اندیشه صهیونیسم چگونه زاده شد؟(2)
تحول امپریالیسم
صهیونیسم، مولد دوران تحول و انتقال سرمایهداری غرب به مرحله امپریالیسم نیز بهشمار میرود. در این دوره، همه قدرتهای بزرگ برای تأمین منافع استعماری، فعالانه درپی یافتن جای پایی محكم در خاورمیانه شدند. برای دستیابی به این هدف، نخستینبار «ناپلئون بناپارت» (امپراتور فرانسه) به جلب همكاری یهودیان علیه امپراتوری عثمانی دست زد كه در این كار توفیقی بهدست نیاورد؛ سپس «بیسمارك» (صدراعظم سابق آلمان) برای پاسداری از خط راهآهنی كه قرار بود از برن ـــ شهری در آلمان ـــ به بغداد كشیده شود، به جذب و به كارگیری یهودیان پرداخت.
اما سرانجام این انگلیس بود كه به آرزوی دیرینهاش، یعنی خلق اندیشه صهیونیسم و ترغیب یهودیان اروپای شرقی، روسیه و غرب، برای مهاجرت به فلسطین و تشكیل یك دولت یهودی ـــ كه حافظ منافع آن كشور باشد ـــ دست یافت.
دلایل بسیاری در تأیید نقش قدرتهای بزرگ استعماری، بهویژه انگلیس در پدیدآمدن صهیونیسم و رژیم اشغالگر قدس در دست است؛ برای نمونه در1219 ش./ 1840 م. روزنامه تایمز لندن اعتراف كرد كه پیشنهاد استقرار یهودیان در سرزمین فلسطین مورد حمایت پنج قدرت بزرگ جهانی است؛ سپس هرتصل فاش كرد:
«بازگشت به سرزمین پدرانمان…از بزرگترین مسائل سیاسی مورد علاقه قدرتهایی است كه در آسیا چیزی میجویند.»
اما همانگونه كه گذشت، انگلیس گوی سبقت را از قدرتهای دیگر اروپایی ربود و با ابداع اندیشه صهیونیسم زمینه تأسیس رژیم غاصب اسرائیل را فراهم آورد؛ بهبیان دیگر پس از یك منازعه طولانی میان صهیونیستها، سرانجام صهیونیستهای انگلوفیل ، جناح وابسته به وایزمن به تثبیت فلسطین ـــ مكان موردنظر انگلیس ـــ بهعنوان جایگاه نهایی یهودیان موفق شدند.
یهودیان تنها نامزد تشكیل دولتی حافظ منافع غرب در منطقه حساس و استراتژیك خاورمیانه بودند؛ زیرا به عقیده (لرد ارل شافتسبری هفتم) «Seventh Eart Shafes bury »،
ـــ كه از رجال سیاسی بریتانیا و نیز یك صهیونیست مسیحی بود ـــ اسكان یهودیان در فلسطین نه تنها برای انگلستان كه برای سراسر دنیای متمدن (غرب) سودمند خواهدبود. هرتصل نیز بر آن بود كه یهودیان میتوانند حلّال مشكل غرب در خاورمیانه باشند. ماكس نوردو از صهیونیستهای معروف معتقد بود:
«ما فرهنگ اروپایی را… همچنان حفظ خواهیم كرد… ما به این فكر كه باید آسیایی شویم میخندیم.»
پیشتر نیز یك كشیش مسیحی پیشنهاد كرده بود كه برای حفاظت از هندوستان زیر سلطه انگلیس، لازم است یهودیان در فلسطین ساكن شوند. بههرحال، صهیونیستها خود را مشعلدار تمدن غرب میدانند كه در تلاش است دموكراسی را در خاورمیانه و قلب آن حاكم كند.
نتیجه اینكه نیازهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب، بهویژه انگلیس، سبب پدیدآمدن جریان فكری صهیونیسم و اسكان یهودیان در فلسطین گردید؛ جریانی كه با غیردینی (= سیاسیكردن) یهودیت، درپی تحقق و حفظ منافع استعماری در خاورمیانه برآمد؛ درحالیكه یهودیت دیندار ممكن بود برای غرب خطر آفرین باشد.
سرمایهداری یهود
از اواخر قرن دهم ش./ شانزدهم م. یهودیان سفاردی از اسپانیا و پرتقال طرد شدند و در كشورهای عثمانی، هلند و فرانسه سكونت گزیدند. آنان بهدلیل مهارت در بانكداری و با بهرهمندی از روابط تنگاتنگی كه با سفاردیهای عثمانی داشتند، بهآسانی به عرصه تجارت جهانی وارد شدند و بدینسان، نخستین گام را در شكلدهی به بورژوازی یهود برداشتند. در قرن یازده ش./هجدهم م. نیز با ارتقای وضع اجتماعی اروپاییان، موقعیت یهودیان، بهویژه در عرصه اقتصادی بهبود یافت. این امر به تلاش بیشتر بخشی از یهودیان برای رهایی از نظام گتو و ادغام در جوامع غربی و رویآوردن به مشاغل مولد و درنتیجه، گسترش و تثبیت قشر بورژوازی یهود منجر گردید.
