كاشت محصول برای فردا
«در بند آن باش كه من كیم و چه جوهرم؟ و به چه آمدم و به كجا میروم؟ و اصل من از كجاست؟ و این ساعت در چهام؟ و روی بهچه دارم؟» سلسله مباحث (فلسفه خلقت انسان) درصدد پاسخ به این سوالات مهم است.
جلوه حقیقی حیات
جلوه حقیقی حیات این است كه آدمی به هدف واقعی خویش بیندیشد و به حیات از افقی بالاتر از لذتجویی و بی بندوباری بنگرد، خدا را تنها هدف حیات خود قرارداده و بكوشد تا گام به سوی او بردارد؛ جز او كسی را قابل پرستش نداند؛ در راه خدا و برای خدا كار كند؛ حركت او برای خدا و به سوی او باشد؛ زندگی را در رابطه با خدا تفسیر و تبیین كند. كسی كه به جلوه حقیقی حیات میاندیشد، دیگر زندگی را در رابطه با نفس اماره توجیه نمیكند. زندگی دنیا برای او وسیلهای جهت تكامل نفس تلقی میشود و زندگی آخرت فدای زندگی دنیا نمیشود. وی این دو نوع حیات را در رابطه با یكدیگر دانسته و حیات اخروی را مقصد واقعی خود تلقی میكند. در آیات بسیاری زندگی اخروی، زندگی حقیقی شمرده شده و در مقایسه با آن، زندگی دنیوی ناچیز و بیمقدار به حساب آمده است.
«وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ»
«و زندگی دنیا چیزی جز بازیچه و لهو نیست و پرهیزگاران را سرای آخرت بهتر است آیا به عقل نمی یابید» (انعام 32)
«أَرَضِیتُم بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ»
«آیا به جای زندگی اخروی به زندگی دنیا راضی شده اید ? متاع این دنیا در برابر متاع آن دنیا جز اندکی هیچ نیست» (توبه 38)
«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى»
«آری ، شما زندگی این جهان را بر می گزینید ،حال آنکه آخرت بهتر و، پاینده تر است» (اعلی 17ـ16)
بنابر آیات فوِق حیات آخرت، باطن حیات دنیاست و آن حیات، حیات برتر و بالاتر است. آن حیات، حیات حقیقی است، چرا كه در آنجا اثری از شر و فساد، رنج و بیماری، تزاحم و تضاد وجود ندارد، برخلاف حیات دنیا كه آمیخته با همه این امور است.
برای رسیدن به آن حیات باید در همین دنیا به تلاش و كوشش پرداخت، چرا كه حیات اخروی نتیجه حیات دنیوی است.
به گفته پیامبر صلی الله علیه و آله:
«الدنیا مزرعة الاخرة»
«دنیا كشتزار آخرت است»
بنابراین چون حیات دنیوی مقدمه حیات اخروی است، قرآن حیاتدنیوی را نفی نمیكند. آنجا حیات دنیوی را بیارزش تلقی میكند كه دنیا بدون رابطه با حیات اخروی مطرح شود. یعنی انسان بدون آنكه در فكر و اندیشه حیات اخروی باشد، بر طبق خواستههای منفی و هوا و هوسهای زودگذر خود زندگی كند و لحظات گرانبهای عمر را به تباهی بكشاند.
برای نیل به حیات ابدی شرایطی لازم است كه در آیه زیر به آنها اشاره شده است:
«وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْیُهُم مَّشْكُورًا»
«و هر که خواهان آخرت باشد و در طلب آن سعی کند و مؤمن باشد ، جزای سعیش داده خواهد شد» (اسرأ 19)
طبق آیه فوِق برای رسیدن به حیات اخروی سه شرط لازم است.
1. اراده انسان به حیات ابدی تعلق پیدا كند. یعنی انسان خواهان حیات اخروی باشد، نه آنكه فقط به زندگی دنیوی توجه داشته باشد.
2. سعی و تلاش آدمی در جهت رسیدن به حیات اخروی
3. ایمان به خدا انگیزه اعمال انسان باشد.
منبع:
نصری، عبدالله، کتاب فلسفه خلقت انسان، با اندکی تصرف