زندگی و آثار شیخ بهایی در یك نگاه
خاندان سبز
پدر بزرگوار شیخ بهایى، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن على بن حسین (918 - 984 ق ) از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجرى است كه در دانش فقه، اصول، حدیث، رجال، حكمت، كلام، ریاضى، تفسیر، شعر، تاریخ، لغت و بسیارى از علوم رایج آن عصر مهارت داشت. وى از شاگردان ممتاز شهید ثانى است كه گاه در سفرها نیز همراه استاد بود. او پس از شهادت استاد به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامى مشغول شد. شاه طهماسب صفوى از او درخواست كرد كه به قزوین، پایتخت صفویان بیاید. او نیز پذیرفت و به عنوان ((شیخ الاسلام )) حكومت صفویه انتخاب شد. وى سالها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید.
عز الدین معتقد به وجوب عینى نماز جمعه بود و در دوران سكونتش در قزوین، مشهد و اصفهان نماز جمعه را اقامه مى كرد. وى پس از سفر حج آهنگ بحرین نمود و تا آخر عمر در آنجا به تبلیغ فرهنگ اسلامى پرداخت و سرانجام در هشتم ربیع الاول 984 ق. رحلت كرد و در روستاى ((مصلى )) حومه ((هجر)) از نواحى بحرین به خاك سپرده شد.
پدر بزرگ شیخ بهایى، شیخ عبدالصمد (متوفاى 935 ق ) نیز از علماى بزرگ قرن دهم هجرى است. وى استاد شهید ثانى بود، شمس الدین محمد (متوفاى 876 یا 886 ق .) جد شیخ بهایى نیز از علماى بزرگ قرن نهم هجرى است كه مجموعه گرانبهایى در فوائد رجالیه و شرح حال علما نوشت كه علامه مجلسى بسیارى از مطالب آن را در آخر مجلدات بحار الانوار آورده است . (1)
نسبت خاندان شیخ بهایى به حارث همدانى، یار وفادار حضرت على علیه السلام مى رسد. جبل عامل، زادگاه شیخ بهایى، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعى مانند محقق ثانى (متوفاى 940 ق )، شهید اول (734-786 ق ) و شهید ثانى (911-966 ق ) است. ابوذر غفارى، نخستین مبلغ شیعه در منطقه شام و لبنان است . وى در دورانى كه از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند از آن هنگام تاكنون، جبل عامل مهد دانشوران پارساى شیعه بوده و هست.
میلاد
در صبحگاه 17 ذیحجه 953 ق (2) در روستاى ((جیع )) (زادگاه شهید ثانى ) نوزادى چشم به جهان گشود كه وى را محمد نامیدند. محمد در دامان پاك خانواده اى روحانى تربیت یافت . لبنان كنونى در آن عصر مهد فرهنگ تشیع بود محمد دوران كودكى و نوجوانى را در آن سرزمین پاكان سپرى كرد. خواندن و نوشتن، قرآن، احكام شرعى و نماز را نزد مادر، پدر، معلمان پرهیزكار جبع و بعلبك فرا گرفت و با مهر على علیه السلام و اولادش رشد یافت.
كوچ سبز
محمد هنوز سیزده بهار بیش شكوفایى باغهاى سیب جبل عامل را ندیده بود كه آهنگ سفرى دراز نمود. او در دوران جوانى مى بایست همسرى نیكو براى خود انتخاب نماید و از این رو با دقت لازم و به پیشنهاد پدرش، با خانواده اى اصیل كه نور علم و ایمان در آن تابیده بود، وصلت كرد. تاریخ نویسان مى گویند: همسر شیخ بهاءالدین زنى پارسا، دانشمند، حدیث شناس ، فقیه ، محقق و مدرس بوده است . در آن روزگار كه بسیارى از زنان بلكه اغلب مردان از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند و یا تحصیل علم را براى زنان لازم نمى شمردند، همسر شیخ بهاءالدین استادى بلند پایه بود.
