جنبش تنباكو؛ سرآغاز مشروطهخواهی
چکیده:
جنبش تنباكو كه نمونهای موفقیت آمیز از یك حركت عمومی در تاریخ معاصر ایران است، پیروزی خود را مرهون پیوند ویژهی رهبران مذهبی و مردم بود. در واقع جنبش تنباكو كه در نهایت به انقلاب مشروطه و امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار در سال 1285 هجری شمسی انجامید، یك بار دیگر پیوند دیرپای روحانیت اصیل و مردم را نشان داد. این پیوند كه از یك سو پایههای مشروعیت سلطنت را متزلزل ساخته بود، از سوی دیگر اقتدار سیاسی روحانیت را نیز افزایش داد و روحانیت را به عنصر اصلی هدایت كننده مقاومتهای مردمی علیه استعمار و استبداد مبدل كرد .
مقدمه
سلسلهی قاجار در طول حیات خود دارای مشكلات عدیدهای بود كه از میان آنها، مشكل استبداد و انحطاط اقتصادی از همه شاخصتر بود. قجرها كه از یك سو با نفوذ استعمار انگلیس و از سوی دیگر با شكستهای ایرانیان از روسیه رو به رو شده بودند، پیوسته تحت تأثیر بیگانگان قرار داشتند. در این بین رقابت سنتی انگلیس و روسیه برای به دست آوردن امتیازات گوناگون در ایران به ویژه در دوران ناصرالدینشاه، به اوج خود رسید. مسافرتهای شاه به خارج از كشور كه اغلب به دلیل آشنایی وی با تجدد و شیوههای نوین حكومتداری صورت میگرفت، به دلیل فراهم نمودن هزینههای سفر، معمولاً با اعطای امتیازات بزرگی نیز به روس و انگلیس همراه بود.
اعطای امتیاز انحصار محصول توتون و تنباكوی ایران از مرحلهی كشت تا فروش در داخل و خارج كشور به مدت پنجاه سال به یك شركت انگلیسی از سوی ناصرالدینشاه، تبعات و پیامدهای زیادی را در ایران به همراه داشت و با مخالفتهای شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد. در این بین حكم تحریم استعمال توتون و تنباكو از سوی مرجع بزرگ شیعیان میرزا حسن شیرازی، اعتراض عمومی بینظیری علیه حكومت بوجود آورد كه پیامدهای ناگوار واگذاری امتیاز دخانیات ایران به بیگانگان را از میان برد.
از این رو میتوان تحریم تنباكو را كه در سال 1275 خورشیدی (1309 ه. ق) در پی حكم آیتالله میرزای شیرازی شكل گرفت، به عنوان سرسلسله جنبشهای آزادی خواهانه در تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. چرا كه مخالفت با واگذاری امتیاز تجارت تنباكو به بیگانگان، بسترهای همراهی تجددخواهان و روحانیون را در كنار مردم بوجود آورد و آنها را به قیام علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ترغیب نمود. بنابراین در نوشتار حاضر ضمن مرور اجمالی اوضاع اقتصادی ایران در زمان قاجار، به شرح چگونگی اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباكو به تالبوت خواهیم پرداخت و مخالفت علما و اوجگیری مخالفتهای مردمی و نقش میرزای شیرازی را به عنوان مرجع عالیقدر جهان تشیع در جنبش تنباكو مرور خواهیم نمود. در ادامه به چگونگی لغو امتیاز تنباكو و پایداری روحانیون و مردم در این حركت بزرگ خواهیم پرداخت و ضمن بررسی پیامدها و تبعات جنبش تنباكو، در نهایت با نتیجهگیری، بحث حاضر را خاتمه خواهیم بخشید.
اوضاع اقتصادی ایران در زمان قاجار
كشور ایران در عصر قاجار از لحاظ اقتصادی اوضاع آشفتهای داشت كه بخشی از آن به نظام استبدادی باز میگشت كه نظام اقتصادی را نیز به صورت خانخانی، تیولداری و اقطاعداری اداره میكرد. بر این اساس كشور به بخشهای نیمه مستقلی تقسیم شده بود كه در آن خانها میتوانستند راههای تجاری را ببندند، از كاروانها باج بگیرند و بدین ترتیب موانع رشد و پیشرفت تجاری را فراهم سازند. در این سیستم كه تضعیف حكومت مركزی، مساوی با استقلال بیشتر بخشهای نیمه مستقل بود، ایران به صورت كشوری عقبمانده و مبتنی بر محصولات كشاورزی درآمده بود كه بیش از 80 درصد جمعیت آن در روستاها و ایلات براساس نظام ارباب ـ رعیتی به سر میبردند.
بر اساس این نظام كه زمینداران بزرگ بهره ناچیزی از سهم تولیدات كشاورزی خود را به رعیت میدادند، راههای تولیدات فراوان اقتصادی و پیشرفت نیز سد میگشت؛ چرا كه گردش آزاد سرمایه وجود نداشت و اقتصاد كاملاً جنبه معیشتی یافته بود. این وضع نابسامان در كشاورزی، وقتی با مالیاتهای مضاعف و ظلم و ستمهای فراوان همراه میشد، شكل بسیار اسفباری را در روستاها ایجاد میكرد.1
در واقع بی عدالتیهای اقتصادی، فاصله طبقاتی، كاهش دستمزد كارگران و تنزل ارزش پول كه در نارضایتی اقتصادی مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اكثر صنایع دستی، تبدیل بافندگان فرش به كارگرانی كه برای دستمزد ناچیزی كار میكردند، تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناك قیمت نقره كه پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود. بنابراین از یك سو جا به جاییهای اقتصادی و سیاسی كه در اثر تماس با غرب در ایران به وجود آمده بود، به نارضایتی روز افزون اقتصادی مردم دامن میزد2 و از سوی دیگر ضعف و ناتوانی دولت باعث حضور و نفوذ گستردهی ممالك قدرتمند اروپایی در ایران شده بود. به طوری كه نفوذ انگلستان وروسیه در ایران به انحاء مختلف به چپاول اموال و داراییهای ملی ایرانیان انجامیده بود.
