پرورش وجدان
وجدان چیست؟ ( قسمت سوم )
در قسمت قبل به مطالبی در مورد ابعاد و انواع وجدان ، محكمه وجدان ، كیفر وجدانی ، وجدان سد راه ، آلودگی وجدان ، تحول و تكامل وجدان ، وجدان در سنین بلوغ پرداختیم . اینك می خوانیم ...
وجدان انسان درمعرض آفات و خطرات بسیاری است و اغلب این آفات به عكس آن چیزهایی هستند كه سازنده وجدان بودند. به عبارت دیگر در اثر تأثیر پذیری انسان از امور ناروا ، وجدان دچار انحراف و آفت گردیده و آن چنان دگرگون می گردد كه حتی از قتل و مرگ دیگران هم واهمه ای ندارد و در برابر ناروایی ها آشفته و پریشان نمی گردد.
تن دادن به خطا و تكرار آن سبب می شود كه وجدان انسان صدمه ببیند و از مسیراصلی خود منحرف گردد. درچنان صورتی است كه دیگر صدای نیك و بد را نمی شنود و حتی بدی و نیكی در ذهن او جای خود را عوض می كنند و هستی و منافع دایمی او را در معرض خطر می اندازند.
سركوب كردن فطریات و تن دادن به امری كه خلاف فطرت است خود برای وجدان آفت می آفریند و آن را بیمار می سازد و چنین فردی همانند كسی است كه دائماً درخواب است و نیك را از بد تشخیص نمی دهد و نمی داند بر سر او چه می گذرد و حتی از رسوایی خود بی خبر است .
خطر این انحراف به حدی است كه آدمی را از حد انسانیت دور می سازد و او را در وضع و موقعیتی قرارمی دهد كه ملامت نفس او را ناراحت نمی كند و پلیس باطنی در پی او نیست. قطعاً آن كس كه راهنمایی و ناصحی از درون نداشته باشد تن به هر كاری خواهد داد . جنایتكاران و جانیان درآغاز افرادی خطرناك نبودند، ولی به تدریج كه تن به جنایت می دهند و زشتی عمل را در خود پذیرا می شوند به مرحله ای می رسند كه نه تنها از خیانت و جنایت خود احساس شرم نمی كنند ، بلكه در مواردی از آن لذت هم می برند . به همین دلیل سعی و كوشش مربیان باید متوجه این امر باشد كه هرگز لغزش و انحرافی برای وجدان پدید نیاید وهرگاه كه كودك در مسیر انحراف قرار گرفت از طریق به كاربردن شیوه های تربیتی او را به راه آورند و یا در برابر او سدی ایجاد كنند.
این سخن همه علمای مذهب و اخلاق و توصیه همه روان شناسان است كه باید به تهذیب وجدان و رشد و پرورش آن همت گماشت وگرنه خطر ركود و در مواردی هم آلودگی آن وجود دارد . این نكته قابل ذكر است كه انسانها به هنگام تولد با زمینه هایی از استعداد ها و توانایی ها به دنیا می آیند . زمینه هایی كه اگر رشد و پرورش یابند ممكن است موجب پیدایش كمالاتی در انسانها شوند.
چه بسیار افرادی كه با زمینه هایی به دنیا می آیند و بدون بهره برداری از آن و یا فراهم آوردن موجبات رشد آن می میرند . در مسئله وجدان ، داستان حتی از این هم فراتر است . وجدان را باید رشد و پرورش داد و مصداق های گوناگون نیك و بد را به آن القاء كرد تا در مسیر زندگی بتواند وسیله كنترل خوبی برای رفتار افراد باشد. تعلیمات مذهب و اخلاق مورد قبول می بایست به كودك منتقل شود و انجام خواسته هایش برآن اساس شكل گیرد و صورت پذیرد.
در مورد فواید پرورش وجدان مسائل بسیاری را می توان گفت ، از جمله این كه طوفان های حوادث و پیشامدها و نیز جریانات مورد قبول طبع ، در مواردی ما را به زانو درمی آورند و اگر وجدان آدمی در چنین وضعی رشد و پرورش یافته باشد قادر است جلوی لغزش ها را بگیرد .
