یک فیلسوف یک اندیشه
اگوستینوس
اگوستینوس (یا اگوستین قدیس) از اولین فیلسوفان مسیحی قرون وسطاست. قرون وسطا به معنای دوره وسط دو عصر قبل و بعد از خود است؛ دوره باستان و دوره رنسانس1. بر همین اساس مورخان فلسفه، فلسفه غرب را به سه دوره تقسیم کردهاند:
فلسفه قدیم: همان فلسفه سقراط، افلاطون، ارسطو و سایر فیلسوفان یونان باستان است.
فلسفه قرون وسطا: متعلق به فیلسوفانی است که بین قرون چهارم تا چهاردهم میلادی زیستهاند.
فلسفه جدید: شامل فلسفههایی است که بعد از رنسانس به وجود آمدهاند.
در قرون وسطا که هزار سال به طول انجامید، فیلسوفان زیادی پدید آمدند. اما دو تن از آنها از همه برجستهتر بودند: یکی اگوستینوس و دومی توماس آکونیاس که در قرن سیزدهم میلادی میزیستند.
ویژگی بارز فیلسوفان آن دوره این بود که همگی از صمیم قلب به دین مسیح ایمان داشتند. آنها معتقد بودند که پدران کلیسا، یعنی همان کشیشان مسیحی، نماینده خدا در این دنیا هستند و هیچکس حق ندارد، روی حرف آنها حرفی بزند. اگر کسی هم چنین خطایی مرتکب می شد، سزایش مرگ بود.
اگوستین در سال 354 میلادی، در شهر کوچک «تاگاسته» در شمال آفریقا به دنیا آمد و تا سال 430م زندگی کرد. وی معاصر بهرام گور، پادشاه ساسانی بود. او ابتدا مدتی پیرو کیش «مانوی»2 شد. ولی عقاید آنها روحش را آرام نکرد. بعد تحت تاثیر «نو افلاطونیان»، به فلسفه افلاطون گرایش پیدا کرد. نو افلاطونیان پیروان «فلوطین» 3 بودند و او خود، پیرو افلاطون بود.
فلوطین عقاید مانویان را قبول نداشت. او برای «بدی»، هستی مستقلی را در برابر «خوبی» نمیپذیرفت، بلکه به اعتقاد وی «بدی» همان «نبود خوبی» است. او همانند افلاطون اعتقاد داشت که عالیترین و نخستین واقعیت، (خدای) «واحد» است و سایر موجودات از او صادر میشوند و پایینتر از او هستند. این عقاید، برخلاف معتقدات مانویان و نزدیک به تعالیم کلیسا بود. با پذیرش این عقاید، اگوستین رفته رفته به مسیحیت نزدیک شد. بالاخره در سال 386م ، با شنیدن موعظههای «امبروزقدیس»4 و اصرار مادرش مونیکا در شهر میلان ایتالیا مسیحی شد و به مذهب کاتولیک در آمد.
اگوستین در سال 396 میلادی، اسقف شهر «هیپو»5 شد و تا پایان عمرش در همانجا ماند.
آگوستین در جوانی مرتکب گناهان زیادی شد، ولی وقتی که یک اسقف کاتولیک بود، با شدت و تعصب تمام با انواع انحرافات مذهبی جنگید.
در شکلگیری شخصیت آگوستین، پدرش هیچ نقشی نداشت. ولی مادرش مونیکا، که بعدها «مونیکای مقدس» خوانده شد، مدام او را به پاکدامنی ترغیب میکرد. بعد از مسیحی شدن، او تمام همت و تلاش خود را صرف این کرد که عقاید فیلسوفان را با تعالیم «تورات» و «انجیل» سازگار کند. همساز کردن عقاید فلسفی با تعالیم مسیحیت، بزرگترین کار فلسفی آگوستین و خدمت او به پیشبرد فلسفه، شناخته شده است.
او نخستین متفکری است که عقاید فلسفی را به خدمت کلیسا در آورد و با استفاده از آنها به دفاع از تعالیم دین مسیح پرداخت.
