تبیان، دستیار زندگی
این افراد مانند قارچ‎های «خودرو» هستند و این‌قدر شایع و همه جاگیر شده‎اند كه اگر زمانی مختص به مكان خاصی از شهر بودند، با رشد روزافزون و پیشرفت در همه چیز آنها هم محل كارشان را به تمام مناطق شهر به‌ویژه بالای شهر توسعه داده‎اند و با پیشرفت دانش و فناوری د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گدایی به شیوه‌های نوین؛ از بنزین تا كارت اعتباری

گدایی

فقط 7 درصد از متكدیان نیازمند واقعی هستند و مابقی این افراد شیادانی هستند كه به‌دلیل تن‌پروری، «تكدی‌گری» را به‌عنوان حرفه اصلی و فرعی خود برگزیده‌اند.

ابراهیم رضوانی، مدیركل امور اجتماعی استانداری تهران با بیان این مطلب می‌افزاید:«درآمد متوسط یك متكدی در تهران ماهانه 5 میلیون تومان است و این در حالی است كه طی دو سال گذشته بیش از 15 هزار متكدی از سطح شهر تهران جمع‌آوری شده است كه 7 درصد آنها نیازمند واقعی بودند.»

یكی از صحنه‎هایی كه بدون شك می‎توان گفت هر روز آن را می‎بینیم و با آن سر و كار داریم، مسئله حضور متكدیان در معابر عمومی و خیابان‎هاست. مسئله‎ای كه از خیلی وقت‎ پیش در هر جامعه‎ای بوده و هست. اگرچه در كشور ما یا شهر تهران، تصمیم‎هایی در این مورد اتخاذ شده ولی متأسفانه نه تنها مؤثر نبوده، بلكه هر روز از روز قبل بیشتر شاهد این ماجرا هستیم.

این افراد مانند قارچ‎های «خودرو» هستند و این‌قدر شایع و همه جاگیر شده‎اند كه اگر زمانی مختص به مكان خاصی از شهر بودند، با رشد روزافزون و پیشرفت در همه چیز آنها هم محل كارشان را به تمام مناطق شهر به‌ویژه بالای شهر توسعه داده‎اند و با پیشرفت دانش و فناوری در تكدی‌گری خود از شیوه‌های نوین استفاده می‌كنند، به‌طوری كه این روزها دیگر كسی به فردی كه یك نسخه پاره و كثیف می‌گیرد دستش و بهانهِ نداشتن پول می‌آورد، اطمینان نمی‌كند یا بهانه صلواتی بودن قرآن و ادعیه هیچ آدمی را به اشتباه نمی‌اندازد.

الان دیگر ناله گرسنگی یك كودك هم دل مردم را به رحم نمی‌آورد، چه برسد به اسفند دود كردن و تمیز كردن شیشه ماشین‌های مدل بالا! گدایی بنزین و فروش آن به قیمت آزاد ـ كمتر از 400 تومان و البته بیشتر از 100 تومان ـ این روزها یك جورهایی شده نقل مجلس ایستگاه‌های پمپ بنزین. كافی است یك گالن كوچك داشته باشی و یك خرده هم استعداد بازیگری آن وقت از هركس دو، سه لیتر هم كه بگیری نانت توی روغن است. به این می‌گویند گدایی به شیوه مدرن و مد روز.

تكدی‌گری به شیوه ی نوین

نگاه بی‌حالش را دوخته به سیاهی چشم‌های مرد روبه‌رو. معنی این همه التماس را نمی‌داند، اما انگار این تنها راهی است كه برایش مانده است. همزمان با حرف‌های كسی كه سرش را روی شانه‌اش گذاشته التماس را با نگاهش تشدید می‌كند:«آقا این بچه مریضه، از اونور شهر گازشو گرفتم آوردم ببرمش مریض‌خونه، وسط راه بنزین تموم كردم.»

