خاطراتی از زندگی معنوی استاد مطهری
(1)

طلیعه سخن
مردان بزرگ در طول تاریخ با گامهای استوار خود مسیر تكامل را هموار ساختند، از گردنههای هولانگیز و خطرناك آن بالا رفتند و پرچم كرامت و عزت انسانی را بر فراز قلههای ایمان و دانش به اهتزاز در آوردند.
در این میان عالمان و دانشمندان اسلام كه وارثان حقیقی انبیأ و اوصیأ الهی و ادامه دهندگان راه آن مردان الهیاند، جایگاه ویژهای دارند. آنان شبانه روز به سازندگی خود و جامعه پرداخته و همانند مشعلی فروزان فراروی انسانیت را روشن نمودهاند.
آشنایی با شیوههای زندگی این رادمردان الهی، انسان را در پیمودن راه كمال و فضیلت علاقمند و مصمم میسازد و پویندگان طریق انسانیت را همتی بلند بخشیده و راه سلوك خالصانه را برای آنان به ارمغان میآورد.
استاد مطهری رحمه الله از معدود عالمانی است كه علم و حكمت و عرفان را به هم آمیخته و از وجود خویش چهرهای نورانی و تابناك برای جامعه ظلمتزده زمان خود ساخت. شناخت ابعاد شخصیت این شهید آگاه و مرد اندیشه و عمل برای خاطراتی از زندگی استاد مطهری رحمه الله
تمام دینداران، آزادمردان و به ویژه نسل جوان سازنده و حركت آفرین است.
آشنایی اجمالی
استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله، فرزند شیخ محمدحسین مطهری رحمه الله در 13 بهمن 1298 ه. ش در شهرستان فریمان و در یك خانواده اصیل روحانی متولد شد.
او در 12 سالگی جهت فراگیری علوم اسلامی عازم مشهد مقدس گردید. مطهری در مدت پنجسال اقامتخود در مشهد، دروس مقدماتی و ادبیات عرب را با جدیت تمام پشتسرگذشت.
عشق به تكمیل تحصیلات، آموختن فلسفه و عرفان اسلامی، او را در سال 1319 به حلقه شاگردان فقیه عالی قدر و عالم ربانی حضرت امام خمینی رحمه الله در قم كشانید. او در سال 1323 در درس آیت ا... العظمی بروجردی رحمه الله حضور پیدا كرده و در سال 1325 به محضر حاج میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله تشرف یافت. شهید مطهری رحمه الله در سال 1329 در جلسه درس علامه طباطبایی رحمه الله شركت جست.
این استاد فرزانه بعد از تكمیل تحصیلات خویش در سن 33 سالگی و در سال 1331 به تهران هجرت نمود. بعد از دو سال اقامت در تهران به تدریس در دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول شد و در سال 1334 با مجامع اسلامی و كانونهای مذهبی همكاری نموده و ایراد سخنرانیهای علمی و نگارش كتاب را در متن برنامههای خود گنجانید.
آیت ا... مطهری رحمه الله در 15 خرداد 1342 به جهتشركت در نهضت اسلامی ایران دستگیر و به زندان شهربانی انتقال یافت. او در سال 1343 به صلاحدید و امر حضرت امام خمینی رحمه الله با جمعیتهای مؤتلفه اسلامی به همكاری پرداخت. این متفكر دوراندیش در سال 1346 برای انسجام بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی خود با كمك چند تن از یاران صمیمی خویش به تاسیس حسینیه ارشاد اقدام كرد.
در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیهای مبنی بر جمع یارانه برای آوارگان فلسطینی از طرف رژیم شاه دستگیر شد و در سال 1354 حضورش در منابر به دلیل سخنرانیهای انقلابی ممنوع گردید. در سال 1355 از دانشكده الهیات كناره گرفته و در همان سال در نجف اشرف به محضر امام خمینی رحمه الله مشرف شد.