پدرش پس از شهادت شهید ثانى (متوفى 966 ق ) تصمیم گرفت مهر از آب و خاك بركند و عازم مهد تازه شیعه ایران شود(3) پدرش علاقه خاصى به شهید ثانى داشت . شهید ثانى نیز زادگاهش ((جبغ )) و سالیانى استاد وى بود. و در مسافرتهاى مصر و استانبول ایشان را به همراه داشت .
پس از شهادت استاد كه به تحریك علماى سنى و به دست كارگزاران حكومت عثمانى صورت گرفت . جبل عامل براى شیعیان و علماى شیعى ناامن مى نمود و از آن سو حكومت نوپاى صفوى با به رسمیت شناختن مذهب شیعه در كشور، بستر مهاجرت علماى شیعه از سراسر دنیا به ایران را فراهم نمود. بسیارى از دانشمندان بزرگ شیعى كه از آزار ابر قدرت بزرگ آن عصر (امپراطورى عثمانى ) به تنگ آمده بودند به ایران آمدند و حوزه هاى علمیه ایران را رونقى تازه بخشیدند. محقق كركى (متوفى 940 ق ) (4) شیخ لطف الله میسى (متوفى 1032 یا 1035 ق ) و شیخ على منشار عاملى از اندیشه وران جبل عامل هستند كه به ایران هجرت كردند.
شاه طهماسب در سال 962 ق . قزوین را پایتخت ایران قرار داد و قزوین در ایام حكومت وى دوران اوج طلایى خود را مى گذراند. در همین زمان علماى شیعه از سراسر جهان به قزوین آمدند و بدین سان حوزه علمیه قزوین تاسیس شد. چنین به نظر مى رسد كه بنیانگذار حوزه علمیه قزوین ، محقق ثانى است . بعلاوه كه وى بنیانگذار حوزه علمیه اصفهان نامیده اند. حوزه علمیه اصفهان نیز پس از انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت از سوى شاه عباس در سال 1006 ق . رونق تازه اى یافت .
شیخ بهایى علوم اسلامى را در حوزه هاى علمیه قزوین و اصفهان فرا گرفت . او سالیان دراز به كشورهاى اسلامى از محضر بسیارى از علما كسب فیض نمود.
اساتید
وى نزد استادان فرزانه اى به فراگیرى منطق ، فلسفه ، ریاضیات ، طب ، نجوم و... پرداخت .
استادان او عبارتند از:
1- عزالدین حسین جبل عاملى ، پدر بزرگوار شیخ .
2- ملا عبد الله بن شهاب الدین مدرس یزدى .
شیخ بهایى نزد این استاد وارسته به یادگیرى منطق ، فلسفه و كلام پرداخت . ملا عبدالله مدرس یزدى از علماى بزرگ عصر خویش بود. سید علیخان كبیر در كتاب ((سلافه العصر)) درباره اش مى نویسد: عبدالله پسر حسین یزدى ، استاد شیخ بهاءالدین ، علامه روزگار خویش است . كسى در دانش و تقوا و فضیلت به او نرسد. وى كتابهایى مفید مثل ((شرح قواعد)) درباره علم فقه و ((شرح عجاله )) و ((شرح تهذیب )) در علم منطق و... تالیف كرده است .
3- ملا على مذهب : شیخ بهایى دروس حساب ، هندسه ، جبر و مقابله و هیئت را نزد وى فرا گرفت .
4- مولانا افضل قاضى : شیخ بهایى نزد وى به فراگیرى ریاضیات پرداخت .
5- حكیم الدین (اعتمادالدین ) محمود: شیخ بهایى كتاب ((قانون )) نوشته بوعلى سینا را كه درباره طب است از او فرا گرفت .
6- محمد باقر یزدى .
7- احمد كجایى (5)
شاگردان
شیخ بهایى سالهاى دراز به تدریس اشتغال داشت . اندیشه وران بسیارى در دامان درس او تربیت یافتند كه نام برخى از آنان به قرار زیر است :
1. ملاصدرا شیرازى
2. ملا محسن فیض كاشانى
3. فیاض لاهیجى
4. نظام الدین بن حسین ساوجى
5. سید حسین (6) بن حیدر كركى
6. سید ماجد بحرایى
7. فاضل جواد بغدادى
8. ملا خلیل غازى قزوینى
9. میرزا رفیع الدین طباطبایى نائینى
10. شیخ زین الدین عاملى ، نوه شهید ثانى (7)
11. شرف الدین (8) محمد رویدشتى
12. شیخ محمد على عاملى تبنینى
13. مظفر الدین على ، كتاب درباره زندگى شیخ بهایى نوشته است .