نه معنای بنزین را می‌فهمد و نه از سهمیه‌بندی آن تصویری در ذهنش جا می‌گیرد. فقط می‌داند كه مریض است و تمام تنش پر از تب و درد: «آقا نیگاش كن. اگه الان نبرمش مریض‌خونه می‌میره‌ها. فقط یه لیتر بنزین می‌خوام. بِدی تا عمر دارم دعات می‌كنم.» گالن یك لیتری بنزین جابه‌جا می‌شود و در دست‌های مرد قرار می‌گیرد؛ خوشحال می‌شود.

حالا دیگر آقای دكتر خوبش می‌كند و می‌تواند بدود و بازی كند اما...: «آقا این بچه مریضه، از اونور شهر گازشو گرفتم آوردم ببرمش مریض‌خونه، وسط راه بنزین تموم كردم. فقط یك لیتر بنزین...» چشم‌هایش دیگر نای نگاه كردن ندارد، اما این قصه بارها و بارها تكرار می‌شود. لیتر به لیتر بر گالن بزرگ پنهان شده گوشه پمپ‌بنزین اضافه می‌شود و او تازه می‌فهمد كه مریض‌خانه رفتن و خوب شدن او هم قصه‌ای است مثل بقیه قصه‌های دوران كودكی‌اش...

گدایی

احساسات؛ نقطه ضعف آدم‌ها

« 95درصد از متكدیان استان تهران، نیازی به تكدی‌گری ندارند» یا «متكدیان روزانه 50 تا 200 هزار تومان درآمد دارند» اینها تیترهایی است كه روزانه صدها بار به چشم‌های من و شما می‌خورد. تكدی‌گری، چهره زشت فقر است. در سراسر دنیا، این زشتی به شكلی رواج دارد.

در بسیاری از جوامع جهان سوم، از كشورهای آسیایی نظیر هند گرفته تا سرزمین‌هایی در دوردست آفریقا، تكدی‌گری پدیده رایجی است و گاه آنچنان وسعت دارد كه افراد جامعه، آن را به‌عنوان شكلی از زندگی اجتماعی پذیرفته‌اند و به آن تن داده‌اند. سرزمین ما نیز از این پدیده به دور نمانده است.

متكدیان به شكل‌های گوناگون در همه جای ایران به تكدی مشغولند. برحسب شرایط گوناگون و آنچه در هر دوره زمانی بر اجتماع حاكم است این پدیده نیز تغییر شكل می‌دهد و تعداد متكدیان نیز بر مبنای میزان دخالت و حضور عوامل قانونی و سازمان‌های مسئول، كاهش یا افزایش می‌یابد.

زشتی این پدیده بر همگان آشكار است، اما كندوكاوی در دلایل اجتماعی بروز و ظهور آن، ما را با حقیقت تلخی روبه‌رو می‌كند و آن همان زمینه‌های ذهنی ناخودآگاه در ضمیر جمعی اجتماع ماست كه تكدی‌گری را رواج می‌دهد و گاه با استفاده از حس انسان‌دوستانه عموم افراد اجتماع، آن را توجیه و تصدیق می‌كند.

كودكان؛ اولین قربانیان گدایی

حضور وسیع كودكان در سنین بسیار پایین و در شرایط بد آب‌وهوایی و با نامناسب‌ترین وضعیت ظاهری، آن هم كودكانی كه ضعف و ناتوانی جسمی هم بر آنها غالب شده و اغلب به هر طریق ممكن می‌كوشند پولی به دست بیاورند، از راز این نظام مخوف حاكم بر تكدی‌گری پرده برمی‌دارد. اصرار و پافشاری آنها، شاید یكی از همان روش‌های نوینی است كه كارفرمایان براساس روان‌شناسی اجتماع، آن را ابداع كرده‌اند. این كودكان مسیری طولانی را به‌دنبال شما می‌دوند، لباس‌تان را می‌گیرند و اشك می‌ریزند و حتی اگر نخواهید، وادارتان می‌كنند به خاطر نجات آنها از كارفرمای خشن و زورگو، چیزی به آنها بدهید و از لحاظ عاطفی هم خود را توجیه كنید.