امتیاز بانك شاهنشاهی، بانك استقراضی، تلگراف هند و اروپا، كشتیرانی در كارون، تأسیس قزاقخانه، شیلات خزر، انحصار دخانیات و ... كه عمدتاً به روس و انگلیس اعطا شده بود، كشور را تا مرز مستعمره شدن پیش بردند. در این بین انگلستان كه در دههی 1850 به عنوان بزرگترین طرف تجاری ایران، بیش از 50 درصد صادرات و واردات ایران را در دست داشت، در دورهی پنجاه سالهی مابین 1863 تا 1914 رشته امتیازهایی نیز در مورد بهرهبرداری یا انحصار مواد خام و توسعهی زیربنایی از دولت ایران دریافت نمود.
در واقع بی عدالتیهای اقتصادی، فاصله طبقاتی، كاهش دستمزد كارگران و تنزل ارزش پول كه در نارضایتی اقتصادی مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اكثر صنایع دستی، تبدیل بافندگان فرش به كارگرانی كه برای دستمزد ناچیزی كار میكردند، تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناك قیمت نقره كه پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود.
این كشور در پایان سفر اول ناصرالدینشاه به فرنگ در سال 1872، از طریق یكی از اتباع خود به نام بارون جولیوس رویتر، امتیاز احداث راهآهن، خطوط تلگراف، كشتیرانی در رودخانهها، بهرهبرداری از معادن و جنگلهای دولتی و كارهای زهكشی و آبیاری (احداث قنوات) ایران را به مدت هفتاد سال دریافت نمود. همچنین بریتانیا موفق شد كه رویتر را در آینده برای گرفتن امتیاز بانك، احداث جادهها، خیابانها و ایجاد كارخانهها بر سایرین مقدم سازد. این امتیاز كه پس از پرداخت رشوههای كلان به شاه و صدراعظم وی (مشیرالدوله سپهسالار) واگذار شده بود و تقریباً تمام منابع مهم ایران را به رویتر واگذار میكرد، از سوی لرد كرزون به «اعطای سند مالكیت ایران و تسلیم كامل همه منابع یك دولت به خارجیها» تعبیر شد كه مانند آن را كسی هرگز ندیده است.
به هر روی امتیاز رویتر كه ادامهی روند اعطای امتیازات به بیگانگان در دورهی قاجار بود، در نهایت با امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباكو ادامه پیدا كرد. با این تفاوت كه در جریان اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباكو، مردم ایران به رهبری علماء و روحانیون به پا خاستند و از حقوق حقهی خود دفاع كردند.
امتیاز تجارت توتون و تنباكو
اندیشهی انحصار تجارت توتون و تنباكو را نخستین بار محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدینشاه مطرح كرد. وی در جمادی الاخر 1303 پیشنهادی در نه فصل و با عنوان «قانون ادارهی انحصاریه تنباكو و توتون و متفرعات آن» به ناصرالدینشاه عرضه نمود كه البته با بیتوجهی شاه مواجه گردید. یك سال بعد اعتمادالسلطنه در نامهی دیگری كه در سی فصل تهیه شده بود، مسئلهی دریافت مالیات از عایدات دخانیات را برای ازدیاد عواید كشور تنظیم كرد. علیرغم آنكه ناصرالدین شاه قانون فوق را مورد تصویب قرار داد، به سبب مخالفت علما و بیمیلی امینالسلطان ـ صدراعظم كه به دستور شاه عهدهدار اجرای آن بود ـ هرگز تحقق نیافت. 3
سه سال پس از وقایع فوق و در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال 1269 ه. ش كه به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای كسب امتیاز انحصار توتون و تنباكو به دست آورد و زمینهسازی آن را به ماژور جرالد تالبوت از نزدیكان و مشاوران لرد سالیسبوری (نخستوزیر و وزیر خارجهی انگلیس) محول كرد. تالبوت نخستین مذاكره دربارهی انحصار تجارت توتون و تنباكو را در شهر برایتون با اعتمادالسلطنه آغاز كرد و پس از كسب اطلاعات كافی در این زمینه، امینالسلطان را با دادن وعدههای فراوان متقاعد كرد كه او نیز موافقت شاه را در ازای دریافت سالانه 25 هزار لیره جلب نماید. 4
ناصرالدین شاه كه برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشكلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز موافقت كرد و پس از مراجعت به ایران در رجب 1307 ه. ق (مارس 1890 میلادی) قراردادی را با تالبوت ـ كه با كمك دولت و عدهای از سرمایهداران انگلیسی، كمپانی رژی را با سرمایهای 650 هزار لیره تأسیس كرده بود ـ منعقد نمود. 5 بدین ترتیب در 28 رجب 1307 (20 مارس 1890) امتیاز تجارت توتون و تنباكو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا گردید. این امتیاز كه به امضای شاه و سرهنری ولف رسید، دارای پانزده فصل بود كه حكایت از اختیارات تام تالبوت در امور دخانیات ایران و بیاعتنایی به منافع ملت ایران داشت. مطابق با این قرارداد، شركت رژی متعهد میگردید كه در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباكوی ایران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ 15 هزار پوند استرلینگ به همراه یك چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد.
بنابراین با انعقاد این قرارداد، تولیدكنندگان و فروشندگان داخلی نیز استقلال خود را از دست داده و برای فروش توتون و تنباكو باید از شركت خارجی اجازه میگرفتند.
كمپانی رژی در آغاز به صورت ناشناخته به فعالیت میپرداخت. هنگامی كه به استناد فصل نهم امتیازنامه ـكه صاحب امتیاز را مجاز به واگذاری حقوق خود به دیگری میكردـ امتیاز خود را به «شركت شاهنشاهی تنباكوی ایران» فروخت،6 با مخالفتهای گستردهای از سوی مردم و روحانیون مواجه شد.
