مقصدت كجاست؟
فلسفه خلقت انسان
«در بند آن باش كه من كیم و چه جوهرم؟ و به چه آمدم و به كجا میروم؟ و اصل من از كجاست؟ و این ساعت در چهام؟ و روی بهچه دارم؟» سلسله مباحث (فلسفه خلقت انسان) درصدد پاسخ به این سوالات مهم است.
- هدفداری آفرینش در قرآن
از نظر قرآن جهان هستی بیهوده آفریده نشده است، بلكه همواره اجزا و عناصر جهان دارای هدف است.
در آیه زیر به هدفداریخلقت جهان و انسان اشاره شده است:
« إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ »
هر آینه در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز ، خردمندان راعبرتهاست.(آل عمران/190)
آیه فوِق انسانها را به تدبّر و اندیشه در حقیقت آسمانها و زمین وا میدارد تا هر انسانی به اندازه استعداد خود اسرار آفرینش را دریابد. و به راستی كه نگرش دقیق به آسمانها و زمین، آدمی را با نظام حیرتآور حاكم بر آنها آشنا میسازد. نظامی كهمطالعه آن، انسان را به هدفداری عالم آفرینش واقف میسازد.
جهان هستی از وجودی عاطل و باطل برخوردار نیست. جهان آفرینش دارای مقصد و مقصودی است كه برای رسیدن به آن مقصد و مقصود آفریده شدهاست.
صرف مشاهده عالم هستی بدون اندیشه و تفكر نمیتواند هدفداری عالم را به انسان نشان دهد و چه بسیار دانشمندانی كه سالیان دراز به مشاهده و مطالعهجهان هستی میپردازند، اما از آنجا كه نمیكوشند تا چهره نشانه بودن عالم را درك كنند به هدفداری هستی توجه نمیكنند. در واقع اگر كسی به مشاهده جهان هستی بپردازد، نظم و قانون حاكم بر همه اجزا و عناصر آن را درمییابد و پس از تفكر در این زمینه است كه آدمی پی میبرد كه این نظم حاكم بر عالم نمیتواند به خود اجزای جهان مستند باشد، بلكه باید به نیرویی فوقِ عالم ماده و طبیعت متصل باشد، كه هر لحظه فیض وجودی او كاروان هستی را به سر منزل مقصود میكشاند.
« قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى »
گفت : پروردگار ما همان کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس هدایتش کرده است. (طه/50)
در آیه فوِق به دو نكته مهم اشاره شده است.
- نكتة اوّل اینكه خداوند به هر موجودی آنچه را كه لازم داشته، اعطا كرده است. هر گیاه و جانداری را كه مورد مطالعه قرار دهیم، در مییابیم كه هر یك هماهنگی كامل با محیط زیست خود داشته و آنچه را كه مورد نیازش است دارا میباشد.
- نكته دوم مسئله هدایت و رهبری موجودات است. یعنی هر یك از موجودات از نیروهایشان در مسیر ادامه حیات خود استفاده میكند تابه هدف وجودی خود نایل آیند.
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا »
ما این آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست به باطل نیافریده ایم. (ص/ 27)
آیه فوِق نشانگر آن است كه عالم هستی بیهوده آفریده نشده است.جهان هستی از وجودی عاطل و باطل برخوردار نیست. جهان آفرینش دارای مقصد و مقصودی است كه برای رسیدن به آن مقصد و مقصود آفریده شدهاست. جهان و همه اجزا و ابعاد آن از هدف و غایتی خاص برخورد است كه به سوی آن در حركت است.
این آیه هدفداری حیات انسانی را ثابت كرده و به همگان گوشزد میكند كه انسان بیهوده آفریده نشده است. انسان موجودی باطل و به خود رها شده نیست كه بر اثر یك سلسله عوامل حساب شده و تصادف كر و كور به جهان پرتاب شده باشد، بلكه انسان برای رسیدن به مقصدی آفریده شده و بازگشت و رجوع او به سوی مبداء آفرینش است.
علی علیهالسلام هم در نهجالبلاغه از هدفداری انسان و جهان چنین سخن به میان آورده است:
فَان َّاللّهَ سُبحانَهُ لَم یَخلُقُكُمْ عَبَثاً و لَمْ یَتْرُكُكُمْ سُدیً
خداوند سبحان شما را بیهوده نیافریده و به حال خود وانگذاشتهاست.
لَمْ یُرسل الاَنبیاء لَعِباً و عَبَثاً ولا خَلقَ السَّماواتِ و الاَرضَ و بَیْنَهُما باطلاً
پیامبران را با بازی و بیهوده نیافرید و آسمانها و زمین و آنچه را كهدر آن است به باطل نیآفرید.
منبع:
نصری، عبدالله، کتاب فلسفه خلقت انسان، با اندکی تصرف