دكتر امان‌الله قرایی‌مقدم، استاد دانشگاه در این باره می‌گوید:«در كشور ما از قدیم در جامعه روستایی و كشاورزی كودكان را به كار وامی‌داشتند، چون می‌دانستند كار كردن این كودك می‌تواند در اقتصاد خانواده مؤثر باشد. یكی از دلایل افزایش جمعیت هم همین مسئله بود، چون بیشتر مردم فكر می‌كردند كه كودك می‌ تواند در آینده پشتیبان خانواده باشد و یك قدرت سیاسی به آنان دهد.»

این كارشناس آسیب‌های اجتماعی با بیان اینكه عده‌ای از والدین به خاطر این كه مردم را به رحم بیاورند و از اخلاق‌های دینی و عاطفی مردم سوءاستفاده كنند، بچه‌های خردسال را جلو می‌اندازند، تصریح می‌كند:«در حدود 60 سال قبل در ایران نوانخانه‌هایی بود كه افراد بی‌بضاعت و بی‌سرپرست می‌توانستند در آنجا ساكن شوند، همچنین دولت مخارج، پوشاك و خوراك آنان را نیز تامین می‌كرد. دولت عدالت‌پرور وظیفه دارد این‌گونه افراد را جمع‌آوری كند و به آنها كمك كند، وجود چنین افرادی در جامعه حاكی از وجود فاصله طبقاتی است.»

با توجه به این همه سازماندهی و برنامه‌ریزی نهادهای دولتی برای مقابله با این پدیده، جمع آوری متكدیان نباید مقطعی باشد؛ زیرا اجرای مقطعی چنین طرح‌هایی بعد از مدتی دوباره وضع را به حالت قبل برمی‌گرداند.

علاوه بر اینكه چنین حركت‌های ضربتی و مقطعی در همان مراحل اولیه اجرا به لحاظ تعداد زیاد متكدیان ممكن است، با مشكل روبه‌رو شود كه درصورت استمرار و كاهش تدریجی متكدیان امكان ساماندهی و كنترل این پدیده وجود خواهد داشت. در غیراین صورت طرح‌های بدون پشتوانه شكست خورده و امیدی به موفقیت آنها نیست.

همچنین در كنار این برنامه‌ها نقش اجتماعی شهروندان را نباید نادیده گرفت. سعید ستاری، معاون توسعه مشاركت‌های مردمی كمیته امداد خمینی (ره) در این باره می‌گوید: «مردم باید دقت داشته باشد به افرادی كه با سوءاستفاده از عواطف انسانی از آنها پول طلب می‌كنند، كمك مالی نكنند و كمك‌های خود را در داخل صندوق صدقات بیاندازند و یا با همكاری خود با كمیته امداد به مددجویان كمك كنند.»

ناتوانان واقعی گم شده‌اند

چه كسی می‌داند، شاید یك روز در میان سوز آدم‌كش زمستان یا گرمای عطش‌انگیز تابستان، كودكی، پیری یا جوانی بدون كیف پول و یا حتی سكه‌ای در دست گرسنه و یا تشنه میان هجوم ماشین‌ها و آدم‌ها گم شده باشد و شاید واقعا بیماری برای نداشتن پول و بنزین هیچ‌گاه پایش به مریض‌خانه نرسد و شاید نسخه‌ای هرگز به دلایل مالی پیچیده نشود. چه كسی می‌داند. وقتی جمله درخواست روی زبان چنین آدم‌هایی سنگینی می‌كند و هیچ وقت ادا نمی‌شود...

چه كسی می‌داند؟ آیا باز هم بعد از این همه نقش بازی كردن، باز هم صدای ناتوانان واقعی به گوش كسی می‌رسد یا نه.

منبع: همشهری