اگوستینوس بعدها به «اگوستین قدیس» مشهور شد. وی یکی از چهار تنی است که مجتهد کلیسای غرب6 نامیده میشوند، زیرا بیشترین تاثیر را بر کلیسای مسیحیت داشتند.
اگوستین همانند نو افلاطونیان عقیده داشت که «بدی» همان «نبود خوبی با غیاب خداست». بدی هستی مستقل ندارد؛ چیزی است بیوجود. زیرا خدا در حقیقت چیزی جز خیر و نیکی نیافریده است و بدی از نافرمانی پدید میآید.
او تا آنجا که میتوانست، نظریات فلسفی افلاطون و پیروانش را به رنگ عقاید مسیحی در آورد.از این جهت گفتهاند که اگوستین افلاطون را مسیحی کرد! با اینکه افلاطون قبل از میلاد مسیح زیسته بود. اگوستین از اینکه نظرات فیلسوفان قدیم، از بعضی جهات با آموزههای تورات و انجیل هماهنگ نیست، ناخشنود بود. برای مثال، فیلسوفان یونان قدیم همگی از جمله افلاطون معتقد بودند که خدا «صانع» است، یعنی جهان را ساخته ولی ماده اولیه آن را او نیافریده است. آنها معتقد بودند ماده اولیه جهان چیزی است جاودان و غیرمخلوق و فقط شکل آن تابع اراده خداست. به نظر آنها خدای جهان، صانع و معمار است نه آفریننده، اما، اگوستین مطابق تورات و انجیل، معتقد بود که خدا تنها «صانع» یعنی شکلدهنده و معمار جهان نیست، بلکه آفریننده آن هم هست. ماده اولیه جهان، هر چه باشد، قدیم و جاودان نیست، بلکه «مخلوق» و «حادث» است؛ یعنی از اول وجود نداشته و بعدا خدا با قدرت و اراده خویش آن را آفریده است.
از نظر قدیس اگوستین، ایمان و عقل لازم و ملزوم یکدیگرند. ولی ایمان بر عقل مقدم است. زیرا عقل، بدون ایمان، قدرت رسیدن به هدفش، یعنی خوشبختی را نخواهد داشت. عقل انسان به تنهایی نمیتواند «مسیحیت» را بفهمد. مسیحیت را تنها از راه ایمان میتوان درک کرد. اما پس از آن باید از عقل هم مدد گرفت. ایمان مقدم و گام اول است، اما برای نفوذ به ذات موضوع باید از عقل بهره برد...
عقاید اگوستینوس صدها سال پشتوانه دین مسیح و مورد استناد کاتولیکها بود. تا این که در قرن هفدهم میلادی کلیسای کاتولیک صحت و اعتبار آنها را مورد تردید قرار داد و اعلام کرد که عقاید اگوستینوس کفر و الحاد است!
دو کتاب «اعترافات» و «شهر خدا» از آثار بسیار مهم و معروف اگوستین هستند.
پینوشتها:
1- رنساس- تجدید حیات یا تحول فرهنگی در اروپا که در اواخر قرن چهاردهم میلادی آغاز شد.
2- کیش مانوی تلفیقی از دین مسیحیت و زرتشتی است و مؤسس آن مانی ایرانی بود که حدود یک قرن قبل از اگوستین، ادعای پیامبری کرده بود.
3- افلوطین یا فلوطین فیلسوف سوم میلادی است که در اسکندریه به دنیا آمد. او پیرو افلاطون بود، ولی فکر میکرد که فلسفه افلاطون را بهتر از خود او میفهمد. اما در تفسیر، نظریات افلاطون را آن چنان تغییر داد که حاصل آن، بعدها در تاریخ فلسفه به مکتب نوافلاطونی شهرت یافت.
4- اسقف میلان در قرن چهارم میلادی- Saint: پاک، مقدس، قدیس
5- شهر هیپویا آنابای کنونی، واقع در ساحل شمالی الجزایر.
6- سه تن دیگر، امبروز قدیس، یروم قدیس و پاپ گرگوری کبیر هستند.
نویسنده: حسین احمدی
برگرفته از مجله رشد نوجوان