14. محمد تقى مجلسى ، پدر علامه محمد باقر مجلسى
15. شیخ محمود بن حسام الدین جزائرى
16. محقق سبزوارى
17. ملا عزالدین فرهانى مشهور به علینقى كمره اى ، شاعر معروف
18. عنایه الله على كوهپایه اى معروف به قهپایى ، نویسنده ((مجمع الرجال ))
19. هاشم بن احمد بن عصام الدین اتكانى
20. شیخ نجیب الدین على بن محمد بن مكى عاملى جیبلى جبعى
21. محمد صالح بن احمد مازندرانى
22. حسنعلى بن عبدالله شوشترى
23. شیخ زین الدین على بن سلیمان بن درویش بن حاتم قدمى بحرانى
24. سلطان العلما سید حسین حسینى مرعشى ، نویسنده حاشیه بر روضه و حاشیه بر معالم (9)
فرصتهاى ناب
عالمان شیعه همواره در طول تاریخ با پادشاهان ستمگر در نبرد بودند اما گاه مجبور مى شدند براى حفظ اسلام و نجات مسلمانان با دربار شاه همكارى كنند. تلاش آنها براى اصلاح فرهنگ، اقتصاد، سیاست ، مدیریت و نظام حكومتها بود. آنها هیچ امیدى به پادشاه نداشتند بلكه فقط از او براى اصلاح كشور و رشد تشیع كمك مى گرفتند.
شیخ بهایى نیز از زمره اندیشمندانى است كه براى حفظ و گسترش فرهنگ تشیع به دربار شاهان رفت . وى بشدت از آنان متنفر بود. در یكى از سروده هایش آمده است :
نان و حلوا چیست، دانى اى پسر
قرب شاهان است، زین قرب الحذر
مى برد هوش از سر و از دل قرار
الفرار از قرب شاهان، الفرار
فرخ آن كه رخش همت را نتاخت
كام از این حلوا و نان، شیرین نساخت
حیف باشد از تو اى صاحب سلوك
كاین همه نازى به تعظیم ملوك
قرب شاهان آفت جان تو شد
پایبند راه ایمان تو شد
جرعه اى از نهر قرآن نوش كن
آیه لاتركنوا(10) را گوش كن
حكومت صفویه مذهب شیعه را مذهب رسمى كشور اعلام كرد. فقیهان بلند آوازه شیعه براى استفاده از این موقعیت طلایى ، به دربار صفویه راه یافتند تا بتوانند شاهان صفوى را براى گسترش تشیع به خدمت بگیرند. فرصتهاى ناب پیش آمده در دوره صفویه ، اندیشه وران تیزبین شیعى را بر آن داشت كه با تمام تنفرى كه از پادشاهان خونریز صفوى داشتند براى ترویج فرهنگ اسلام راستین به دربار راه یابند و خدمتهاى فرهنگى ، سیاسى ، اجتماعى و اقتصادى شایانى بنمایند. تشویق پادشاهان صفوى به باز سازى و احداث مساجد، مدارس علمیه ، زیارتگاه ها، كاروانسراها و... از فعالیت هاى علماى شیعى است . با تلاش جانفرساى این اندیشه وران ، صفویه بستر مناسبى براى جریان یافتن رود پر تلاطم فرهنگ عاشورا گردید و حوزه هاى علمیه شیعه با تلاش آنها جان گرفت و ایران میزبان فقیهان بزرگ جهان شد. كوشش بى امان فقیهان شیعه دستاوردهاى بسیار گرانبهایى در برداشت . همكارى مجتهدان شیعه با پادشاهان صفوى فقط و فقط براى ترویج دین بود.