استاد مطهری رحمه الله برای تمركز بخشیدن به فعالیتهای روحانیت در سال 1356 جامعه روحانیت مبارز تهران را پایهگذاری نمود و بالاخره در سال 1357 ضمن سفر به پاریس، مسؤول تشكیل شورای انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی رحمه الله گردید. این استاد فرزانه بعد از 60 سال عمر با بركت و سراسر افتخار در 11 اردیبهشتسال 1358 به دست گروه فرقان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
در این فرصت نگاهی به ویژگیهای اخلاقی این بزرگمرد تاریخ معاصر میاندازیم:
تهجد و تعبد
خلوتهای عارفانه و عبادتهای عاشقانه، یكی از مهمترین عوامل موفقیت در زندگی یك انسان مسلمان میباشد. اقامه نماز شب و به یاد خدا بودن در تمام مراحل زندگی، انسان را در تحصیل علم، حل مشكلات و كسب اخلاص و تهذیب نفس یاری نموده و به سوی كمال سوق میدهد. روی آوردن به لذتهای عمیق معنوی انسان را از آرامش روحی و روانی برخوردار ساخته و او را با ارادهای استوار در مقابل امواج مشكلات و سختیهای زندگی سربلند و موفق میگرداند.
شهید مطهری رحمه الله در این رابطه میگوید: «ما یك سلسله لذتهای معنوی داریم كه معنویت ما را بالا میبرد. برای كسی كه اهل تهجد و نماز شب باشد، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد... ما چنین اشخاصی را دیدهایم، به لذتهای مادیای كه ما دل بستهایم، هیچ اعتنا ندارند.»
ایشان به عنوان نمونه پدر خود را مطرح میكند و میفرماید: «از وقتی كه یادم میآید، من میدیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمیگذاشت و نمیگذارد كه وقتخوابش سه ساعت از شب گذشته تاخیر بیفتد. شام را سرشب میخورد و سه ساعت از شب گذشته میخوابد و حداقل دو ساعتبه طلوع صبح مانده و شبهای جمعه از سه ساعتبه طلوع صبح مانده بیدار میشود و حداقل قرانی كه تلاوت میكند یك جزء است. با چه فراغت و آرامشی نماز شب میخواند. حالا تقریبا صد سال از عمرش میگذرد و هیچ وقت من نمیبینم كه یك خواب ناآرامی داشته باشد و همان لذت معنوی است كه این چنین نگهش داشته، یك شب نیست كه پدر و مادرش را دعا نكند، یك نامادری داشته كه به او خیلی ارادتمند است و میگوید: خیلی به من محبت كرده است. شبی نیست كه او را دعا نكند. یك شب نیست كه تمام خویشاوندان و ذی حقان و بستگان دور و نزدیكش را یاد نكند. اینها دل را زنده میكند.
آدمی اگر بخواهد از چنین لذتی بهرهمند شود، ناچار از لذتهای مادی تخفیف میدهد تا به آن لذت عمیق الهی معنوی برسد.» (46)
استاد مطهری رحمه الله خود نیز از این عوامل روح افزا بهرهمند بود، او آنچنان از لذتهای معنوی سرمست میشد كه ندای نماز شب وی دیگران را نیز متاثر میساخت. حضرت آیت ا... خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد میفرماید: «مرحوم مطهری رحمه الله یك مرد اهل عبادت، اهل تزكیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمیكنم ایشان وقتی مشهد میآمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد میشد، گاهی هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی كه ما با مطهری رحمه الله بودیم، این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب میخواند و گریه میكرد، به طوری كه صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار میكرد... بله، ایشان نصف شب نماز شب میخواند، همراه با گریه، با صدایی كه از آن اتاق میشد آن را شنید!... هر شب قبل از اینكه بخوابد گاهی در رختخواب و گاهی هم قبل از ورود به رختخواب قرآن میخواند.» (47)
بی تردید یكی از مهمترین عوامل توفیق این عالم وارسته همان دعاها و مناجاتهای شبانه بود; بلی:
