فرهنگنامه جبهه
آب گرمکن، آب سردکن:
به دستگاههای آب سردکن در عقبه گردان یا لشکر در جبهه جنوب می گفتند که از فرط گرمی هوا، خصوصا با وجود عطش بچه ها، یا به علت نبودن برق و استفاده مکرر رزمندگان از آن، واقعا چیزی از آب گرمکن کم نداشت.
اتوبوس بهشت:
خمپاره، گلوله توپ و تانک و ... به اعتبار این که بچه ها نوعاً به وسیله آمدن و اصابت آن ها، به فیض شهادت می رسند و به تبع آن به بهشت خشنودی حق تعالی راه می یابند.
پدر بزرگ تیربار:
کاتیوشا، چهلچله، خمسه خمسه.
تلفن خدا 24434:
مقصود نمازهای یومیه است که به ترتیب: صبح: دو رکعت، ظهر: چهار رکعت، عصر: چهار رکعت، مغرب: سه رکعت و نماز عشاء، چهار رکعت هستند.
یعنی خط ارتباط بنده با خدا برای مکالمه و عرض حاجات، نماز است.
شب پرواز:
شب عملیات، شب های قدر.
طرح چماقی:
برنامه نشدنی، کار بی حساب و کیلویی. به کسی که چنین طرح هایی می دهد و خیلی جدی، دیگران را هم به آن توصیه می کند، بچه ها به شوخی می گویند: زود برو داخل چادر تا ماهواره های دشمن نگیرندت که کار جنگ لنگ بماند.
کبریتی برگشتن:
به شهادت رسیدن و با تابوت آمدن، افقی برگشتن.
نارنجک دستی:
غذای تخم مرغ و سیب زمینی.
به جهت سخت بودن خوردن و سنگین بودن هضمش، به آن نارنجک دستی گفته می شد، به نحوی که به قول خودشان بدون « سمبه روان » یعنی آب، پایین نمی رفت.
هوای میگی: آسمان روشن و صاف و بدون مه که برای آمدن میگ های دشمن مناسب بوده است.
برگرفته از کتاب: اصطلاحات و تعبیرات
نوشته: سید مهدی فهیمی
