از طریق صنایع تفریحى موجود بود. رابرت آلن (1985) نشان مى‏دهد كه سالن نمایش وا دویل(  (Vaudevilleنخستین مجرا براى این تجارت را فراهم آورد. این مدل نمایشى به زودى جاى خود را به نیكلو دئونها [ سینماهایى كه ورودى آنها 5 سنت بود ] بخشید. نیكلودئونها از سال 1905 تا 1910 فیلمهایى بلند نمایش مى‏دادند و طى یك دهه، راه را براى آنچه كه صنعت هالیوود نامیده شد، هموار كردند. اما براى نمایش فیلم به بیش از یك كانون نیاز بود و سیستم تولیدِ فیلم مى‏بایست گسترش پیدا مى‏كرد. هالیوود سیستم قابل انعطافى براى تولید و توزیع منظم فیلمهاى بلند ایجاد كرد كه در كنار آن، فیلمهاى كوتاه و خبرى هم تولید و توزیع مى‏شد ( استایگر ، 1982).

در نهایت، هالیوود به عنوان مركز توزیع و پخش و نمایش فیلم در جهان مطرح شد. گسترش سینماى هالیوود در دنیا تا اوایل دهه 20 كامل شده بود، اما رهبرى و سلطه آن در كل جهان هنوز تمام‏عیار نبود. رابرت اندرسن خاطرنشان مى‏كند كه [ اگرچه [توماس ادیسون و دیگران، انحصارى مبتنى بر حق اختراع به وجود آوردند، اما این امر به سرعت ناكام ماند و مشخص شد كه براى ایجاد یك سلطه طولانى‏مدت، به نوعى متفاوت از انعطاف‏پذیرى نیاز است. این دوره اولیه با ابداع صدا به پایان رسید. محبوبیت سینماى ناطق سبب شد تا شركتهاى جدیدى مانند برادران وارنر، قدرت گرفته و به جمع استودیوهاى بزرگى نظیر پارامونت و لاوز و دیگر شركتهاى عظیم سینماى صامت بپیوندند، ولى با این كار، این شركتها نه تنها محدود نشدند، بلكه قدرت آنها افزایش یافت (گومرى، 82-1980).

سیستم استودیو

ابداع صدا، كنترل هالیوود را بر بازارِ جهان وحدت بخشید و ایالات‏متحده را به دوران «استودیوها» سوق داد كه پنج شركت نمایشى بزرگ «پارامونت»، «لاوز» (شركت مادر معروف به MGM )، «فوكس فیلم» (كه بعدها به فوكس قرن بیستم تغییر نام داد)، برادران وارنر و RKO ، سیستم فیلم‏سازى و توزیع و نمایش را در اختیار داشتند. این شركتها در طول دهه‏هاى 30 و 40 بر هالیوود حكومت مى‏كردند و در كل جهان به صورت یك تجارت تماماً یكپارچه عمل مى‏كردند.

لیكن مسأله‏اى كه موقعیت هالیوود را در این دوران تعیین مى‏كرد، مالكیت سینما بود نه تولید استودیویى. استودیوهاى عمده با كنترل سینماهاى مراكز شهرها در سراسر ایالات متحده 43% میانگین درآمد حاصل از گیشه‏ها را كسب مى‏كردند. پنج شركت بزرگِ فیلم‏سازى هنگامى به سینماهاى كوچكتر اجازه نمایش فیلمها را مى‏دادند كه خودشان تمام درآمد حاصل از اولین نمایش فیلمها را دریافت كرده بودند.

شركتهاى یونیورسال پیكچرز، كلمبیا پیكچرز و یونایتد آرتیستز، «سه [ خواهر ] كوچك» دوره سیستم استودیو را تشكیل مى‏دادند و جمع‏آورى ته‏مانده درآمد فیلمها را رهبرى مى‏كردند. این سه شركت، على‏رغم این‏كه همیشه بخشى از غولهاى هالیوود محسوب مى‏شدند، اما نتوانستند هیچ‏گاه با «اتحاد پنجگانه» رقابت كنند، چون سینماهاى «سطح بالا» را (كه فیلمها را براى اولین‏بار پخش مى‏كردند) در اختیار نداشتند. سینماهاى حاشیه‏اى با الهام از روش حراجیها، شروع به نمایش دو فیلم با یك بلیط كردند و بدین‏ترتیب تقاضا براى فیلمهاى درجه پایین را افزایش دادند.