در این زمان انتشار اعلامیهای رسمی از سوی دولت كه واگذاری امتیاز تنباكو را تذكر میداد و در عین حال به زارعین توتون و تنباكو نیز وعدهی خرید عادلانه و نقدی محصولات آنها را میداد، موج گستردهای از نارضایتی را دامن زد. 7
در سال1890، روزنامه فارسی زبان اختركه در عثمانی منتشر میشد، طی مصاحبهای با تالبوت، تفاوت فاحش امتیاز دخانیات ایران را با امتیازی كه كمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، یادآور شد و ضمن انتقادهای گسترده از دولت، تبعات و پیامدهای قرارداد را برای مردم ایران روشن ساخت. 8
با توجه به این مطلب كه توتون و تنباكو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود دویستهزار تن به كشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند،9 بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یك شركت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر میانداخت. به همین سبب نخستین اعتراضها را تاجران دخانیات آغاز كردند كه تجارتشان مستقیماً در معرض تهدید كمپانی رژی بود. در آغاز عدهای از بازرگانان به همراه امینالدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباكو اعتراض كردند. 10
این اعتراض موجب شد كه دولت به انگیزهی دلجویی از آنان مهلت شش ماههای برای فروش ذخایر توتون و تنباكوی تاجران قایل شود. 11 با این حال مهلت فوق نیز نمیتوانست خسارات ناشی از واگذاری امتیاز را جبران سازد.
در این بین روسها نیز كه در منطقهی ساوجبلاغ به كشت تنباكو اشتغال داشتند به امتیاز فوق اعتراض كردند و آن را ناقض عهدنامهی تركمان چای خواندند و خواستار لغو آن یا عقد قرارداد مشابهی شدند. 12
به هر روی علاوه بر دلایل سیاسی ـ اقتصادی، عوامل فرهنگی ـ مذهبی نیز در آغاز جنبش تنباكو دخیل بودند. حضور فرهنگ استعماری و گسترش فساد، تهاجمی بود كه به تبع حضور عینی اجانب در ایران صورت میگرفت.
پس از آنكه شركت رژی حدود 200 هزاراز اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان كاركنان شركت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد. چرا كه با حضور آنها در حدود 100 هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن بنای كلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی واداشتند. در تهران و اكثر شهرها مراكز فساد برپا كردند و كافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الكی پدید آوردند. علاوه بر این، انگلیسیها هر جا كه میرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نیز میبردند و این همان شیوهای بود كه انگلیسیان در تصرف هند و ایجاد كمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این كمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به كار گرفته بودند. 13
از این رو اقدامات فوق عالمان دینی را به دلیل متزلزل شدن اساس دین و استقلال كشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید (قاعدهی نفی سبیل)، به تحریم تنباكو ترغیب نمود. در واقع دلیلی اصلی مخالفت علما با این امتیاز، افزون بر جنبهی تجاری آن و اختلال در نظام بازرگانی كشور، نگرانی از نفوذ تدریجی و سلطهی كامل بیگانگان بر ایران بود كه از تجربهی كمپانی هند شرقی ناشی میگردید. 14 به همین سبب مردم مسلمان ایران با این اندیشه كه انگلیسیها قصد دارند، كمپانی رژی را به كمپانی هند شرقی و ایران را همانند هند به مستعمرهی خود تبدیل كنند، به مخالفت گسترده پرداختند.
مخالفت علما و اوجگیری مخالفتها
نهاد مرجعیت شیعه به سبب تقیدی كه به آیه نفی سبیل داشته و دارد، همواره طرحهایی را به اجرا گذاشته كه به استقلال كشور كمك كرده است. در طول تاریخ، علمای شیعه كه نمیتوانستند شاهد فروپاشی اقتصاد ملی و وابستگی مسلمین به بیگانگان باشند، همواره در جهت مقابله با تهدید اقتصاد ملی، قدمهای عملی ویژهای نظیر تحریم خرید كالاهای بیگانه و تحریص مردم به استفاده از امتعه وطنی و ملی برداشتهاند. 15علیالخصوص كه شیعیان با دیدگاه ترجیح عدالت بر امنیت، قیام علیه حاكم جائر را روا میدارند و به این ترتیب روحیه ظلمستیزی مضاعفی را میان مردم بوجود میآورند. این روحیه سبب حمایت و طرفداری مردم از علما و روحانیون، به عنوان تنها مأمن و پناهگاه شده است كه نمونههای بارز آن را میتوان در فتاوای جهاد در جنگ ایران و روس و حكم تحریم تنباكو مشاهده نمود.
از سوی دیگر جهل و بیسوادی عمومی كه ریشه در استبداد داشت و موجب سكوت مردم در برابر اقدامات حكام قاجار میشد، از اواسط دوره قاجاریه با تأسیس حوزههای دینی در شهرهای بزرگ تا حد زیادی مرتفع گشت. در این هنگام روحانیون به عنوان تنها منبع آگاهی بخش به ملت ایران، زمینههای ارتباطی منظمی به وجود آوردند كه این امر در نهایت مؤلفههای دینی ـ فرهنگی قیامهای گوناگونی را فراهم ساخت. در واقع حضور علمای دین در كنار مردم موجب آگاهی بخشی به آنان میشد، زیرا مردم تنها به تعالیم اسلامی و كلام روحانیون توجه میكردند. به طوری كه مخالفت علما با اعطای امتیاز به كمپانی رژی بر شدت اعتراضهای مردمی تأثیر بسزایی گذاشت و در واقع باید نقطهی آغاز جنبش تنباكو را لحظهی آغاز مبارزهطلبی روحانیت بر علیه امتیاز به شمار آورد.
از این رو نخستین اعتراضها به رهبری روحانیت، توسط سیدعلیاكبر فالاسیری از علمای برجسته شیراز آغاز شد. این اعتراض كه همزمان با ورود مأموران انگلیسی رژی به شیراز به تعطیلی بازارها و اجتماع مردم در مساجد انجامید، رژیم را برای مقابله به دستگیری و تبعید سیدعلیاكبر فالاسیری و گلولهباران مردم واداشت. علیرغم تمام خشونتهای حكام، مقاومت مردمی ادامه یافت و قیام مردم شیراز به تبریز، مشهد، اصفهان، تهران و دیگر نقاط ایران گسترش یافت.