امام خمینى (ره ) در این باره مى فرماید:
((یك طایفه از علما، اینها گذشت كرده اند از یك مقاماتى و متصل شده اند به سلاطین با اینكه مى دیدند كه مردم مخالف اند (با سلاطین )، لیكن براى ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامى ، ترویج مذهب حق ، اینها متصل شده اند به یك سلاطینى و این سلاطین را وادار كرده اند، خواهى نخواهى براى ترویج مذهب تشیع .
اینها آخوند دربارى نبودند این اشتباهى است كه بعضى نویسندگان ما مى كنند... اینها اغراض سیاسى داشتند. اغراض دینى داشتند. نباید تا یك كسى به گوشش خورد كه مثلا علامه مجلسى - رضوان الله علیه - محقق ثانى - رضوان الله علیه - شیخ بهایى - رضوان الله علیه - با اینها روابط داشتند و مى رفتند سراغ اینها، همراهیشان مى كردند، خیال كند كه اینها مانده بودند براى جاه ...
آنها گذشت كردند، گذشت . یك مجاهده نفسانى كرده اند براى اینكه مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج كنند.)) (11)
شیخ بهایى با اینكه در دربار بود، زاهدانه مى زیست . خانه اش پناهگاه فقیران و نیازمندان بود. او از قدرتى كه در دربار داشت براى گشایش كار مردم استفاده مى كرد. سیاست او هدایت كارگزاران حكومت صفوى بود. و در این راه تا اندازه اى نیز موفق گشت .
شیخ بهایى مدتها شیخ الاسلام هرات و در آن دیار پاسخگوى احكام شرعى مردم بود. وى پس از مدتى از این سمت كناره گرفت و به سفرهاى علمى و تحقیقى پرداخت .
شیخ بهایى 30 سال در سفر بود. به مصر، سوریه ، حجاز، عراق ، فلسطین ، افغانستان و... رفت و با علما و مردم آن مناطق به گفتگو پرداخت . او مبلغ نستوه تشیع بود و رنج سفر را به جان خرید و براى زنده نگه داشتن فرهنگ شیعى زحمت فراوان متحمل شد. مشكلات سفر در آن دوران فراوان بود. خطر حمله دزدها، گرگها، گم كردن راه ، تشنگى در بیابان ماندن و ده ها خطر دیگر در برابر اراده پولادین او ناچیز مى نمود. او دل به حجره مدرسه ، دربار، مقام شیخ الاسلامى ، ریاست علماى شیعه و مرجعیت مردم نیست و براى مبارزه با شبیخون دشمنان اسلام به فرهنگ تشیع در كنج حجره سنگر نگرفت . بلكه میان توده مردم شتافت . با دردها آشنا شد و آنگاه به مداواى جامعه مریض اسلام پرداخت . او لحظه اى از تحصیل ، تدریس ، تبلیغ ، عبادت و تالیف غافل نبود و برخى از كتابهایش را در سفرها نوشت . قم ، كرمانشاه ، گنجه ، تبریز، هرات و مشهد شهرهایى هستند كه میزبان قلم او بودند.
این عالم وارسته در سفرها با علماى اهل سنت به گفتگو مى نشست و فقیهان بلندپایه اهل سنت را گرامى مى داشت ، نزدشان زانوى ادب به زمین مى زد و از دانش آنها بهره مى جست . در قدس با ((ابن ابى اللطیف مقدسى ))، در دمشق با ((حافظ حسین كربلایى )) و ((حسن بورینى )) و در حلب با ((شیخ عمر عرضى )) دیدار كرد. (12)
شیخ بهایى پس از سال 1006 ق . شیخ الاسلام اصفهان بود. اصفهان در سال 1006 ق . از سوى شاه عباس كبیر پایتخت ایران شد. با انتخاب اصفهان به پایتختى ، مهاجرت علماى شیعه از سراسر جهان اسلام به این شهر رونق گرفت . مدت زمانى بعد شیخ از مقام ((شیخ الاسلام ))ى استعفا داد و از سال 1012 ق . تا سال 1019 ق . به سفر رفت . سپس به اصفهان برگشت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به عنوان ((شیخ الاسلام )) ریاست علماى شیعه را بر عهده گرفت .
