سحابی های اسرارآمیز: تاریخچه ی کشف اجرام اعماق آسمان (2)
در مقاله ی قبلی راجع به سیر کشف اجرامی که با چشم غیرمسلح به صورت ما آلود دیده می شدند، صحبت شد. این اجرام اصطلاحاً سحابی خوانده می شدند.( سحابی های اسرارآمیز: تاریخچه ی کشف اجرام اعماق آسمان (1))
پس از عبدالرحمن صوفی، منجم و رصدگر بزرگ ایرانی، دیگر هیچ جرم غیر ستاره ای کشف نشد، تا اینکه ابرنواختری نورانی در 4 ژولای سال 1054 در صورت فلکی ثور، توسط چینیان رصد و ثبت گردید. و احتمالا منجمین سرخ پوست امریکای شمالی نیز متوجه آن شده اند.
همانطور که می دانید، ابرنواخترها انفجارهای بزرگ ستاره ای هستند که ستارگان پرجرم در انتهای عمرشان زمانی که به مراحل پایانی می رسند، بخش عظیمی از جرم خود را به صورت یک انفجار عظیم با نور و درخششی فوق العاده به فضای میان ستاره ای پرتاب می کنند.
پش از چنین انفجارهایی، مقدار زیادی از مواد در فضا باقی می ماند و می تواند یک سحابی ایجاد کند. سحابی خرچنگ M1 در واقع در همان نقطه ای قرار دارد که منجمین چینی مشاهده ی آن ابرنواختر را گزارش داده اند. این سحابی که یک باقی مانده ی انفجار ابرنواختری می باشد، یکی از جذاب ترین اجرام اعماق آسمان است که حتما بجا مانده از آن ابرنواختر است. البته این جرم تنها با تلسکوپ قابل رؤیت است.
ابرهای ماژلانی:
پس ازاین ماجرا دیگر تا قرن 16 جرم جدیدی کشف نشد، تااینکه ماژلان، دریانورد اروپایی، در 1519در طی سفرهایی که به نیمرکزه ی جنوبی زمین داشت، وجود ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک را گزارش داد، و باعث شد که تعداد اجرام ابرمانند شناخته شده به 11 برسد. البته در آن زمان هنوز کشفیات صوفی در غرب شناخته شده نبود.
کشفیات با اختراع تلسکوپ:
این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه گالیله در 1609 تلسکوپ را اختراع کرد. وی متوجه شد که M44 در واقع یک سحابی نیست، بلکه مجموعه ای ستاره ای، مانند خوشه ی پروین است. M44 اولین خوشه ی ستاره ای بعد از پروین بود.
«نیکولاس دوپیرس» (1637-1580) اولین کسی بود که یک سحابی گازی واقعی کشف کرد! وی سحابی جبار(M42) را در سال 1610 کشف کرد. سیساتوس نیز در 1611 به طور مستقل این سحابی را یافت. ولی این دو کشف تا مدتها به طور رسمی معرفی نشد.
پس از مدت کوتاهی در 1612 ماریوس (1624-1570) کهکشان آندرومدا را –که 1000 سال پیش عبدالرحمن صوفی بدون تلسکوپ یافته بود- دوباره با تلسکوپ کشف کرد.
در همین دوران بود که اولین فهرست مفصل تر از اجرام غیر ستاره ای توسط گیووانی هودیرنا (1660-1597) مشتمل بر 40 جرم تهیه شد، که شامل 19 سحابی واقعی بود. وی بوسیله ی تلسکوپ انکساری با بزرگنمایی 20 به این کشفیات نائل آمد و فهرستش را در 1654 در پالرمو چاپ کرد. این فهرست شامل اجرامی مانند سحابی آندرومدا، سحابی جبار، خوشه ی چوبلباسی، خوشه ی اطراف ستاره ی آلفا برساوش (ملوت 20) و همچنین تعدادی خوشه ی ستاره ای معروف می شد: M6, M36, M37, M38, M41, M47 و NGC2362 و...
در این دوران به علت عدم ارتباطات منسجم میان منجمین بعضی کشفیات به دست بقیه نمی رسید! مثلا کریستیان هویگنس منجم مشهور، باز بطور جداگانه سحابی جبار را کشف کرد. ولی بالاخره این سحابی مشهور گردید، زیرا با تلسکوپهای کوچک آن زمان نیز قابل رؤیت بود.
هویگنس همچنین سه ستاره ی ذوزنقه را درون این سحابی تشخیص داد. این ستارگان که در واقع اعضای یک مجموعه ی چهارتایی ستاره ای هستند، درون شکم سحابی جبار قرار گرفته اند، و بدور هم گردش می کنند. می توان گفت سحابی جبار مادر این مجموعه است، چرا که آنها از تراکم و چگالش گاز و غبار موجود در این سحابی زاده شده اند.
یوهان هِوِلیوس (87-1611)، فردی بود که فهرستی از 1567 ستاره تنظیم کرد. پیش از وی منجمین یونانی و اسلامی فهرستهایی از ستارگان آسمان تهیه کرده بودند. مثلا عبدالرحمن صوفی در کتابش حدود 1000 ستاره را معرفی نموده بود.
هِوِلیوس فهرستی از 16 جرم غیر ستاره ای هم ارائه داد که فقط 2 جرم M31 و M44 واقعا جرم غیر ستاره ای بودند و 14 جرم باقی همه مجموعه های ستاره ای بی ربط محسوب می شوند.
از این به بعد منجمین با تلسکوپهای یکی از یکی بهتر شروع به رصد آسمان نمودند و اجرام جدید در سال های بعد پیدا شدند. جان فلامستید (1719-1646)، گاتفرید کرچ (1742-1656)، جین دمایر (1771-1678)...
جان بویس (1771-1695) نیز سحابی خرچنگ M1 را در ثور یافت. رهان سحابی که بجا مانده از انفجار ابرنواختری بود که چینیان ثبت کرده بودند.
البته این تازه اجرام قابل رؤیت از نیمکره ی شمالی بودند. نیکولاس لاکیل (92-1713) طی سفری به نیمکره ی جنوبی زمین، اجرامی جدید با تلسکوپش دید. جالب اینکه وی تعدادی صورت فلکی جدید هم ساخت. همانطور که می دانیم صور فلکی آسمان در واقع نقوش تخیلی هستند که انسانهای باستانی با نگاه به ستارگان و وصل کردن آنها به هم ساخته است. بیشتر صورفلکی مخصوصا بروج دوازده گانه ساخته ی ذهن بابلیان باستان است. ولی تقریبا تمدنهای باستانی بیشتر در نیمکره ی شمالی زمین بودند، در نتیجه بسیاری ستارگان جنوبی را نمی توانستند ببینند. در نیتجه زمانی که لاکیل به آنجا سفر کرد، به نظرش رسید که جالب خواهد بود اگرتعدادی صورت فلکی جدید با استفاده از ستارگان جنوبی بسازد!
صورفلکی که وی ساخت، عبارتند از: تلمبه، اسکنه، دوپرگار، کوره، ساعت، میز، میکروسکوپ، گونیا، هشتک، سه پایه، قطب نما، حجار و تلسکوپ
ادامه دارد...
منبع:
ترجمه و توضیحات:
ا.م.گمینی
مطلب پیشین: