تبیان، دستیار زندگی
چند وقت قبل چند نفر از تهران آمده بودند. نامه‏ای آوردند كه دوشنبه كه شما خدمت حضرت می‏رسی، این نامه را خدمت حضرت بده!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملاقات با آقا، از خیال تا واقعیت‏

جمكران

مردم به شدت به حضرت علاقه‏مند و ارادتمندند و اگر كسی ادعای ملاقات بكند و ظاهرالصلاح هم باشد، ممكن است مقبول قرار بگیرد و این مشكلات فراوانی دارد. در جریان رؤیت حضرت، باید این نكته‌ها روشن شود كه خیلی از موارد است كه انسان یك بیماری دارد و شفا پیدا می‏كند یا گم‏شده‏ای دارد و پیدا می‏كند؛ هیچ دلیلی نداریم كه مثلاً آن كسی كه شخص گم‏شده را پیدا كرده و یا مشكل دیگری را حل كرده، شخص حضرت باشد. اولیای فراوانی در خدمت حضرت و در تحت تدبیر حضرتند و ممكن است به یكی از اینها دستور داده باشد تا آن مشكل را حل كند.

هر كس می‏تواند ادعا كند كه من خدمت حضرت رسیده‏ام و حضرت فرمودند: «فلان چیز حلال است یا فلان چیز حرام است» آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی‏شود.

در بعضی از موارد ملاقات واقعیت است؛ یعنی در حقیقت انسان كسی را می‏بیند كه مشكل او را حل می‏كند یا مریض او را شفا می‏دهد و یا گم‏شده‏ای را به مقصد می‏رساند؛ اما این هیچ دلیلی ندارد كه حضرت باشد. شاید شاگردی از شاگردان حضرت بوده است. حضرت شاگردان فراوانی هم دارد كه سیصد و سیزده نفر هستند و الان ممكن است افراد فراوانی باشند كه تحت تدبیر آن حضرت مأموریت‏هایی را انجام دهند. آنها هم اطاعت می‏كنند و به اذن خدا قدرت هم دارند؛ پس اگر یك حادثه‏ای پیش آمد و انسان بزرگواری را دید كه مشكلش را حل كرد، هیچ برهانی ندارد كه حضرت است.

مطلب بعدی آن است كه نظیر مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت می‏رسد و این هیچ بعید نیست؛ بلكه امكان هم دارد؛ اما در این بخش، دو مسئله است.

1. او حق ندارد بگوید من خدمت حضرت رسیده‏ام.

2. ما حق نداریم قبول كنیم.

به ما گفته‏اند كه شما تكذیب كنید؛ تكذیب به معنای این كه شما دروغ می‏گویید، نیست و نیز به این معنا نیست كه حضرت قابل دیدن نیست؛ بلكه تكذیب به این معناست كه من موظفم اثر عملی بار نكنم و گرنه هر كس می‏تواند ادعا كند كه من خدمت حضرت رسیده‏ام و حضرت فرمودند: «فلان چیز حلال است یا فلان چیز حرام است»، سنگ روی سنگ بند نمی‏شود. روایتی كه می‏گوید تكذیب كنید، نه یعنی تو دروغ می‏گویی؛ یعنی من موظفم اثر عملی بار نكنم.

چند وقت قبل چند نفری از تهران آمده بودند. اینها به قدری ساده بودند كه خیال می‏كردند خدمت حضرت رسیدن، مثل خدمت یك مرجع رسیدن است. نامه‏ای آوردند كه دوشنبه كه شما خدمت حضرت می‏رسی، این نامه را خدمت حضرت بده. این نوع نگاه یك آفتی است.

امام، مثل خورشید آسمان است؛ همان طور كه شما با دستتان نمی‏توانید به آفتاب برسید. در این فضا و بازار آشفته، فرقه‏ها پیدا می‏شود. ملل (مذاهب) را انبیا علیهم‏السلام و نِحَل (ادیان ساختگی) را همین‏ها آوردند.

حالا اگر شیادی اینها را ببیند، چه بازی در می‏آورد. یكی دو بار اینها باورشان می‏شود و بعد وقتی كشف خلاف شد، از اصل دین بر می‏گردند.

سوء استفاده از ضعف فهم مردم، خطر فراوانی به دنبال دارد؛ چون در این صحنه آن كس كه بازیگر تر است، پیروز است. در سال‏های دفاع مقدس در وجب به وجب صحنه جنگ بسیجی‏ها می‏گفتند: یا اباصالح المهدی و كشور را حفظ كردند كه این بركت است؛ نه مثل این عوام كه می‏گویند: روز دوشنبه كه خدمت حضرت می‏رسی، نامه را به ایشان بده.

درباره غیبت حضرت مهدی این ماییم كه غایبیم. نابینا از بینا غایب است؛ نه بینا از نابینا.

اگر یك نابینایی دوست خودش را نمی‏بیند، آن دوست غایب نیست؛ این نابینا غایب است. این چنین نیست كه حضرت غایب باشد؛ چه این كه ظهور هم در حقیقت مال حضرت و این نور است.(1)


پی‏نوشت‏

1. بخشی از سخنان آیةالله جوادی آملی در نشست مقدماتی ششمین گفتمان مهدویت، مهر 1383.

منبع:

نشریه پرسمان، شماره 27 - آذر 1383؛ با اندكی تصرف

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.