آثار
شیخ بهایى در علوم مختلف فقه ، اصول ، تفسیر، حدیث ، رجال ، درایه ، ادبیات ، ریاضیات ، جبر، هندسه ، اسطرلاب ، هیئت ، جفر و... آثار فراوانى به زبانهاى فارسى و عربى نوشت .
آثارش عبارتند از:
1- اثبات الانوار الالهیه
2- الاثنى عشریات الخمس فى الطهاره و الصلاه و الزكوه و الصوم و الحج
3- الاثنى عشریه فى الحج
4- الاثنى عشریه فى الزكوه و الخمس
5- الاثنى عشریه فى الصلوه
6- الاثنى عشریه فى الصوم
7- الاثنى عشریه فى الطهاره
8- اسرار البلاغه : در حاشیه كتاب ((مخلاه )) در مصر چاپ شد.
9- الاسطرلاب یا صحیفه - عربى ، هیئت
10- اسطرلاب یا ((تحفه حاتمیه )) یا ((هفتاد باب )) - فارسى ، هیئت
11- بحر الحساب - ریاضیات
12- التحفه فى تحدید الكر وزنا و مساحتا یا ((رساله الكر)) - با ((مشرق الشمسین )) چاپ شد.
13- تشریح الافلاك - در علم هیئت است كه در هند و ایران چاپ شد.
14- تضاریس الارض - با ((شرح چغمینى )) چاپ شد.
15- توشیح المقاصد یا ((توضیح المقاصد)): درباره وقایع ایام سال و وفیات علماست كه در مصر و ایران چاپ شد.
16- التهذیب یا ((تهذیب البیان )) - درباره علم نحو
17- جامع عباسى : درباره علم فقه كه در ایران چاپ شد.
18- جواب ثلث مسائل عجیبه
19- جواب المسائل الشیخ صالح الجزایرى
20- جواب المسائل المدنیات
21- جهه القبله
22- حاشیه اثنى عشریه صاحب معالم
23- حاشیه تشریح الافلاك
24- حاشیه تفسیر بیضاوى
25- حاشیه تكمله خفرى
26- حاشیه بر ((خلاصه الاقول )) نوشته علامه
27- حاشیه بر ((خلاصه الحساب ))
28- حاشیه بر كتاب ذكرى از شهید اول
29- حاشیه رجال نجاشى
30- حاشیه بر ((زبده الاصول ))
31- حاشیه بر ((شرح عضدى بر مختصر الاصول ))
32- حاشیه فهرست شیخ منتجب الدین
33- حاشیه بر ((القواعد الكلیه الاصولیه و الفرعیه )) نوشته شهید اول .
34- حاشیه تفسیر كشاف زمخشرى
35- حاشیه مختلف علامه
36- حاشیه مطول - ادبیات عرب
37- حاشیه معالم العلماء
38- حاشیه من لایحضرء الفقیه - حدیث
39- الحبل المتین فى احكام الدین - در حدیث است كه در ایران چاپ شده است .
40- حدائق الصالحین فى شرح صحیفه سید الساجدین علیه السلام : از این كتاب فقط بخش كوچكى به نام الحدیقه الهلالیه كه شرح دعاى رویت هلال است ، موجود است كه همراه شرح صحیفه سید نعمت الله جزایرى ، در تهران چاپ شد.
41- الحریریه : در حاشیه شرح رسائل آخوند خراسانى ، در تهران چاپ شد.
42- حواشى شرح التذكره
43- خلاصه الحساب : درباره حساب ، جبر و هندسه كه تا چند دهه پیش ، جزو كتب درسى بود و در حوزه هاى علمیه و مكتبهاى مدارس جدید تدریس مى شد.
44- درایه الحدیث یا ((الوجیزه فى الدرایه )) - با ((خلاصه الاقوال )) علامه چاپ شد.
45- رساله احكام سجود التلاوه
46- رساله فى استحباب السوره فى الرد على بعض معاصریه
47- رساله فى ان انوار سائر الكواكب مستفاده من الشمس - درباره اینكه نور سایر سیارات از خورشید گرفته شده است .