در تبریز، مردم به رهبری آیتالله حاج میرزا جواد آقامجتهد تبریزی به مقابله با قرارداد برخاستند و ضمن كندن و پاره نمودن اعلامیههای كمپانی از روی دیوارها و معابر عمومی، از پذیرفتن خارجیان نیز خودداری كردند. مردم تبریز كه با خشونت حكومت مواجه شدند، بیگانگان را تهدید به قتل در روز عاشورا كردند. در این بین رژیم برای خاموش كردن شعلههای قیام، تصمیم به ایجاد تفرقه در صفوف روحانیون گرفت كه در نهایت از این حربه نیز سودی نبرد. كمپانی رژی نیز كه اوضاع تبریز را نامطلوب میدید، حاضر به پذیرش تمام مأموران و كاركنان خود از میان ایرانیان و مسلمانان شد كه این امر هم نتیجهای در پی نداشت.
در این میان اصفهان كه تجار و علمای آن همكاری بیشتری داشتند به رهبری سه عالم مجاهد، حاج شیخ محمدتقی (آقانجفی)، شیخ محمدعلی و ملاباقر فشاركی به مخالفت با قرارداد مزبور پرداختند. علمای اصفهان برای اولین بار در منطقه خود استعمار دخانیات و تنباكو را تحریم و كاركنان رژی را نجس اعلام كردند. بدین ترتیب تولیدكنندگان تنباكو، محصول خود را یا به آتش كشیدند و یا در بین فقرا تقسیم كردند و از معامله با كمپانی رژی خودداری ورزیدند. حاكم اصفهان برای لغو این حكم با علما مذاكره كرد، اما با مخالفت آنان روبرو شد. فشار روز افزون بر علما بسیاری از آنان را وادار به ترك اصفهان كرد كه از آن جمله میتوان به مهاجرت آقا منیراالدین بروجردی اصفهانی اشاره نمود كه شبانه به عراق و نزد میرزای شیرازی هجرت كرده بود. 16
همزمان با سایر شهرها نارضایتی در تهران نیز آشكار شد. میرزا حسن آشتیانی از علمای بزرگ تهران بارها با شاه و امینالسلطان ملاقات و مضار امتیاز را گوشزد كرد، ولی آنان به این بهانه كه امضای شاه معتبر و طرف مقابل نیز دولت انگلیس است به این اعتراضها وقعی ننهادند. 17 در این ایام سیدجمالالدین اسدآبادی نیز كه به دعوت ناصرالدین شاه در تهران به سر میبرد، به مخالفت علنی با امتیاز پرداخت و در پی صدور اعلامیهای بر در مساجد، كاروانسراها و سفارتخانهها با این مضمون كه «به چه حقی خرید و فروش تنباكویی كه خریدار و مصرف كنندهی آن ایرانی است به بیگانه واگذار شده است»، از ایران اخراج شد. 18
علیرغم تمام مخالفتها و ناآرامیها، شاه و امینالسلطان، ملت را نادان و غیر مطلع از جریانات خواندند و به اعمال پیشین خود ادامه دادند. از این رو علما چارهی كار را در آن دیدند كه به میرزا محمدحسن شیرازی، مرجع تقلید وقت كه در سامرا ساكن بود، متوسل شوند.
میرزای شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباكو
میرزا محمدحسن بن میرزا محمود بن محمد اسماعیل حسینی شیرازی از علمای عالیقدر شیعه در پانزدهم جمادی الاول سال 1230 ه. ق در شیراز دیده به جهان گشود. وی در دوران طفولیت، پدر خویش را از دست داد و دائیاش سید حسین معروف به مجدالاشراف عهدهدار سرپرستی او گردید. میرزا پس از طی مقدمات علوم در حوزههای علمیه شیراز و اصفهان به عراق رفت و در سال 1259 ه . ق وارد كربلا شد. وی در این ایام در كلاس درس آیتالله سیدابراهیم صاحب ضوابط شركت جست و پس از آن عازم نجف شد و در حوزههای درس علما و اساتیدی چون صاحب جواهر و صاحب انوارالفقاهه حاضر شد. پس از فوت صاحب جواهر به سلك شاگردان شیخ انصاری اعلیالله مقامه الشریف درآمد. 19
هنگامی كه در سال 1281، شیخ مرتضی انصاری دار فانی را وداع گفت، تمام شاگردان شیخ بر تقدم میرزای شیرازی اتفاق كردند و وی را به عنوان مرجع عالیقدر جهان تشیع برگزیدند. وی كه حدود بیست و سه سال مرجع شیعیان جهان بود، در سال 1291 ه. ق در سامره اقامت گزید و در آنجا به تدریس و تعلیم مشغول گشت و شاگردان بسیاری را تربیت كرد كه از میان آنها میتوان به آخوند ملامحمدكاظم خراسانی، سیدمحمد كاظم طباطبائی یزدی، حاجآقا رضا همدانی، حاجمیرزا حسین سبزواری، سیدمحمد فشاركی رضوی، میرزا محمدتقی شیرازی و ... اشاره كرد. وی همچنین آثار گرانبهایی نیز از خود بر جای گذاشته است كه از آن جمله میتوان به رسالاتی مبسوط در ابواب مختلف فقهی، حاشیهای بر نجاة العباد و تعلیقهای بر كتاب معاملات آقا وحید بهبهانی اشاره كرد.
میرزای بزرگ شیرازی كه سرانجام در روز بیست و چهارم شعبان 1312ه. ق رحلت كرد، علاوه بر آنكه مرجعیت بلامنازع شیعه و عالم اسلام را بر عهده داشت، یكی از بزرگترین جنبشهای مذهبی علیه ظلم و فساد حاكم و استعمار را در ایران پایهگذاری نمود. از این رو آنچنان نام میرزای شیرازی و جنبش تحریم تنباكو با هم و با تاریخ معاصر ایران عجین شده است كه جدا كردن آنها از یكدیگر امری ناممكن به نظر میآید.
میرزای شیرزای از همان ابتدا به واسطهی نامههایی كه از علمای ایران دریافت میكرد و از طریق اخباری كه سیدعلی اكبر فال اسیری و آقا منیرالدین بروجردی به وی میدادند، از اعطای امتیاز انحصار تجارت تنباكو و پیامدهای آن مطلع شده بود. از سوی دیگر سیدجمالالدین اسدآبادی نیز كه در بصره در تبعید به سر میبرد، طی نامهای درباره مظالم شاه به میرزای شیرازی نوشت و در آن مسئولیت بزرگی را كه علمای دین در دفاع از حقوق مسلمانان دارند، یادآور شد. 20
از این رو میرزای شیرازی، هم زمان با شروع ناآرامی در تبریز در اول ذیحجه سال 1308 ه. ق با ارسال تلگراف مفصلی به شاه، ضمن اشاره به مضار و مفاسد اجازه مداخله خارجیها در ایران به اعطای امتیازات نیز توجه نمود و همه آنها را منافی صریح قرآن، نوامیس الهیه و استقلال ایران خواند.
شاه به تلگرام میرزا پاسخ نداد و برای توجیه اقدامات دولت و ذكر دلایل اعطای امتیاز و مشكلات ناشی از لغو آن، میرزا محمود خان مشیرالوزاره كارپرداز ایران در بغداد را نزد میرزای شیرازی در سامرا فرستاد. مشیرالوزاره ضمن اشاره به ضرورت قرابت با دول بزرگ اروپا برای استخلاص از روسیه تزاری، لزوم تقویت بودجه و قشون و رفع نقائص و كمبودن مالیاتها، موهن بودن الغای قرارداد از نظر بیاعتبار شمرده شدن امضای پادشاه و ...، صراحتاً از ناتوانی دولت در فسخ امتیاز و خسارات هنگفت این اقدام سخن گفت.
با این حال میرزا در پاسخ تمام این تشبثات، تنها بر این نكته تأكید كرد كه فقط باید به ملت مسلمان تكیه كرد و «دولت اگر از عهده جواب بیرون نتوان آید ملت از جواب حسابی عاجز نیست»21 و «اگر دولت از عهده بر نمیآید، من به خواست خدا آن را بر هم میزنم.»
به هر روی شاه و دربار، وقعی به گفتههای میرزا ندادند و تصمیم گرفتند كه با سیاست دفعالوقت، به تدریج مردم و علماء را از توجه به مسأله تنباكو منصرف سازند؛ اما دادخواهی بیوقفه مردم و بیاعتنایی شاه به تلگرام میرزای شیرزای سبب صدور تلگرامی دیگر به شاه شد كه آن نیز بیحاصل بود. سرانجام وقتگذرانی شاه و اعوان و انصارش در ارائه پاسخی متین و صحیح، میرزای شیرازی را به صدور حكم تحریم استعمار توتون و تنباكو واداشت.
در اواخر ربیعالثانی 1309 در تهران شایع شد كه حكمی از میرزای شیرازی در باب تحریم استعمال دخانیات صادر و به اصفهان مخابره شده است. در اوایل جمادیالاولی با رسیدن محمولهی پستی به تهران صورتی از حكم درمیان مردم منتشر شد با این توضیح كه نسخهی اصلی آن را فقط میرزا حسن آشتیانی مشاهده كرده است. متن حكم چنین بود:
«بسمالله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباكو و توتون بای نحو كان در حكم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.» 22
از صدور حكم تا لغو امتیاز
بلافاصله پس از صدور فتوا، مأموران حكومت وظیفه یافتند كه از انتشار این حكم و آگاهی مردم نسبت به آن ممانعت به عمل آورند، با این حال در همان نیمهی روز اول كه حكم به دست میرزا آشتیانی رسیده بود، در حدود صد هزار نسخه از حكم نوشته ودر سراسر كشور پخش شده بود.
با صدور این فتوا، مردم از همهی اصناف، مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری امتیاز تنباكو را یك وظیفه شرعی و تكلیفی الهی دانستند و قلیانها را شكسته و توتون و تنباكو را به آتش كشیدند. در این بین حتی اندرونیان حرمسرای شاهنشاهی نیز از استعمال دخانیات پرهیز كردند. به نحوی كه «انیسالدوله»، سوگلی ناصرالدینشاه دستور جمعآوری قلیانها را صادر نمود. بدین ترتیب شاه كه حتی در اندرونی خویش نیز شاهد شكسته شدن قلیانها و تحریم توتون و تنباكو بود، برای آنكه مبادا كسی از دستورش سرپیچی نماید و به احترامش لطمهای وارد آید، به هیچ یك از نوكران خود دستور آوردن قلیان را نمیداد.
