روباهی را دیدند که با وحشت میدوید و از چیزی فرار میکرد. از او پرسیدن چه شده گفت: شیر باغوحش فرار کرده دستور دادهاند تا هر کجا شیری را دیدند بگیرند میترسم من را که شبیه شیر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1387/02/02
ترس روباه
روباهی را دیدند که با وحشت میدوید و از چیزی فرار میکرد. از او پرسیدند چه شده گفت: شیر باغوحش فرار کرده دستور دادهاند تا هر کجا شیری را دیدند، بگیرند .میترسم من را که شبیه شیر هستم دستگیر کنند و در قفس بیاندازند به او گفتند: تو که روباهی! شیر نیستی. گفت: تا بخواهم به آنها بگویم که من چی هستم در قفس جز پوست و استخوان از من چیزی باقی نمیماند.
بخش کودک و نوجوان