48- رساله فى حل اشكالى عطارد و القمر
49- رساله فى ذبایح اهل الكتاب
50- رساله فى الزكوه عجیبه
51- رساله فى الصوم عجیبه
52- رساله فى قصر الصلوه فى الاماكن الاربعه یا ((فى القصر و التخییر فى السفر))
53- رساله فى معرفه القبله
54- رساله فى المواریث
55- رساله فى نسبه اعظم الجبال الى قطر الارض
56- رساله القبله
57- زبده الاصول یا ((الزبده فى اصول الفقه ))
58- سوانح الحجاز یا ((سوانح سفر الحجاز)) یا ((نان و حلوا))
59- شرح اثنى عشریه صاحب معالم
60- شرح الاربعین یا ((اربعون حدیثا)) یا ((اربعین بهایى ))
61- شرح دعاى صباح صحیفه سجادیه
62- شرح ((شرح چغمینى )) قاضى زاده رومى
63- شرح ((القرائض النصریه )) خواجه نصیر الدین طوسى
64- الصراط المستقیم
65- صمدیه یا ((القوائد الصمدیه )) - درباره علم نحو كه براى برادرش عبدالصمد نوشته است و هنوز در حوزه هاى علمیه تدریس مى شود.
66- العروه الوثقى - در تفسیر سوره حمد كه همراه كتاب ((مشرق الشمسین )) چاپ شد.
67- عین الحیات - تفسیر
68- كشكول - بارها چاپ شده است .
69- المخلاه - مانند كشكول داراى مطالب متنوع است .
70- مشرق الشمسین و اكسیر السعادتین - فقه ، تفسیر و حدیث
71- مفتاح الفلاح فى عمل الیوم و اللیله - دعا
72- مخلص الهیئه
73- وسیله الفوز و الامان فى مدح صاحب الزمان (عج ) - شعر
74- شرح تفسیر بیضاوى
75- حل حروف القرآن
76- شرح من لایحضره الفقیه - حدیث
77- ترجمه رساله امامیه به فارسى ، رساله امامیه نامه امام رضا علیه السلام به مامون است .
78- حاشیه بر ((شرح تهذیب الاصول )) نوشته عمیدى .
79- مختصر اصول ، فارسى ، چاپ سال 1267 ق .
80- جبر و مقابله
81- رساله در حساب - فارسى
82- فالنامه
83- رساله در كرویت زمین
84- رساله ((جوهر فرد)): شیخ بهایى با استناد به ریاضى و هندسه با اقامه 9 دلیل ، جزء لایتجزى (13) را ابطال كرده است . (14)
بر بال خیال
شیخ بهایى از شاعران نامدار صفویه است. و شعرهاى او بویژه شعرهایى كه به سبك عراقى سروده ، بسیار زیباست . وى در اشعارش به بهایى تخلص مى كرد. از وى اشعار بسیارى به زبانهاى فارسى و عربى به یادگار مانده است . از اشعار عربى اوست :
عشاق جمالك احترقوا
فى بحر صفاتك قد غرقوا
فى باب نوالك قد و قفوا
و بغیر جمالك ما عرفوا
نیران الفرقه تحرقهم
امواج الادمع تعرفهم
- شیفتگان جمالت سوختند و در دریاى صفات تو غرق شدند
- در آسمان بخشایشت بست نشستند و جز جمال تو نشناختند
شعله هاى جدایى آنان را مى سوزاند و امواج اشك آنان را غرق مى سازد
و نیز از اشعار اوست :
ایها القوم الذى فى المدرسه
كلما حصلتموه وسوسه
ذكركم ان كان فى غیر الحبیب
مالكم فى النشاه الاخره نصیب
- اى دانش پژوهانى كه در مدرسه هستید تمام آموخته هایتان وسوسه است .
- صحبتهاى شما اگر درباره غیر از دوست (خدا) باشد، بهره اى در جهان آخرت نخواهید برد.