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود

خضوع و خشوع در نماز
حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر حجتی در یكی از خاطرات خود به حالات معنوی استاد مطهری رحمه الله، اشاره كرده و میگوید: «روزی بر مسجد در آمدم. استاد - با اینكه هوا گرم بود - با عمامه و قبا و عبا در حال اقامه نماز بودند. واقعا نماز اقامه میكردند. شاید به علت آنكه با تمركزی عجیب و خضوع و خشوعی جالب توجه نماز میخواندند، به هیچ وجه متوجه ورود من نشدند. استاد نماز را به گونهای آمیخته با توجه و خضوع برگزار میكردند كه حالت ویژه ایشان مرا به خود مجذوب ساخت. به جای اینكه به ایشان اقتدا كنم، مشغول تماشای نمازشان شدم. تا از نماز فارغ شدند، ادعیه و تعقیبات و تسبیحات را ادامه دادند. حالی كه از پشتسر در نماز ایشان به وضوح احساس میكردم، غیرقابل توصیف است. گوییا قیامت و احوال آن را شهود میكردند و حالت و خشیتی كه ویژه علمای واقعی و خدا آشناست، حتی از قفا در قد و بالای آن سرو سهی، انسان را مجذوب خود میساخت. » (48)
تواضع
تواضع یكی از خصلتهای زیبای انسانی است و خداوند متعال در كلام وحی فروتنی را یكی از نشانههای بندگان شایسته و صالح شمرده است. شهید مطهری رحمه الله كه یكی از این بندگان كمال یافته الهی است، زندگی پربار خود را به این صفت زیبای انسانی آراسته بود.
خاطره زیر كه توسط خود ایشان نقل شده است، نشانگر تواضع آن مرد الهی است:
«در دانشگاه شیراز از من دعوت كرده بودند، برای سخنرانی. در آن جا استادها و حتی رئیس دانشگاه همه بودند. یكی از استادهای آن جا كه قبلا طلبه بود و بعدا رفت آمریكا تحصیل كرد و دكتر شد و آمد و واقعا هم مرد فاضلی هست، مامور شده بود كه مرا معرفی كند.
آمد پشت تریبون ایستاد. جلسه هم خیلی پرجمعیت و با عظمتبود. یك مقدار معرفی كرد: «من فلانی را میشناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و....» بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با كمال جرات میگویم، اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است.»
آتش گرفتم از این حرف. ایستاده سخنرانی میكردم، عبایم را هم قبلا تا میكردم و روی تریبون میگذاشتم، مقداری حرف زدم، رو كردم به آن شخص، گفتم: «آقای فلان! این چه حرفی بود كه از دهانتبیرون آمد؟! تو اصلا میفهمی چه داری میگویی؟! من چه كسی هستم كه تو میگویی فلانی افتخار این لباس است؟»
با اینكه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: «آقا من در تمام عمرم یك افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من كیم كه افتخار باشم؟... ما را اگر اسلام بپذیرد كه اسلام افتخار ما باشد; اسلام اگر بپذیرد كه به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون خواهیم شد، ما شدیم مدالی بر سینه اسلام؟!» (49)
این عالم فرزانه در برابر روحانیت آن چنان متواضع بود كه همیشه به روحانی بودن خود افتخار میكرد و گاهی آن را چنین ابراز مینمود: «این بنده همه افتخارش این است كه، در سلك این طبقه منسلك است و خوشه چینی از این خرمن به شمار میآید و در خانواده روحانی رشد و نمو یافته و در حوزههای علوم دینی عمر خویش را به سر برده،....» (50)
ایشان همواره روحیه طلبگی داشت و هیچگاه خود را برتر از دیگران فرض نمیكرد.
او با آن كه متفكر و فیلسوفی بزرگ بود، كتاب داستان راستان مینوشت و با وجود اعتراض دوستانش با كمال فروتنی میگفت: «خود را بزرگ نشان دادن هنر نیست، تلاش در راه هدف مهم است.»
ادامه دارد...
منبع:
عبد الكریم پاكنیا، مجله مبلغان، شماره28
