تبیان، دستیار زندگی
روش‌هایی که دین سازان و اختراع کنندگان مذاهب و فرق، برای جذب افراد و رسیدن به مقاصد خویش در پیش می‌گیرند کم و بیش مشابه است. آنان در ابتدا سعی می‌کنند افرادی از ثروتمندان و سرمایه‌داران را به دام بیندازند و جذب کنند. طبیعی است که به راه انداختن چنین دم و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخوان الشیاطین و ردپای فرنگیان

(3)

اخوان الشیاطین و ردپای فرنگیان

(جستاری کوتاه در تحریف و انحراف آموزه‌های عرفانی)

اشاره:

آنچه پیش روست، جستاری است کوتاه از روند تحریف و انحراف در آموزه‌های عرفانی از صدر خلقت آدم تا رسالت حضرت خاتم و از زمان پیشینیان تا عهد آخر الزمان که توسط استاد علامه محمدتقی مصباح یزدی ارایه شده است.

مقاله گذشته را از اینجا مشاهده نمایید.

ثروت و قدرت؛ طعمه شیادان و مدعیان عرفان

روش‌هایی که دین سازان و اختراع کنندگان مذاهب و فرق، برای جذب افراد و رسیدن به مقاصد خویش در پیش می‌گیرند کم و بیش مشابه است. آنان در ابتدا سعی می‌کنند افرادی از ثروتمندان و سرمایه‌داران را به دام بیندازند و جذب کنند. طبیعی است که به راه انداختن چنین دم و دستگاه و تشکیلاتی نیاز به پول و امکانات و تامین منابع مالی دارد. برای جذب مردم به یک مذهب اختراعی نمی‌توان به زور و فشار متوسل شد، بلکه باید از طریق تبلیغ و تطمیع وارد شد و تبلیغ و تطمیع نیز نیازمند برخورداری از امکانات مالی است؛ بنابر این یکی از اولین کارهای بنیان گذاران مذاهب اختراعی و ساختگی، جذب کسانی است که امکانات مالی و ثروت نسبتا خوب و قابل اعتنایی دارند.

مخترعان مذاهب و فرقه‌سازان همیشه سعی کرده‌اند طعمه‌های چرب و نرمی را از طایفه دوم به دام بیندازند. روش این شیادان برای این کار نیز این است که با تبلیغات و تلقین‌های مکرر، خیال این خوانین و روسا را از بابت ظلم‌ها و جنایت‌هایی که کرده‌اند آسوده سازند و آنها را متقاعد کنند که اگر با قطب دست بیعت دهند و به جناب او ارادت ورزند و ذکری بگویند و سبیلی بلند بگذارند، همه مشکلاتشان حل می‌شود و در سلک اولیاء‌الله در خواهند آمد!

اما برای جذب این ثروتمندان باید از چه راهی وارد شد؟ پاسخ این است: با استفاده از احساسات دینی و گرایش‌های عرفانی که در فطرت انسان ریشه دارد.

یکی از بهترین راه‌ها و شیوه‌ها این است که به مردم بقبولانند که می‌توان از راه‌های بسیار ساده و تلاش و کوشش اندک به مقام‌های عالی عرفانی دست یافت. طبع بشر راحت طلب است و انسان پیوسته این هوس خام را در سر می‌پروراند که با کم‌ترین زحمت، به بهترین و بیش‌ترین نتیجه برسد. این قضیه در مورد عرفان و نیل به مقامات عرفانی نیز صادق است و کسانی به دنبال راهی هستند که پیمودن آن بسیار آسان باشد و یک شبه همه مسایل را حل کند و آنان را به قله‌های رفیع مقامات عرفانی برساند! افرادی سودجو و فرصت‌طلب نیز با دست گذاشتن بر روی همین رگ خواب آدمی، به سوء استفاده از افراد می‌پردازند. آنان می‌گویند ما راهی را به شما نشان می‌دهیم که در کم‌ترین زمان ممکن و با تحمل کم‌ترین دشواری، شما را به سر منزل مقصود می‌رساند؛ و آن راه این است که با یک «قطب واصل الی الله» بیعت کنید و دست در دست او بگذارید. تنها با یک دست دادن ودست بوسیدن همه مسایل حل می‌شود و تمام درهای عالم معنا و ملکوت و بهشت به روی شما گشوده می‌شود! نیازی نیست سال‌ها ریاضت بکشد و خود را به رعایت واجبات و محرمات و اجرای دقیق ضوابط و احکام شرع ملتزم سازید، فقط کافی است با جناب قطب بیعت کنید و جناب ایشان دستی بر سر شما بکشند! اگر چند روزی هم تاخیر شد نگرانی به خود راه ندهید و مطمئن باشید که به زودی به مقامات عالی عرفانی نایل خواهید شد!

