تبیان، دستیار زندگی
قضاوت خشونت در مورد حدود و تعزیراتی كه اسلام وضع كرده است، در یك قضاوت اجمالی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب صورت می گیرد و معمول این گونه قضاوت ها در این گونه مسایل اجتماعی و حقوقی از جهان بینی ما و برداشتی كه درباره آدمی و جامعه انسانی داریم بر می خیزد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خشن نمایی برخی احكام اسلام

قوانین جزایی اسلام

خشن نمایی حدود و تعزیرات اسلام

متاسفانه، قضاوت خشونت در مورد حدود و تعزیراتی كه اسلام وضع كرده است، در یك قضاوت اجمالی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب صورت می گیرد و معمول این گونه قضاوت ها در این گونه مسایل اجتماعی و حقوقی از جهان بینی ما و برداشتی كه درباره آدمی و جامعه انسانی داریم بر می خیزد. برخی در این قضاوت ها بدون در نظر گرفتن تمام شرایط حدود و تعزیرات اسلامی و راه های اثبات و راه های تخفیف و همچنین نتایج نهایی این گناهان و اثرات زیانبار آن برای جامعه حكم به خشن بودن حدود و تعزیرات می دهند.

برای مثال، برخی، با مشاهده جوامع غربی كه نوشیدن شراب را مانند آب خوردن می دانند یا رواج فسادهای جنسی را، دلیل كم اهمیت بودن این گناهان دانسته و اجرای حدود را خشن می دانند، در حالی كه اگر آمار طلاق و از هم پاشیدن خانواده ها، فرزند های نامشروع كه غالبا بر اساس تجربه دانشمندان، افرادی تبه كار و بی رحم و جانی از آب در می آیند، كودكان بی سرپرست و انواع بیماریهای جسمی و روحی كه زایید بی بند و باری های جنسی است را ملاحظه كنیم، قبول خواهیم كرد كه آلودگی های جنسی به هیچ وجه مسئله ساده ای نیست كه بتوان از آن به اسانی گذشت، بلكه گاهی سرنوشت یك جامعه با آن گره می خورد و موجودیت آن به خطر می افتد.

با در نظر گرفتن همه این جوانب، معلوم می شود كه حدود و تعزیرات اسلام چندان خشن نیستند. از سوی دیگر شاید برخی از این مجازات ها مانند قطع دست دزد و سنگسار زناكار، سنگین به نظر برسند ولی اسلام راه های اثبات آن را چنان محدود كرده است كه در عمل دامان افراد بسیار كمی را می گیرد، در عین این كه وحشت از آن به عنوان یك عامل بازدارنده روی افراد منحرف اثر خود را خواهد گذاشت.

برای مثال، در مورد ثبوت زنا، بر اساس آیه 15 سوره نساء شاهدها به چهار نفر افزایش یافتند از سوی دیگر برای شهادت شهود، شرایطی تعیین شده است از قبیل رویت و عدم قناعت به قرائن و هماهنگی شهادت شهود و مانند آن، كه اثبات جرم را سخت تر می كند.

روشن است كه با این شرایط تنها افراد بی باك و بی پروا ممكن است مجرم شناخته شوند و بدیهی است كه این چنین اشخاصی باید به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند. و جامعه سالم بماند.

از نكات پیش معلوم می شود كه پس از اثبات جرم، به هر طریقی كه شده باید مجازات اجراء شود و در هنگام اجرای مجازات كه مربوط به اجتماع می شود نباید عاطفه، محبت و احساسات جایگزین عقل شود، بلكه تا آن جا كه پای مجازات الهی در میان است و به مصلحت عامه بشریت است باید حكم اجراء شود، چنان كه خداوند متعال در حكم زنای غیرمحصنه می فرماید: «هر یك از زن و مرد زناكار را صد تازیانه بزنید و نباید رافت (و محبت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حكم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، و باید گروهی از مومنان مجازاتشان را مشاهده كنند. (نور، 2)

چنانچه ما مسلمانان بخواهیم بر اساس خوش آمدی غربی ها، حدود و تعزیرات خودمان را اجرا كنیم باید دست از همه آن ها بكشیم، چرا كه آن ها نه تنها سنگسار بلكه شلاق زدن ، اعدام، آزاد نبودن روابط جنسی و ... همه را خشن می بینند و بر اساس گفته قرآن كریم تا مادامی كه شما مسلمانان كاملا به میل آنان رفتار نكنید از شما راضی نخواهند شد،

در پایان شایان ذكر است، چنانچه ما مسلمانان بخواهیم بر اساس خوش آمدی غربی ها، حدود و تعزیرات خودمان را اجرا كنیم باید دست از همه آن ها بكشیم، چرا كه آن ها نه تنها سنگسار بلكه شلاق زدن ، اعدام، آزاد نبودن روابط جنسی و ... همه را خشن می بینند و بر اساس گفته قرآن كریم تا مادامی كه شما مسلمانان كاملا به میل آنان رفتار نكنید از شما راضی نخواهند شد، و «لن ترضی عنك الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هو الهدی و لئن اتبعت اهواء هم بعد الذی جاءك من العلم مالك من الله من ولی و لانصیر»؛ (بقره، 120) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهد شد، تا [به طور كامل تسلیم خواسته های آنان شوی و] آنها بین [تحریف یافته] آنان پیروی كنی. بگو: «هدایت الهی، تنها هدایت است» و اگر از هوی و هوس های آنان پیروی كنی، بعد از آن كه آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود».

اجراى حدود مثل قطع دست دزد داراى شرایطى است كه تا آن شرایط جمع نشود، نمى‏توان آن حد را جارى كرد؛مثلاً درباره قطع دست دزد باید شرایط زیر موجود باشد تا دستش قطع شود:

اول: دزد بالغ باشد.

دوم: عاقل باشد.

سوم: در اختیار خود دزدی کند.

چهارم: مال دزدی حداقل یک چهارم دینار یعنی چهار نخود و نیم طلای سکه دار، یا چیز دیگری که به این ارزش باشد.

پنجم: بداند مالی را که بر می دارد مال مردم است. پس اگر اشتباه کرد و خیال کرد مال خود اوست، حد جاری نمی شود، هر چند ضامن است.

ششم: خود او در مالی که بر می دارد شریک نباشد. پس اگر مثلاً از مال مشترک به مقدار سهم خود بردارد حد ندارد.

هفتم: مال در جایی محفوظ و در بسته باشد و او حفاظت آنجا را از بین ببرد. مثل اینکه قفل را باز کند، یا بشکند، یا دیوار را خراب یا سوراخ کند یا از دیوار بالا رود و مال را ببرد. پس اگر دیگری در را باز کند و او مال را ببرد، و یا در حمام و مسجد و اماکن عمومی مالی را ببرد حد جاری نمی شود هر چند او را تعزیر می کنند.

هشتم: مخفیانه مال غیر را ببرد. پس اگر ظالمی به زور علناً در را باز کند و مال را ببرد، یا به زور مال را از صاحبش بگیرد، یا از دست او برباید، یا مال امانت را تصرف کند و پس ندهد دست او را می برند هر چند ضامن است و تعزیر می شود.

نهم: اضطرار و ناچاری، او را به دزدی وادار نکرده باشد. پس اگر کسی مثلاً در زمان کمبود و قحطی، مواد غذایی مورد نیاز را بدزدد، دست او را نمی برند.

دهم: سارق، پدر صاحب مال نباشد. پس دست پدر را برای سرقت مال فرزند نمی برند، ولی دست فرزند را برای سرقت مال پدر می برند.

ضمناً اگر کسی از جیب یا آستین کسی چیزی را ببرد، پس اگر از جیب یا آستین لباس زیر ببرد دست او را می برند، ولی اگر از جیب یا آستین لباس رو ببرد دستش را نمی برند بلکه تعزیر می شود.

همچنین گر کسی مثلاً قفل را شکست و داخل شد ولی پیش از اینکه چیزی را ببرد بازداشت شد، حد جاری نمی شود بلکه او را تعزیر می کنند.

منبع:

سایت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.