این حركت همگانی و تبعیت آشكار مردم از حكم میرزای شیرازی، اولیای دولت را بر آن داشت كه به منظور ایجاد خلل در رفتار معترضانهی مردم، شایعهی جعلی بودن حكم را مطرح سازند. از این رو با مساعدت وعاظالسلاطین و معممین دربار به شایعه جعلی بودن فتوی دامن زدند و حاجمحمد كاظم ملكالتجار را منشأ جعل حكم معرفی و او را به قزوین تبعید كردند. اما این اقدامات نیز تأثیری در روند قضایا نداشت و شاه و دربار را ناگزیر به سمت تفرقهافكنی میان علما كشاند. از این رو شاه و امینالسلطان به میرزای آشتیانی روی آوردند و از او خواستند كه چون او نیز همانند میرزای شیرازی مجتهد است، حكمی بر اباحه و تجویز استعمال دخانیت صادر كند. در این بین میرزای آشتیانی و دیگر علماء، شاه و درباریان را به كلی مأیوس ساختند و قاطعانه گفتند كه حكم میرزای بزرگ را جز خود او، شخص دیگری نمیتواند تغییر دهد. آنها همچنین اضافه كردند كه «این كار اصلاح بر نمیدارد، باید متوقف شود... این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمیگیرد.» 23
در نتیجه آخرین حربهی شاه و دربار، تشكیل جلسهای با حضور دولتیان و علما بود. در این جلسه كه افرادی نظیر میرزا حسن آشتیانی و شیخهادی نجمآبادی حضور نداشتند، شاه خواستار حكم حلیت استعمال تنباكو شد كه با پاسخ صریح حاضران مواجه گردید. در این میان امینالسلطان راه دیگری در پیش گرفت و به علما وعده داد كه اقداماتی جهت لغو امتیاز خواهد كرد و در برابر از آنان خواست كه صریحاًً استعمال دخانیات را مجاز اعلام كنند. 24 بدین ترتیب ناصرالدینشاه كه از یك سو با اوضاع آشفتهی داخلی و از سوی دیگر با مخالفتهای جدی مسئولان كمپانی و كارگزاران سفارت انگلیس روبه رو بود، در حالی كه تنها دو هفته از صدور حكم تحریم میگذشت به الغای انحصار داخله توتون و تنباكو پرداخت تا امینالسلطان در جلسهی دیگری با حضور علما، این خبر را اعلام نماید كه از این پس انحصار داخلی لغو شده و مردم میتوانند توتون و تنباكوی خود را آزادانه در داخل كشور خرید و فروش نمایند.
با لغو انحصار داخلی، علما در برابر اصرار امینالسلطان اظهار داشتند كه چون امتناع مردم از استعمال دخانیات مستند به حكم میرزای شیرازی است، تنها چارهی كار مراجعه به وی و كسب اطلاع از نظر اوست. در واقع آنها ضمن رفع تكلیف از خود، به اصرار امینالسلطان تلگرامی حاكی از لغو امتیاز داخلی پاسخ میرزای شیرازی ارسال كردند. دو هفته پس از اعلام لغو امتیاز داخلی، پاسخ میرزای شیرازی به تلگرام علما به تهران ارسال شد. او در این تلگرام ضمن تشكر از شاه به جهت لغو امتیاز، اظهار امیدواری كرده بود كه دستهای خارجی به كلی از ایران كوتاه شود. پاسخ مزبور كه به هیچ وجه مقصود اصلی دولتیان را كه خواهان صدور حكم حلیت استعمال تنباكو بودند، تأمین نمیكرد،25 ادامهی امتناع مردم از مصرف توتون و تنباكو را نیز در پی داشت.
دولت كه میرزای آشتیانی را عامل ناآرامی میپنداشت از او خواست تا به منبر برود و حلال بودن استعمال تنباكو را اعلام كند. شاه برای پایان دادن به اوضاع نامساعد، شدت عمل بیشتری نشان داد و از یك سو فرمان بازگشایی تمام قهوهخانهها را صادر نمود و از سوی دیگر میرزای آشتیانی را در قلیان كشیدن در مجامع عمومی و یا خروج از دارالخلافه (تهران) مختار كرد.
میرزای آشتیانی نیز بیدرنگ ترك تهران را بر مخالفت با حكم میرزای شیرازی ترجیح داد و آمادهی حركت شد. 26
در سوم جمادیالاخر 1309، مردم پس از آگاهی از تصمیم میرزای آشتیانی مبنی بر خروج از دارالخلافه در منزل وی در محلهی سنگلج اجتماع كردند و از آنجا به سمت میدان ارگ و كاخ گلستان رفتند. زنان پیشاپیش مردان خطاب به شاه فریاد میزدند و نگرانی خود را نسبت به بیرون كردن علما از شهر اعلام و تأكید میكردند كه دولت قصد دارد دین آنها را از بین ببرد تا فرنگیان بر مردم سلطه یابند.
همچنین در این ایام زمزمههای جهاد علیه دستگاه نیز بالا گرفته بود و اعلامیههایی بدین مضمون كه «بر حسب حكم جناب حجتالاسلام، آقای شیرازی، اگر تا 48 ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید.» بر در و دیوار شهرها نصب شده بود.
به هر روی پیشروی مردم، دربار را وحشت زده كرد و كوشش كامران میرزا نایبالسلطنه برای آرام كردن مردم حاصلی نداشت. به طوری كه وعدههای او به نیابت از شاه كه «فرنگیها را بیرون میكنیم» و یا دستخط شاه خطاب به وی كه اعلام میداشت، «امتیاز داخله را كه برداشته بودیم، حال امتیاز از خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور در كشیدن قلیان نیستند تا حكم از جناب میرزای شیرازی برسد»، بیحاصل ماند. 27 بینتیجه ماندن وعدهها سبب شد كه محمدعلی خان معین نظام، فرمان تیراندازی صادر كند و در این تیراندازیها عدهای كشته شوند.
در پی این كشتار، میرزای آشتیانی از پذیرش هدایای شاه كه برای دلجویی از او فرستاده بود، خودداری ورزید و مردم را به استقامت عاقلانه و اجتماع در مسجد جامع فراخواند. میرزای آشتیانی برای پایان گرفتن غائله سه پیشنهاد به مضمون پرداخت خونبهای مقتولین، مصونیت حاضران در تظاهرات و برچیدن بساط كلیه امتیازات خارجی را مطرح ساخت.
سرانجام شاه در پنجم جمادیالاخر 1309 برای اطمینان بیشتر در دستخطی به امینالسلطان لغو كامل امتیاز را اعلام كرد تا وی به آگاهی علما و مردم برساند. ولی مخالفان آرام نگرفتند و عزل امینالسلطان ـ كه از نظر انان حامی امتیاز بود ـ و لغو تمام قراردادهایی كه با خارجیان منعقد شده بود را خواستار شدند. 28
بدین ترتیب درنتیجهی لغو امتیاز تنباكو، حكم تحریم تنباكو نیز پس از 55 روز از سوی علماء لغو شد. البته در این بین كارگزاران خارجی كه تلاشهای خود را بیثمر میدیدند، به ادعای خسارت پرداختند و خواستار 60 هزار لیره غرامت از دولت ایران گردیدند كه در نهایت توافق بر سر مبلغ 50 هزار لیره حاصل گردید. بدین منظور شاه از بانكشاهنشاهی كه در دست انگلیسیها بود، مبلغ فوق را به عنوان وام دریافت كرد و یك بار دیگر وابستگی ایران را به بیگانگان تشدید نمود.