اگر به راستی انسان بتواند از این طریق به عالی‌ترین مقامات عرفانی برسد دیگر بهتر از این چه می‌خواهد؟! ارتکاب هر فسق و فجوری آزاد است و چاره‌اش فقط یک بیعت است! حداکثر این است که شب‌های جمعه هم در حلقه ذکری شرکت نموده و سالی یک مرتبه هم به زیارت قطب مشرف شوید؛ پس از آن دیگر کار تمام است و هیچ‌ مشکلی نیست و خیالتان از بابت همه‌چیز کاملا راحت و آسوده باشد!

کم نیستند ثروتمندانی که ثروت‌ها و دارایی‌های کلانی را با چپاول و ظلم و غصب حقوق دیگران به چنگ آورده‌‌اند و برای کاهش تنش‌های روحی و خلاصی از عذاب وجدان، دلشان می‌خواهد ثروتشان سر جای خود محفوظ باشد و تنها با پیش‌کش کردن اندکی از آن به پیشگاه قطب، جبران مافات نموده، عارف و واصل به حق گردیده و یک شبه تمام عوالم و مقامات عرفانی را در نور دیده و به مقام «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (1) نایل گردند!

متاسفانه این شیوه بسیار کارگر بوده و بخصوص  در مورد دو طایفه بسیار موثر واقع شده است: یکی همین ثروتمندانی که وصفشان رفت، و دوم، صاحب منصبانی که عمری بر مردم ستم روا داشته‌اند و به دنبال مستمسکی برای آرامش روح خود می‌گردند. این مساله به ویژه در زمان‌های سابق بسیار دیده می‌شد که خوانین و رؤسایی که با حمایت یا حکم دولت‌ها و حکومت‌ها بر مردم مسلط می‌شدند، ممکن بود در اعماق دلشان سوسویی از یک حس دینی وجود داشته باشد و به کلی منکر خدا و قبر و قیامت نشده باشند اینان می‌خواستند هم خان بودن و ریاستشان محفوظ باشد و هم از عذاب الهی و آتش جهنم رهایی یابند.

مخترعان مذاهب و فرقه‌سازان همیشه سعی کرده‌اند طعمه‌های چرب و نرمی را از طایفه دوم به دام بیندازند. روش این شیادان برای این کار نیز این است که با تبلیغات و تلقین‌های مکرر، خیال این خوانین و روسا را از بابت ظلم‌ها و جنایت‌هایی که کرده‌اند آسوده سازند و آنها را متقاعد کنند که اگر با قطب دست بیعت دهند و به جناب او ارادت ورزند و ذکری بگویند و سبیلی بلند بگذارند، همه مشکلاتشان حل می‌شود و در سلک اولیاء‌الله در خواهند آمد!

یکی از بهترین راه‌ها و شیوه‌ها این است که به مردم بقبولانند که می‌توان از راه‌های بسیار ساده و تلاش و کوشش اندک به مقام‌های عالی عرفانی دست یافت. طبع بشر راحت طلب است و انسان پیوسته این هوس خام را در سر می‌پروراند که با کم‌ترین زحمت، به بهترین و بیش‌ترین نتیجه برسد. این قضیه در مورد عرفان و نیل به مقامات عرفانی نیز صادق است و کسانی به دنبال راهی هستند که پیمودن آن بسیار آسان باشد و یک شبه همه مسایل را حل کند و آنان را به قله‌های رفیع مقامات عرفانی برساند!

شیادان دین‌ساز هنگامی که این دو دسته، یعنی صاحبان ثروت و صاحبان قدرت را جذب کردند، ابزار خوبی برای به دام انداختن دیگر افراد در دست خواهند داشت. آنان با معرفی افراد فقیر به مریدان ثروتمند خود و حل مشکلات مالی و مادی ایشان، زمینه جذب این‌گونه افراد را فراهم می‌کنند. هم‌چنین کسانی که در منطقه سلطه و قدرت و حاکمیت رئیس و خانی زندگی می‌کردند، برای آنکه از آزار و اذیت و زورگویی‌های او نسبت به خود بکاهند، به فرقه و مسلکی که آن رئیس و خان اهل آن بود، می‌گرویدند؛ یعنی هم مسلک شدن با خان وسیله‌ای برای در امان ماندن از شر او محسوب می‌شد. بدین ترتیب، جذب ثروتمندان و قدرتمندان در واقع مقدمه و زمینه‌ای برای به تور انداختن دیگران بود.

ادامه دارد ...


پی نوشت:

قمر/ 55. «در قرارگاه صدق و راستی، نزد پادشاهی توانایند».

منبع:

محمد تقی مصباح یزدی، نشریه فرهنگ پویا، شماره 6

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.