تبیان، دستیار زندگی
علت ورزش نكردن مردم ما، تنبلی، بی‌پولی و وقت نگذاشتن نیست، بلكه اغلب ما شناخت لازم را در ارتباط با ورزش از دیدگاه...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلیل ورزش نكردن، تنبلی و بی‌پولی نیست

"علت ورزش نكردن مردم ما، تنبلی، بی‌پولی و وقت نگذاشتن نیست، بلكه اغلب ما شناخت لازم را در ارتباط با ورزش از دیدگاه علم و اعتقاد نداریم و تا این اطلاعات به ما داده نشود، نگرش لازم را نسبت به ورزش پیدا نمی‌كنیم و تا نگرشی ایجاد نشود، در سبك زندگی حركتی روزمره‌مان تغییری صورت نمی‌گیرد و ورزش كردن برای ما مهم نخواهد بود."

این مطلب، بخشی از رساله‌ دكترای محمدعلی قره، مدیر كل تربیت بدنی دانشگاه پیام نور است كه برای نخستین بار در ایران تحقیقات جامع و كاملی را در بعد همگانی كردن ورزش انجام داد.

در زیر گفتگوی محمد علی قره را با ایسنا درباره‌ ابعاد مختلف ورزش همگانی می‌خوانید:

* جایگاه ورزش همگانی در ایران كجاست؟

جایگاه مسئولیت‌ها و فعالیت‌های دولت را قانون تعیین می‌كند و طبق قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران، اولین وظیفه‌ تمامی ارگان‌های ورزشی كشور، حتی كمیته ملی المپیك، رشد و گسترش ورزش‌های همگانی بوده، یعنی در گام نخست، مدیران ورزشی باید رسالت ایجاد و امكانات نرم‌افزاری و سخت افزاری لازم را برای ورزش كردن عموم مردم، بر عهده گیرند.

اخیرا رییس سازمان تربیت بدنی اعلام كرد كه حدود 10 درصد مردم ایران ورزش می‌كنند، این یعنی، 90 درصد مردم ورزش نمی‌كنند. پس مدیران تربیت بدنی در بعد ورزش، تنها به 10 درصد از وظایف قانونی خود جامه‌ی عمل پوشانده‌اند. به این جهت ورزش همگانی با 90 درصد اطمینان، در كشور ما جایگاهی ندارد!

* نقش رسانه‌ها و مطبوعات در توسعه‌ی ورزش همگانی چگونه است؟

دانشگاه بیش از 60 میلیون نفر از مردم ایران، رسانه‌های نوشتاری، تصویری و شنیداری هستند. امام خمینی (ره) صدا و سیما را دانشگاه جامعه می‌دانستند. اینجا، مسئولیت رسانه‌های گروهی در قبال 90 درصد مردمی كه ورزش نمی‌كنند مشخص می شود.

معتقدم، باید روح قانون مصوب ورزش (توسعه‌ی بعد همگانی) و اهداف قانون‌گذاران را مورد بازنگری قرار داد. باید به دست‌اندركاران رسانه‌های ورزشی از دیدگاه علم و اعتقاد، اطلاعات و شناخت ورزشی داد تا آنها، به عنوان سكانداران فرهنگی، نیازهای حركتی مردم و این قانون را برای مدیران ورزشی و مردم تبیین كنند تا معیار ارزشیابی مدیران سازمان تربیت بدنی، از تعداد و رنگ مدال‌های قهرمانی به اولویت در اهداف مدیریتی خود (افزایش درصد افراد تحت پوشش ورزشی) تغییر پیدا كند.

* آیا به بعد همگانی كردن ورزش در كشور ما توجه و نظارت ویژه‌ای می‌شود؟

همه‌ ما وقتی به ارزشیابی موردی می پردازیم، نگاه‌مان متوجه اولویت‌هاست. در حال حاضر، وقتی ورزش همگانی به عنوان اولویت تعریف نشده، مورد ارزشیابی هم قرار نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد در بازار ورزش ایران، مردم گم شده‌اند.

* آیا نیروهای متخصص در راس ورزش‌های همگانی مدیریت می‌كنند؟

بعد از "علی‌آبادی" در راس سازمان تربیت بدنی، معاونت‌های سازمان باید دارای نگرش سیستمی علمی و تجربیات اجرایی در زمینه‌ ورزش و تربیت بدنی باشند، لذا انتخاب مهندسین به عنوان معاونین و مشاورین، معنا ندارد.

