تبیان، دستیار زندگی
واژه «دنیا» مؤنث «ادنی» است. اگر آن را از «دنى‏» و «دنائت‏» بگیریم به معناى پست‏تر و اگر از «دنو» بگیریم به معناى نزدیك‏تر است و زندگى دنیا را «دنیا» مى‏گوییم یا از این جهت كه نسبت‏ به زندگى آخرت پست‏تر و ناچیزتر است ‏یا از این حیث كه این زندگى از زندگى آ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا دنیا و آخرت مقابل هم‎اند؟

رابطه دنیا و آخرت از دیدگاه مرحوم نراقى(1)

دنیا و آخرت

بحث تقابل یا عدم تقابل دنیا و آخرت و تقابل دین و دنیا و تقسیم امور به مقدس و عرفى یا دینى و دنیوى از دیرباز در كلام مس یحیت مطرح بوده است. این بحث ابتدا در جهان مسیحیت مطرح شد و افرادى پس از رنسانس با انگیزه‏هاى مختلف براى محدود كردن قلمرو دین و جدایى دین از شئون دنیوى كه همان سكولاریزم است ‏سخن گفته‏اند، سپس این بحث‏ به جوامع اسلامى كشیده شد و بعضى از روشنفكران مسلمان نیز به نوعى به تفكیك بین دو مقوله دنیا و آخرت قائل شده‏اند تا جایى كه هدف از بعثت پیامبران را جز دعوت به خدا و آخرت نمى‏دانند.(1) این موضوع در حقیقت پذیرفتن دوگانگى بین دنیا و آخرت است.

معناى لغوى

واژه «دنیا» مؤنث «ادنی» است. اگر آن را از «دنى‏» و «دنائت‏» بگیریم به معناى پست‏تر و اگر از «دنو» بگیریم به معناى نزدیك‏تر است و زندگى دنیا را «دنیا» مى‏گوییم یا از این جهت كه نسبت‏ به زندگى آخرت پست‏تر و ناچیزتر است ‏یا از این حیث كه این زندگى از زندگى آخرت به ما نزدیك‏تر است.(2)

جوهرى در صحاح گفته است: دنیا به علت نزدیك بودنش، دنیا نامیده شده است. در قاموس و اقرب نیز دنیا به عنوان نقیض آخرت معرفى شده است.(3)

دنیا نیز به دو قسم است: یكى آن كه علاقه به آن و گرفتارى به اصلاح آن و التذاد از آن، به آن جهت‏ بود كه وسیله آخرت باشد و به كار سراى جاوید بیاید و این قسم نیز ممدوح و مستحسن است. و قسم دیگر آن قسمى است كه به زبان همه پیغمبران و ماموران و در همه ملل و ادیان مذموم است، آن است كه علاقه و گرفتارى و التذاذ از آن نه از پى اصلاح امر آخرت باشد و در تهیه سفر عالم قدس به آن احتیاجى نبوده باشد، مگر به مجرد خواهش نفس باشد. و هوا و هوس عبارت از همین لذات است كه خداوند رئوف بهشت را وعده فرموده است، هر كه خود را از آن باز دارد.

كلمه «دنیا» صد و پانزده بار در قرآن مجید تكرار شده است و در تمام آنها صفت زندگى كنونى است مگر در چهل مورد كه صفت آسمان و كنار بیابان آمده است.(4)

معناى دنیا و آخرت از دیدگاه مرحوم نراقى

مرحوم ملا احمد نراقى رحمة الله علیه در مورد معناى دنیا و آخرت مى‏گوید:

«اما حقیقت دنیا در حق بندگان عبارت است از آن چه پیش از مردن از براى بنده در آن بهره و حظّى و غرضى و لذتى مى‏باشد. آن دنیا است در حق او و از براى او دو نوع علاقه به آن چیز مى‏باشد. یكى علاقه دل كه دوستى آن است و دیگرى گرفتارى بدن كه مشغول شدن به اصلاح و تربیت آن است تا استیفاى حظ خود را از آن كند. و حقیقت دنیا در حق بندگان همان علاقه قلبیه و گرفتارى‏هاى بدنیه است و لذات نفسیه كه حاصل مى‏شود؛ نه آن اعیانى كه علاقه به آنها دارد یا مشغول آنها مى‏شود. و چنین ندانى كه هر چه بندگان را پیش از وفات رغبت و میل به آن مى‏باشد كه دنیا در حق ایشان عبارت از آن است، همه اینها مذموم و بد است.‏» (5)

ایشان در بخش دیگرى مى‏گوید:

«حقیقت دنیا چیزى است و در حق بندگان چیز دیگر. مذموم دنیا در حق بندگان آن است كه دلبستگى ایشان به اعیان مذكور و گرفتارى ایشان به آنها و استیفاى لذات خود از آنها باشد. و دانستى كه دنیا نیز به دو قسم است: یكى آن كه علاقه به آن و گرفتارى به اصلاح آن و التذاد از آن، به آن جهت‏ بود كه وسیله آخرت باشد و به كار سراى جاوید بیاید و این قسم نیز ممدوح و مستحسن است. و قسم دیگر آن قسمى است كه به زبان همه پیغمبران و ماموران و در همه ملل و ادیان مذموم است، آن است كه علاقه و گرفتارى و التذاذ از آن نه از پى اصلاح امر آخرت باشد و در تهیه سفر عالم قدس به آن احتیاجى نبوده باشد، مگر به مجرد خواهش نفس باشد. و هوا و هوس عبارت از همین لذات است كه خداوند رئوف بهشت را وعده فرموده است، هر كه خود را از آن باز دارد.» (6)