پیامدهای جنبش تنباكو
اگر چه در ظاهر لغو اعطای امتیاز تنباكو، موجب پرداخت غرامت و خسارت از سوی دولت ایران به طرف انگلیسی شد، با این حال خسارتی كه ایران پرداخت كرد،در برابر خسارات ناشی از اجرای قرارداد، ناچیز به شمار میآمد. به هر روی نهضت تنباكو پیامدهای مهمی نظیر استبدادگریزی، مقابله با استیلای بیگانه، حضور زنان در صحنهی مبارزه، همگانی بودن نهضت، اتحاد گروهها و اصناف مختلف و ... را درپی داشت كه اگر به آنها مقاومت مردمی، ضرورت التزام به احكام دین، رعایت حكم مرجع تقلید و پذیرش فراخوان علما برای مقاومت را نیز اضافه نماییم، نتایج مثبت آن را در عرصههای بعدی تاریخ ایران مشاهده خواهیم نمود.
در واقع جنبش تنباكو اولین مقاومت همگانی مردم ایران در برابر بیگانگان و استبداد شاهی بود كه بر حوادث و رویدادهای پس از خود تأثیر بسیار نهاد. 29 در این بین فتوای تاریخساز میرزای شیرازی، ضمن جلوگیری از حراج ایران، نخستین جنبش گسترده مردمی علیه سلطه خارجی را شكل داد و تأثیرات به سزایی در تحولات بعدی ایران گذاشت. 30 چرا كه از آن پس ایرانیان دریافتند كه پیروزی بر شاه و بیگانگان امری ممكن است.
نكتهی فوق را شهید مدرس نیز به درستی دریافته و دربارهی جنبش چنین اظهار نظر نموده بود: «این واقعه تاریخی، نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت... استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه، به مشروطیت نمیرسید... واقعه دخانیه توپی بود كه سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار كرد و به طور طبیعی از زلزله شدیدی كه متعاقب آن بایستی به وقوع بپیوندد، باخبرشان نمود.» 31
همچنین تحریم تنباكو نمونه دیگری از نگرش جامعنگرانه به دین اسلام بود كه از اتحاد و همبستگی مردم با روحانیت نشئت میگرفت. زیرا مردمی كه تا آن زمان هرگز در اوامر سلطان چون و چرا نمیكردند و یارای چنین كاری را نداشتند، در این جهاد ملی به دستور پیشوای مذهبی خود، میرزای شیرازی شركت كردند و نهضت تنباكو را به اعتراضی نسبت به تمام امتیازاتی كه تا آن هنگام به كمپانیها و شركتهای خارجی داده شده بود، مبدل كردند.
امام خمینی (ره) كه خود به عنوان مرجعی بزرگ، رهبری حركت عظیم انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، مسئلهی در هم تنیدن روحانیت و مردم و فتوای تاریخی میرزای شیرازی را چنین بیان نموده است: «آن مرحوم كه در سامره تنباكو را تحریم كرد، برای این كه ایران را تقریباً در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباكو، ایشان یك سطر نوشتند كه تنباكو حرام است. حتی بستگان خود آن جائر (ناصرالدینشاه) و حرامسرای آن جائر ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شكستند و در بعضی جاها تنباكوهایی كه قیمت آن هم زیاد بود در میدان آوردند و آتش زدند و شكست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد و یك چنین چیزی و آنها دیدند كه یك روحانی پیرمرد در كنج دهی از دهات عراق یك كلمه مینویسد و یك ملت قیام میكند و قراردادی كه مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم میزند و یك قدرت این طوری دارد او.»
32
نتیجهگیری
در فضایی كه حكام ایران برای تهیهی مبالغ هنگفت خوشگذرانیها و سفرهای اروپایی خود، امتیازات بیشماری به بیگانگان میدادند و كشور را دچار نا امنی اقتصادی میكردند، روحانیون بزرگی نظیر میرزای شیرازی با این شیوهی زمامداری به مقابله پرداخته و با برخورداری از حمایت عمومی، از اعطای امتیازهای گوناگون ممانعت به عمل آوردند.
جنبش تنباكو كه نمونهای موفقیت آمیز از یك حركت عمومی در تاریخ معاصر ایران است، پیروزی خود را مرهون پیوند ویژهی رهبران مذهبی و مردم بود. در واقع جنبش تنباكو كه در نهایت به انقلاب مشروطه و امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار در سال 1285 هجری شمسی انجامید، یك بار دیگر پیوند دیرپای روحانیت اصیل و مردم را نشان داد. این پیوند كه از یك سو پایههای مشروعیت سلطنت را متزلزل ساخته بود، از سوی دیگر اقتدار سیاسی روحانیت را نیز افزایش داد و روحانیت را به عنصر اصلی هدایت كننده مقاومتهای مردمی علیه استعمار و استبداد مبدل كرد . به طوری كه پس از فتوای آیتالله شیرازی مبنی بر تحریم تنباكو، روحانیت در تمام امور اجتماعی و سیاسی ایران نقش داشته است؛ كه از آن جمله میتوان به حضور روحانیت در نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، مخالفت با لایحه كاپیتولاسیون، مخالفت با انقلاب سفید شاه و مردم، واقعه 15 خرداد 42، رهبری انقلاب اسلامی، حوادث پس از انقلاب و ... اشاره نمود.