از سوی دیگر این از جمله نقاط ضعف دانشگاه‌هاست كه نتوانستند به وسیله‌ اساتید تربیت بدنی، مدیران ورزشی با كفایت را تربیت كنند. معاونت ورزش‌های همگانی سازمان تربیت بدنی و تمامی مدیرانی كه طبق قانون موظف به همگانی كردن ورزش هستند، ‌باید در خصوص حضور طولانی در میادین ورزشی، داشتن تحصیلات آكادمیك در زمینه‌ مدیریت تربیت بدنی وعلوم ورزشی و تجربه مدیریت برای ایجاد امكانات و زیر ساخت‌ها جهت ایجاد انگیزه ورزشی و تسهیلات لازم برای حضور مردم، رابطه‌ تنگاتنگی برقرار كنند.

شخصی با تحصیلات مهندسی، بدون شناخت فرهنگی از ورزش، نمی‌تواند در مردم شوق ورزش كردن به وجود بیاورد. این، یك ادعا نیست! تجربه‌ 30 ساله‌ی مدیریت مهندسان، ما را به جایی كشانده كه تنها 10 درصد مردم ورزش می‌كنند. چرا مسئولیت پروژه‌های عمران و آبادانی ورزش كشور را به دست اساتید رشته‌ تربیت بدنی نمی‌دهید؟! آیا من می‌توانم با دكترای تربیت بدنی و 27 سال مدیریت در این رشته، تصمیم‌گیری در مورد تمامی ساخت و سازهای اماكن مسكونی، اداری و كارخانجات ایران را به عهده بگیرم؟!

* آیا زیر ساخت‌های ورزشی برای توسعه‌ی ورزش همگانی كافی است؟‌

انصافا، نه تنها "علی‌آبادی" بلكه تمام مدیران ورزشی دولت نهم، در احداث اماكن ورزشی بسیار موفق بودند؛ ولی تا زمانی كه شناخت ورزش مردم از دیدگاه علم و اعتقاد، افزایش نیابد، هیچگاه دولت با توجه به نرخ رشد جمعیت و عقب مانگی فراوان در احداث اماكن ورزشی، نمی‌تواند پاسخگوی تاسیسات ورزشی مورد نیاز مردم باشد. لذا باید ورزش را به عنوان یك نیاز اعتقادی برای تامین و سلامتی، نشاط، گسترش روابط اجتماعی جامعه و افزایش بازدهی زندگی روزمره مردم به عنوان فعالیتی ارزشی، كه مورد تایید مكتب ماست، به مردم معرفی كرد.

ما به مانند مسجد و مدرسه به ورزشگاه نیازمندیم. مشكل ورزش، بودجه نیست. اگر دولت، تمام بودجه‌ ورزشی یك سال خود را صرف افزایش شناخت مردم كند، ورزش ایران، حداقل با سرعتی 10 برابر روند رشد فعلی، 20 سال جلو می‌افتد.

قسمت اعظم بودجه جاری سازمان تربیت بدنی، صرف ساكن كردن مردم می‌شود. ورزش قهرمانی، شدیدا از دیدگاه سیاسی، اجتماعی و ارضای غرور ملی مورد نیاز كشور ماست؛ ولی بدون پشتوانه، نمی‌توان به نتایج آن دلخوش داشت. تحقیقات نشان دادند كه ورزش قهرمانی در رشد ورزش همگانی اثرات حاشیه‌ای دارد، در صورتی كه بعد همگانی در ارتقای بعد قهرمانی نقش بنیادی و محوری دارد.

بودجه‌ جاری و عمرانی سازمان تربیت بدنی و تمامی ارگان‌های ورزشی ‌باید در اولویت به ورزش‌های همگانی به صورت سرانه‌ای تدوین و تخصیص یابد و بازده آن به طور سرانه‌ای مورد ارزشیابی قرار گیرد.

وظیفه‌ همگی ما، مسوولین رسانه‌ها و مدیران ورزشی، دولت و مجلس، دادن حق ورزشی مردم به آنهاست. اما تا زمانی كه مردم حق، ورزشی‌شان را نشناسند آن را از دولت طلب نمی‌كنند، بودجه‌ی ورزش‌های همگانی، هم در اختیار قهرمانان بدنی و مهارتی و شهرت طلب قرار می‌گیرد.