فیلم ها هالیوودی

عنصر پخش تلویزیونى

ركود دوره استودیو که ناشی از حاشیه‏نشینى و ازدیاد جمعیت و پیدایش رسانه‏اى رقیب به نام تلویزیون بود،موجب شد در سال 1984، دولت فدرال ایالات متحده، «ائتلاف پنجگانه» را وادار كند تا سینماهاى خود را بفروشد و هالیوود ناگهان دسترسى به تسلط مستقیم خود بر بازار فیلم را از دست داد.

این اقدام علیه استودیوهاى بزرگ، درست در زمانى رخ داد كه مخاطبان سینما رو به افول و كاهش بودند. سال 1946، اوج حضور هفتگى مردم در سینماها بود و پس از آن، حضور مردم رو به كاهش نهاد، آنچنان كه در اوایل دهه 60 به نصف میزان آن در دوران طلایى جنگ جهانى دوم رسید.

 توجیه اصلى این است كه هنگامى كه بعد از جنگ جهانى دوم تلویزیون شروع به پخش برنامه كرد، سینماروها در خانه ماندند و جذب برنامه‏هاى مجانى تلویزیون شدند (كه پول آنها از طریق آگهى داده مى‏شد). به ناگهان، سینما رفتن تبدیل به تفریح شبانه و پُرخرجى شد.

اما این «تحلیلِ مبتنى بر جایگزینى» فراموش مى‏كند كه در اكثر بخشهاى ایالات متحده، امواج تلویزیونى تا مدتها بعد از ركود سینما قابل دریافت نبود. در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50، فقط %31 از مردم تلویزیون داشتند، اما دقیقاً در همان زمان بود كه میلیونها نفر سینما رفتن را ترك كردند. بعد از جنگ جهانى دوم، شیفتگان و سینماروهاى باسابقه در امریكا دست به كارهاى جدیدى زدند: تشكیل خانواده، یافتن خانه‏هاى بهتر در حومه‏هاى شهر، خریدن ماشین، یخچال و جورابهاى نایلونى كه در زمان جنگ وجود نداشت. بنابراین، احتمالاً حومه‏نشینى و ازدیاد جمعیت (و هزینه‏هاى خانوادگى) بود كه باعث شد كاهشى در مخاطبان سینما در ایالات متحده پیش بیاید.

در طول دهه 50 و 60 صنعت فیلم خود را با شرایط جدید وفق داد. این كار ابتدا توسط «اتو سینما» و سپس توسط ایجاد سینما در اماكن خرید انجام شد. در متن این شبكه یا بازار جدید، هالیوود هم با توسعه تصاویر رنگى و «پرده عریض»، محصولات خود را از برنامه‏هاى سیاه و سفید تلویزیون متمایز ساخت. این عوامل  هالیوود را تغییر داد. پیش‏بینى مى‏شد كه از اوایل دهه 50 كه امریكاییها در هر خانه تلویزیون داشتند، هالیوود قدرت خود را از دست بدهد. اما مسأله این‏گونه نبود، چون صنعت هالیوود خود را با تغییرات وفق داده و از تغییر اوضاع به نفع خود سود جسته بود.

اینطور به نظر می رسد که حركت به سوى فیلم‏سازى مستقل، نشانگر وجه جدیدى از تولیدات هالیوود بود. اینك تهیه‏كنندگان مستقل انبوهى از ستاره‏ها و داستانها و ارزشهاى تولیدى خود را در قالب فیلمهاى بلندى سر هم مى‏كردند كه توسط یك استودیو پخش مى‏شد. در این شكل جدید، تولید مستقل، استودیوها را قادر ساخت تا با هزینه كمترى سهم تولید فیلم خود را بالا ببرند. عاملان سرهم‏بندى كردن فیلمها مى‏آمدند و مى‏رفتند، ولى استودیوها همچنان قدرتمند مى‏ماندند. بدون موافقت استودیو، هیچ فیلم جنجالى ساخته نمى‏شد. اما در همان زمانى كه هالیوود از فیلمهاى جنجالى براى متمایز كردن خود از تلویزیون استفاده مى‏كرد، صنعت فیلم نیز با تلویزیون آشتى كرد. این كار با ساختن فیلم براى تلویزیون آغاز شد و سپس تا حد ساخت سریالهاى تلویزیونى و روایت سینمایى آثار ادبى گسترش یافت.

ادامه دارد...

با تغییر و تلخیص /فصلنامه ارغنون /نوشته داگلاس گومرى/ترجمه حمید محرمیان معلّم/