بر این اساس نهضت تنباكو از یك سو سند گویایی بر رهبری روحانیت مبارز و مقاومت و همبستگی مردم متعهد این سرزمین در پاسداری از ارزشهای اسلامی و دفاع از استقلال و آزادگی است؛ و از سوی دیگر با ماهیتی ضد استعماری و همراه با انگیزههای اسلامی، نقش مهمی در تاریخ معاصر ایران و بیداری مردم این سرزمین ایفا نموده است.
پینوشتها:
1. رحیم رئیسنیا، زمینه اقتصادی و اجتماعی مشروطیت ایران،تبریز، ابن سینا،1352، صص 8ـ 24.
2. نیكی آر كدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی،تهران، انشتارات قلم، 1377، ص 105.
3. ابراهیم تیموری، تحریم تنباكو، اولین مقاومت منفی در ایران، كتابهای جیبی، 1361، صص 11 ـ 22.
4. در قرن 19 میلادی دولتهای انگلیس و روسیه از روشهای مختلفی مانند نفوذ در شخص شاه و صدر اعظمهای وی، بازرگانی، گرفتن امتیازات، اعطای وامها و تهدید برای اعمال نفوذ و گسترش سلطه خود در ایران بهره میبردند. در عصر ناصرالدین شاه عمدهترین امتیازات در ازای مبلغ ناچیزی به عنوان حقالامتیاز و با پرداخت رشوه به چند دولتمرد برای سالهای متمادی اخذ میگردید.
برای مطالعه بیشتر در این خصوص رجوع كنید به: حسین بن علی اصفهانی كربلایی، تاریخ دخانیه، تصحیح رسول جعفریان، قم: الهادی، 1377، صص 62ـ 65.
5. پیشین، ابراهیم تیموری، ص 27.
6. فیروز كاظمزاده، روس و انگلیس در ایران 1864 ـ 1914، پژوهشی دربارهی امپریالیسم، ترجمه: منوچهر امیری، تهران، كتابهای جیبی، 1354، صص 232 ـ 233.
7. پیشین، ابراهیم تیموری، صص 39 ـ 40.
8. پیشین، حسین بن علی اصفهانی كربلایی، صص 68ـ 71.
9. فریدون آدمیت، شورش بر امتیاز نامهی رژی، تهران، 1360، ص 13.
10. ادوارد گرانوبل براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، 1338، ص 48.
11. پیشین، فریدون آدمیت، ص 18.
12. هما ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانك شاهی و رژی تنباكو، تهران، 1373، ص 93.
13. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن،قم: دفتر نشر معارف، 1382، ص 31.
14. كمپانی هند شرقی كه زمینههای سلطهی استعماری انگلیس بر شبه قارهی هند را در طول نزدیك به یك و نیم قرن (1800ـ 1947) فراهم كرده بود، علما را نسبت به مقامات دولتی كه عامل ورود اروپاییان به ایران و در دست گرفتن اقتصاد كشور بودند، بدبین میساخت.
همچنین رجوع كنید به: ناظمالاسلام كرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تصحیح علیاكبر سعیدی سیرجانی،تهران، 1362، ج1، ص 19.
15. غلامحسین زرگرینژاد، رسائل مشروطیت، تهران: كویر، 1377، ص 76.
16. پیشین، حسینبن علی اصفهانی كربلایی، صص 104 ـ 108.
17. پیشین، ابراهیم تیموری، صص 83ـ 84.
18. محمدعلی بن محمدرضا سیاح، خاطرات حاج سیاح، دورهخوف و وحشت، به كوشش حمید سیاح و سیفالله گلكار، تهران، 1359، ص 329 ـ 331.
19. برای مطالعه بیشتر در مورد زندگی میرزای شیرزای رجوع كنید به: شرح زندگانی میرزای شیرازی، شیخآقا بزرگتهرانی، ترجمه حمید تیموری، تهران، میقات، 1362.
20. محمدرضا زنجانی، تحریم تنباكو، تهران، حسین مصدقی،1333، صص 58 ـ 66.
21. پیشین، حسینبن علی اصفهانی كربلایی،صص 90 ـ 93.
22. همان، صص 117 ـ 118.
23. همان، صص 125 ـ 132.
24. پیشین، ناظمالاسلام كرمانی، ج 1، صص 22ـ 23.
25. پیشین، حسینبن علی اصفهانی كربلایی، ص 150.
26. عباس میرزا قاجار (ملكآرا)، شرح حال عباس میرزا ملكآراء: برادر ناصرالدین شاه، تصحیح عبدالحسین نوائی، تهران، 1361، صص 185 ـ 186.
27. ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه: عباس اقبال آشتیانی، تهران: دنیای كتاب، بیتا، 1363، صص 237 ـ 239.
28. پیشین حسینبن علی اصفهانی كربلایی، صص 172 ـ 173.
29. نمونه دیگر تأثیر آموزههای مكتب اقتصاد اسلامی بر حركتها و جنبشهای انقلابی، مربوط به ایجاد یك بنگاه بختآزمائی و یا قرعهكشی در ایران بود كه در آن هم در جریان سومین مسافرت ناصرالدینشاه به اروپا در سال 1889 مطرح شد. اعطای حق ایجاد یك بنگاه بختآزمایی و یا قرعهكشی در ایران، با مخالفت وسیعی رو به رو شد كه بعضاً از طرف افراد متدینی صورت گرفت كه قماربازی را به حسب دستورهای قرآن حرام میدانستند. در نهایت نیز شاه مجبور به لغو امتیاز مزبور گردید.
برای مطالعه بیشتر در این خصوص رجوع كنید به نیكی كدی تحریم تنباكو در ایران ترجمهی شاهرخ قائممقامی، تهران، 1356.
30. جان فورن، مقاومت شكننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، 1377، ص 250.
31. موسی نجفی و رسول جعفریان، سده تحریم تنباكو، تهران، امیركبیر، 1373، صص 134 ـ 139.
32. صحیفه نور، سخنرانی امام خمینی (ره) در مورخه 28/8/1359.
منبع:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
پژوهشگر: شعیب بهمن