حیف باشد از تو اى صاحب هنر
كاندرین ویرانه ریزى بال و پر
تا به كى اى هدهد شهر سبا
در غریبى مانده باشى بسته پا
جهد كن این بند از پا باز كن
بر فراز لامكان پرواز كن
تا به كى در چاه طبعى سرنگون
یوسفى، یوسف بیا از چه برون
تا عزیز مصر ربانى شوى
وارهى از جسم و روحانى شوى
لقمه نانى كه باشد شبهه ناك
گر به خاك كعبه ابراهیم پاك
گر به دست خود فشاند تخم آن
ور به گاو چرخ كردى شخم آن
ور مه نو در حصادش داس كرد
ور به سنگ كعبه اش دستاس كرد
ور به آب زمزمش كردى عجین
مریم آیین پیكرى از حور عین
ور بخواندى بر خمیرش بى عدد
فاتحه با قل هو الله احد
ور بود از شاخ طوبى آتشش
ور شدى روح الامین هیزم كشش
ور تو برخوانى هزاران بسمله
بر سر آن لقمه پر ولوله
عاقبت خاصیتش ظاهر شود
نفس از آن لقمه تو را قاصر شود
در ره طاعت تو را بى جان كند
خانه دین تو را ویران كند
شیخ بهایى به اشعار حافظ و مولوى علاقه وافرى داشت . دیوان اشعار حافظ و مولوى الهام گرفته از آیات و روایات است و مضامین عرفانى بلندى را در بر دارد. شیخ بهایى درباره مولوى چنین سروده است :
من نمى گویم آن عالى جناب
هست پیغمبر، ولى دارد كتاب
مثنوى معنوى مولوى
هست قرآنى ، به لفظ پهلوى(15)
حب وطن
پیامبر گرامى اسلام فرموده است : حب الوطن من الایمان (16): علاقه به وطن جزء ایمان است . شیخ بهایى تفسیرى نو از این حدیث ارائه مى كند كه بسیار در خور تامل است . تقریبا همه افرادى كه این حدیث را معنا كرده اند وطن را وطن جغرافیایى و زادگاه دانسته اند، برخى از روشنفكران نیز این حدیث را به چیزى در تایید ناسیونالیسم ، وطن پرستى و ملى گرایى تفسیر كرده اند. اما شیخ بهایى در تفسیرى تازه از این حدیث چنین مى سراید:
این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن شهرى است كو را نام نیست
زانكه از دنیاست این اوطان تمام
مدح دنیا كى كند خیر الانام
اى خوش آن كو یابد از توفیق بهر
كآورد رو سوى آن بى نام شهر
تو در این اوطان غریبى اى پسر
خو به غربت كرده اى ، خاكت به سر
آنقدر در شهر تن ، مانده اى اسیر
كان وطن یكباره رفتت از ضمیر
رو بتاب از جسم و جان را شاد كن
موطن اصلى خود را یاد كن
زین جهان تا آن جهان بسیار نیست
در میان جز یك نفس در كار نیست
تا به چندان شاهباز پر فتوح
باز مانى دور از اقلیم روح
وصال
نوشته اند: زمانى شیخ بهایى به همراه گروهى از شاگردانش براى خواندن فاتحه به قبرستان رفت . بر سر قبرها مى نشست و فاتحه اى نثار گذشتگان مى كرد. تا اینكه به قبر باباركن الدین (17) رسید. آوایى شنید كه سخت او را تكان داد. از شاگردان پرسید: شنیدید چه گفت : گفتند: نه .
شیخ بهایى پس از آن ، حال دیگرى داشت . همواره در حال دعا و گریه و زارى بود. گر چه او هیچ گاه از عبادت غافل نبود ولى اكنون بیش از پیش ، به مناجات و دعا اهمیت مى داد. مدتى بعد شاگردانش از او پرسیدند آن روز چه شنیدى ؟ او گفت : به من گفتند آماده مرگ باشم .