مرحوم ملا احمد نراقى براى نظریه خود به روایاتى تمسك كرده كه مردم را به كار و تلاش و فعالیت و كسب روزى توصیه نموده است: از امام سجاد علیه السلام نقل مى‏كند كه فرمود: «دنیا بر دو قسم است: دنیایى است كه قدر كفاف و ضرورت است و دنیایى كه ملعون است. و امام صادق علیه السلام فرموده‏اند: كسى كه سعى كند در تحصیل روزى عیال؛ مثل كسى است كه در راه خدا جهاد نماید و به درستى كه خدا دوست دارد سفر كردن و اختیار غربت را در طلب روزى و فرمود كه: از ما نیست كسى كه دنیا را به جهت آخرت ترك كند یا آخرت را به جهت دنیا ترك نماید.» (7)

واژه «دنیا» مؤنث «ادنی» است. اگر آن را از «دنى‏» و «دنائت‏» بگیریم به معناى پست‏تر و اگر از «دنو» بگیریم به معناى نزدیك‏تر است و زندگى دنیا را «دنیا» مى‏گوییم یا از این جهت كه نسبت‏ به زندگى آخرت پست‏تر و ناچیزتر است ‏یا از این حیث كه این زندگى از زندگى آخرت به ما نزدیك‏تر است.

كسانى كه جداانگارى امور دنیا از امور آخرت را مطرح كرده‏اند، امور مربوط به انسان‏ها را به دو دسته تقسیم مى‏كنند: یك دسته از امور رنگ اخروى و ماوراى طبیعت و دسته دیگر صبغه دنیوى دارد. دسته اول، مانند پرستش، توكل، دعا، توسل؛ و دسته دوم، مانند خوراك، پوشاك، روابط اجتماعى و حكومت دارى است.

ویلسون مى‏نویسد: «جریان كلى جداانگارى دین و دنیا به جدایى روزافزون دین از سایر نهادهاى اجتماعى مى‏انجامد و سرعت و وضوح این جدایى در امور آن نهادهایى كه (همچون حقوق، سیاست، اقتصاد، و النهایه آموزش) پایه‏هاى اصلى ترتیبات زندگى اجتماعى را تشكیل مى‏داده‏اند و بسیار بیشتر در مورد آن نهادهایى كه (همچون ازدواج، خانواده و اخلاق شخصى) ریشه در زندگى جماعات محلى داشته بسیار كمتر خواهد بود.» (8)

اندیشه تضاد دنیا و آخرت

مرحوم ملا احمد نراقى در مواردى از تضاد بین دنیا و آخرت سخن گفته است:

«اى دوستان از مستى هوا و هوس هوشیار شوید و ضدیت میان دنیا و آخرت را بشناسید و متابعت آنانى كنید كه از حقیقت ‏حال آگاه هستند، خود را از لذت‏هاى فانیه دنیا باز گیرید. جان من اگر چه این بر تو شاق است، اما چند روزى بیش نیست و با اندك وقتى زمان آن به سر مى‏رسد تا چشم بر هم مى‏زنى رفته است.‏» (9)

این گونه تعابیر در كلمات بزرگان دیده مى‏شود و با آیات و روایات نیز تایید مى‏گردد. قرآن مجید مى‏فرماید: «و من كان یرید حرث الدنیا نؤته منها و ما له فى الاخرة من نصیب‏»؛ هر كس كشت دنیا را بخواهد از آن به او مى‏دهیم و در آخرت نصیبى ندارد.» (10)

امام سجاد علیه السلام فرمود: «دنیا بر دو قسم است: دنیایى است كه قدر كفاف و ضرورت است و دنیایى كه ملعون است.

امیر مؤمنان امام على علیه السلام مى‏فرماید: «تلخى دنیا، شیرینى آخرت و شیرینى دنیا، تلخى آخرت است‏.» (11)

اوج تباین و تضاد بین دنیا و آخرت در كلام دیگر آن حضرت دیده مى‏شود كه جدایى این دو را مانند جدایى مشرق از مغرب و دشمنى این دو را چون دو «هوو» مى‏داند و مى‏فرماید: «دنیا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه مختلف‏اند. پس کسی كه دنیا را بپسندد و دوست‏ بدارد با آخرت كینه ورزیده و دشمنى كرده و آن دو همچون مشرق و مغرب‏اند و رهسپار میان این دو، هرگاه به یكى نزدیك شود از دیگرى دور شده است و آن دو پس از این، هم ‏چون دو همسر یك مرد (هوو) هستند كه با هم سازگارى ندارند.» (12)

پی‎نوشت‎ها:

1- مهندس بازرگان، آخرت و خدا، هدف بعثت انبیا.

2- سید على اكبر قریشى، قاموس قرآن، ج 2، ص 362.

3- همان، ص 363.

4- همان، ص 363.

5- ملا احمد نراقى، معراج السعاده، ص 245- 246.

6- همان، ص 248.

7- همان، ص 246- 247.

8- میرچا الیاده، فرهنگ و دین، مقاله جدا انگارى دین و دنیا، ترجمه دكتر اسعدى، ص 126.

9- ملا احمد نراقى، معراج السعاده، ص 281- 282.

10- شورى، آیه 20.

11- نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، كلمات قصار، 243.

12- همان، ص 99.

                    "محمد سبحانى‏نیا"

پیوند به:

دنیای ممدوح و مذموم

زندگی نامه ملا احمد نراقی(ره)

جایگاه علمی ملا احمد نراقی

ملا احمد نراقی در منظر دیگران

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.