این وجدان ماست كه در میان طوفان زشتی ها ، جنایت ها و در میان امواج آلودگی ها ، زمام امور را در دست می گیرد و نمی گذارد كه از پای درآییم و یا از نظر مذهب و اخلاق سقوط كنیم.
وقتی حالات وجدانی در انسان شدت پیدا كند آدمی به هیجان می آید و سعی دارد پیش از پیش به كنترل خود پرداخته و در مسیری حركت كند كه رضا و آرامش وجدان را در پی دارد. وجدان عالی كه سبب جستجوها، تحقیق ها ، تن در دادن به فداكاری ها و ایثارها و شهادت هاست ناشی از رشد و پرورش وجدان است.
سلوك و رفتار پسندیده ، كردارهای عالی اجتماعی ، لذت بردن از خدمت به همنوع كه همه ی آنها به صورت ارادی و اختیاری صورت می گیرد ناشی از وجدان تربیت شده و دارای ریشه ای در اندرون ماست وهمین هاست كه راه كمال و رشد را به روی انسان می گشاید.
فرجام این پرورش ، رساندن انسان به مرحله كمال ، و حاصل آن خیر و سعادت برای فرد و اجتماع است. در سایه پرورش وجدان ، آدمی دارای دستگاه كنترل كننده ای می شود كه همه حالات، اعمال و رفتار آدمی زیر نظر قرار می گیرد ؛ و انسان می تواند از جنبه ی ارزش سنجی آن دستگاه استفاده كند.
حركت وجدان به سوی یك ایده آل است و همین حركت و تلاش است كه در شخصیت انسان اثر گذاشته و او را به سوی خیر و عدالت عمومی رهنمون است. آنها كه برای دیگران محرومیت می آفرینند در حقیقت وجدان منحرف دارند و یا در مسیر انحرافند.
احساس خوبی یا بدی كه منشاء آن در اندرون ماست وسیله خوبی برای محفوظ ماندن از خطراست و سبب می شود كه نیك و بد ، مفهوم خود را در اجتماع از دست نداده و شخصیت انسان فانی و تباه نشود.
خوشبختانه امكان رشد و پرورش وجدان وجود دارد. ما از طریق تربیت می توانیم در وجدان انسانها نفوذ كرده و آن را در جهتی سوق دهیم كه مورد توجه و نظر ماست و این مربوط به شخص معین و یا سن و گروهی خاص نیست.
تجارب روزمره نشان داده است كه وجدانها قابل ساخته شدن هستند؛ به همانگونه كه قابل آلوده شدن و ویرانی و ركودند. در این جهان افرادی داریم كه دارای وجدانهای پاك و دست نخورده بودند ولی درطول مدت زندگی در مسیر لغزش و انحراف افتاده و آن چنان شدند كه حتی می توان گفت از انسانیت دور ماندند و برعكس افرادی بودند كه عمری را درآلودگی به سر برده و گرفتار انحرافات گوناگون بودند ولی دراثر تعلیمات انبیاء ، مصلحان و مربیان جامعه به خود آمده و راه خیر و صلاح را در پیش گرفتند.
این امكان درهمه سنین وجود دارد ، ولی در كودكان وجدان بسیار زنده و بیدار است. و شما جلوه این بیداری را بدین گونه می بینید كه كودك در برابر زشتی ها ، انحراف ها ، و جنایت ها شگفت زده است و نمی تواند بپذیرد كه امر خلاف وجدانی واقع شود.
كودك از حدود 5/2 سالگی و بر اساس آنچه كه درمی یابد خود را مخالف با روش كسانی قرار می دهد كه فطرتاً خلاف وجدان رفتار می كنند و البته مخالفت با چنین معیاری این فایده را دارد كه امنیت داخلی و روانی كودك را تضمین می كند.
كودك از زمانی كه به مرحله استنباط برسد شروع به درك مسائل كرده و نسبت به آنها حساس شده وسعی به داوری دارد. اگر در این مرحله كه مرحله حیات اولیه اوست پرورش وجدان كامل باشد در امر هدایت كودك دشواری چندانی نخواهیم داشت . البته در مراحل نوجوانی مجدداً آن حالت بیداری پدید می آید و رشد می كند.