شش ماه گذشت . دوازدهم شوال 1030 ق (یا 1031 ق ) فرا رسید. مرگ به پیشواز شیخ بهایى آمد. او نیز سبكبال به سوى معبود پر كشید بیش از پنجاه هزار نفر مردم اصفهان در تشییع جنازه او شركت داشتند. اصفهان پایتخت صفویه غرق در ماتم بود. ملامحمد تقى مجلسى بر وى نماز گزارد و سپس پیكرش را به مشهد مقدس برد و بنابر وصیتش او را در خانه اش كه نزدیك حرم امام رضا علیه السلام قرار داشت . به خاك سپردند. اكنون آرامگاه شیخ بهایى در یكى از رواقهاى حرم مطهر امام رضا علیه السلام قرار دارد. (18)
پینوشتها:
1-ریحانه الادب، محمد على مدرس تبریزى ، ج 4، ص 126-129، زین الدین بن على بن احمد عاملى (شهید ثانى ) (مشعل شریعت ) (از مجموعه دیدار با ابرار) على صادقى ، ص 45، اعیان الشیعه ، ج 6، ص 56-64.
2-در اعیان الشیعه تاریخ تولد وى چنین آمده است : پنجشنبه ، سیزده روز مانده به محرم 953 ق (ر. ك : ج 9، ص 234.)
3-اعیان الشیعه ، ج 6، ص 59.
4-محقق كركى كه به نام محقق ثانى مشهور است از فقیهان بلند پایه اى است كه به درخواست شاه سلیمان صفوى بین سالهاى 916 تا 929 ق از حوزه علمیه نجف به قزوین آمد و در سال 936 ق از سوى شاه طهماسب ریاست علماى شیعه ایران را با عنوان ((شیخ الاسلام )) پذیرفت . ((شیخ الاسلام )) عنوانى همپایه ((ولى فقیه )) در آن عصر بود. پس از وفاتش منصب ((شیخ الاسلام )) به شاگردش شیخ على منشار رسید و پس از رحلت او دامادش شیخ بهایى سومین مجتهد جبل عامل است كه به عنوان شیخ الاسلام انتخاب شد.
5-فوائد الرضویه ، شیخ عباس قمى ، ص 249 و 506، طبقات اعلام الشیعه ، شیخ بزرگ تهرانى ، ج 5، ص 86 و 87.
6-در اعیان الشیعه ((سید حسن )) آمده است .
7-در اعیان الشعیه آمده است كه وى نوه صاحب معالم ، است .
8-در اعیان الشیعه ((شریف الدین )) آمده است .
9-كشكول شیخ بهایى ، ترجمه ساعدى ، ص 6، فقهاى نامدار شیعه ، عبدالرحیم عقیقى بخشایشى ، ص 223، طبقات اعلام الشیعه ج 5، ص 85 و 86، اعیان الشیعه ، ج 9، ص 224.
10-و لا تركنوا الى الدین ظلموا فتمسكم النار (سوره هود، آیه 113) به ستمگران تكیه نكنید كه آتشى شما را فرا خواهد گرفت .
11-صحیفه نور، ج 1، ص 285.
12-طبقات اعلام الشیعه ، ج 5، ص 87.
13- اتم : كوچكترین جزء یك عنصر كه با چشم دیده نمى شود و سابقا آن را جزء لایتجزى مى پنداشتند فرهنگ فارسى ، محمد معین ، ج 1، ص 137 و 138.
14- ریحانه الادب ، ج 3، ص 308 - 312؛ امل الامل ، شیخ محمد بن حسن حر عاملى ، تحقیق سید احمد حسینى ، ج 1، ص 155 و 156؛ اعیان الشیعه ، ج 9، ص 244 و 245؛ فلاسفه شیعه ، ص 429.
15- شایان ذكر است صاحب كتاب"تحفة الابرار" كه نزدیك به زمان شیخ بهایی بوده است، در صحت انتساب اشعار یاد شده به شیخ بهایی تشكیك كرده است.جهت اطلاع بیشتر:ر.ك: مدرسی، سید حسن، نقدی بر مثنوی)
16- سفینه البحار، شیخ عباس قمى ، ج 2، در ذیل كلمه وطن .
17- وى یكى از عرفاست .
18- الكنى و الالقاب ، شیخ عباس قمى ، ج 2، ص 101.
منبع:
محمود مهدى پور، گلشن ابرار، ج 1، ص ،195، با اندكی تصرف