من كجا و افقهای بالا!
یکی از دستورالعملهای انسان ساز برای زندگی،وصیت امام صادق علیه السلام به یكى از اصحاب خاصّشان به نام عبداللّه بن جندب است كه مقامات والایى در معنویات و معارف داشته است. سلسله مطالب _ ره جویان صادق _ به بیان و توضیح جملات ایشان می پردازد.
وسعت نظر اولیای خدا در عبادت
خداوند بندگانی دارد كه افق دیدشان بسیار بالاست. محاسباتی دارند كه با ما فرق میكند؛ كسانی هستند كه اصلاً مرتكب حرام نمیشوند و اگر هم لغزشی از آنها سر بزند در مكروهات است. اینها نگران آن نیستند كه كار حرامی كردهاند یا نه، بلكه به دنبال آن هستند كه ببینند آیا كار لغوی كردهاند یا نه. آنها سعی میكنند حتی كاری كه برای آخرتشان هم بیفایده است انجام ندهند، تا چه رسد به كاری كه مضرّ است.
كسانی كه افق دید بالاتری دارند اگر هم فرصتی برای انجام مستحبات داشته باشند، به هر كار دیگری غیر از واجب و مستحب كه دست بزنند از آن استغفار میكنند. حرام كه جای خود دارد، آنها حتی از مكروه هم استغفار میكنند؛ زیرا خدا دوست ندارد انسان اهل لغو باشد: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.
اینگونه افراد وقتی شب محاسبه میكنند و میبینند در طول روز كار حرامی مرتكب نشدهاند، خیالشان راحت میشود، اما حساب میكنند چند كار لغو از آنها سرزده است. این افراد محاسبهشان بیشتر از این جهت است كه كدام كار را انجام دادهاند كه اگر انجام نمیدادند ضرری به آخرتشان نمیرسید؛ چه نگاهی كردهاند، چه سخنی گفتهاند، كدام صدا را شنیدهاند،... كه اگر هم انجام نمیشد مشكلی برای آخرتشان پیش نمیآمد. نگرانی بیشتر از این است كه چرا این قبیل كارها را انجام دادهاند و وقتشان را صرف كاری نكردهاند كه حتماً سود داشته باشد.
استغفار از نماز!
شاید تصور كنیم بالاتر از آنچه تا به حال گفتیم دیگر فرض ندارد و كسی نیست؛ اما این تصور اشتباه است. افرادی هستند كه آنچه را ما عبادت میدانیم و دلمان خوش است كه خدا توفیق انجامش را به ما داده است، گناه میدانند؛ كه حسناتُ الابرار سیّئات المقرّبین.
یكی از بهترین كارهایی كه در صدر اعمال خوب ما قرار دارد نماز است؛ اولیای خدا از نمازهایی كه ما میخوانیم استغفار میكنند و آنها را برای خودشان گناه میدانند. این گونه نماز خواندن در شان اولیای خدا نیست. مقدار وقتی را كه ما در 24 ساعت صرف خواندن نماز میكنیم حتی به یك ساعت هم نمیرسد. همین یك ساعت هم غالباً با توجه كامل همراه نیست. اگر نماز سخن گفتن با خدا است، باید از توجه به غیر خالی باشد. كمال بیادبی است كه به هنگام سخن گفتن با خدا دل و قلبمان جای دیگر باشد. تصور كنید كه یكی از دوستانتان با شما صحبت میكند، اما در بین صحبت پشتش را به طرف شما و رویش را به طرف دیگر میكند؛ آیا این كار را بیحرمتی و اهانت به خودتان تلقی نمیكنید؟ هنگام نماز هم كه رویمان را به طرف خدا میكنیم، اگر دلمان متوجه چیز دیگری باشد، در واقع به خدا پشت كردهایم. خداوند جسم نیست كه رو و صورت ما به طرف او باشد، بلكه دل ما باید به طرف خدا باشد. وقتی دلمان متوجه او نیست مثل این است كه رویمان را از او برگردانیدهایم. در این صورت، آیا چنین نمازی استحقاق ثواب دارد؟ آیا باز هم باید به خودمان ببالیم كه چنین عبادتی كردهایم؟ یا باید شرمنده باشیم كه چقدر بی ادب بودهایم؟
آنهایی كه از ما بالاترند وقتی اعمال خود را محاسبه میكنند، برای مثال، از خود میپرسند، نماز صبحی كه خواندیم، یا دعا و قرآنی كه خواندیم، چقدر با حضور قلب و توجه به خدا همراه بود؟ به این دلیل، همیشه استغفار میكنند؛ چون میبینند چیزی ندارند كه عرضه كنند، حتی در جایی كه خواستهاند با محبوبشان انس بگیرند، بیادبی كردهاند.
البته امثال ما در این سطح نیستیم، اما توجه به این مقامات كمترین فایدهاش این است كه بدانیم كه هستیم و چه میكنیم و به این عبادتهای دست و پا شكسته خود مغرور نشویم.
منبع:
مصباح یزدی، محمدتقی، پندهاى امام صادق(علیه السلام) به رهجویان صادق، با اندکی تصرف.