بورژوازی یهود به شكلهای گوناگون در پدیدآوردن صهیونیسم مؤثر افتاد كه مهمترین آنها عبارتند از:
1. بورژوازی یهود، همگام و همراه با رشد و تكامل سرمایهداری غرب و همانند آن، همه جهان را بازار مصرف خود میپندارد. در آن زمان، هرچند امپراتوری عثمانی از ضعف اقتصادی رنج میبرد، اما بهدست آوردن بازار داخلی آن به سادگی امكانپذیر نبود و این امكان با مهاجرت بیشتر یهودیان به عثمانی ـــ سرزمینی كه از نیروی كار ارزان عرب بهرهمند بود ـــ فراهم میآمد. افزون بر این، چنین اقدامی یهودیان غیرفعال اقتصادی و بیعلاقه به سرمایهگذاری را به عناصر فعال اقتصادی در امپراتوری عثمانی تبدیل میكرد و یهودیان باقی مانده در غرب را نیز بهسوی فعالیتهای اقتصادی و سودآور سوق میداد.
2. سرمایهداری یهود برای جلوگیری از افزایش تقاضای مالی یهودیان فقیر كه به كاهش ثروت آنان میانجامید، خواهان طرد آنها بودند؛ ازاینرو با تشكیل دولت اسرائیل، اداره دولت یهودی را در دست گرفتند؛ بنابراین بورژوازی یهود، هم در راندن یهودیان از اروپا و هم در ادارهكردن آنان در فلسطین اشغالی نقش اساسی داشتهاست.
3. بورژوازی یهود در آغاز خواهان مهاجرت یهودیان به فلسطین نبود؛ بلكه به اعتراف «حیم وایزمن»، اوگاندا بیشتر مورد علاقه بازرگانان یهودی بود. در مرحله بعد نیز بورژوازی یهود درپی مهاجرت همه یهودیان به فلسطین نبود؛ بلكه خواهان آن بود كه شمار یهودیان به اندازهای كاهش یابد كه به رفاه اقتصادی آنان در غرب لطمهای وارد نسازد. «ناحوم ساكولو» دراینباره اعتراف میكند كه صهیونیسم نه بهعنوان یك نهضت، بلكه بهعنوان یك اقدام مالی و سرمایهداری ظهور كردهاست؛ البته یافتن مكانی برای خوشگذرانی و نیز دستیابی به كنترل مجدد یهودیان از دیگر هدفهای بورژوازی یهود در خلق صهیونیسم شمرده شدهاست.
ادبیات سیاسی
پیش از تولد صهیونیسم سیاسی، صهیونیسم ادبی پدید آمد و نخستین جرقههای سیاسیكردن دین یهود را برافروخت؛ به دیگر سخن، صهیونیسم، نخست در عرصه زبان، گفتار و اندیشه و آنگاه در عرصه سیاست قد برافراشت. در این روند، صهیونیسم ادبی، زبان عبری را به خدمت گرفت و در گسترش آن كوشید و یهودیان عبری زبان را مورد تشویق و پاداش قرار داد. درپی این تلاش چند صد ساله، زبان عبری كه به گفته «بنگوریون» یك زبان ناگویا بود و در قلبها میزیست و به نماز، شعر و ادبیات مذهبی اختصاص داشت، به جایگاهی دست یافت كه دیگر تنها زبان زمان گذشته نبود، بلكه زبان آینده، زبان رستاخیز و زبانی بود كه میتوانست یهودیان را بهعنوان یك ملت یگانه در زیر بیرق خویش گرد آورد.
در عرصه قلم، اندیشه و هنر، داستان، رمان و نمایشهای بسیار پدید آمد كه به ایفای نقش در تولد صهیونیسم پرداختند؛ ازجمله اشعار مذهبی «یهود بنهالهوی» (متوفی519 ش./ 1140 م.) به سود مقاصد صهیونیستی به كار رفت. كتاب «تلمود» (نگارش 1129 ش. / 1750 م.) اندیشه بازگشت به ارض موعود را رواج داد. بنجامیندیزرائیلی Benjamin disraeli)) در رُمان «دیوید آلروی» (تألیف 1212 ش./ 1833 م.) شكلی از نژادپرستی افراطی یهودی را به تصویر كشید. «زیگموند فروید» (متولد 1235 ش./ 1856م.) بر لزوم اجرای تربیت صهیونیستی تأكید ورزید. جورج الیوت(Georg Eliot) در رمان «دانیل دروندا» (Daniel Deranda) (تدوین 1255 ش./1876 م.) كه مهمترین سند ادبی صهیونیسم بهشمار میرود، ناممكن بودن ادغام یهودیان در تمدنهای دیگر را گوشزد كرد. افزون بر این تلاشها، نگارش «دایرهالمعارفصهیونیسم و اسرائیل» (تألیف 1259 ش./ 1880 م.) به سهم خویش، زمینهساز صدور اعلامیه بالفور گردید و آن نیز از زمینههای اساسی تأسیس اسرائیل بهشمار میرود.
برخی از افسانهها نیز در پدیدآوردن صهیونیسم دخیل بودهاند. مهمترین این افسانهها، افسانه «یهودی سرگردان» یا «یهودی دورهگرد» است. این افسانه برای نمایاندن زندگی سراسر آمیخته با رنج، محنت، سرگردانی و بیپناهی یهودیان بهكار رفت و بهتدریج زمینه ذهنی ضرورت تلاش برای رهایی یهودیان صهیونیست را در اواخر قرن دوازدهم ش./ نوزدهم م. فراهم آورد.
ادبیات صهیونیستی تنها به ترسیم چهره یهودیان یا یهودیان ناراضی نپرداخته، بلكه گاه كوشیده است چهرهای نیك و انسانی از یهودیان بهدست دهد تا آنان راه كسب امتیازات اجتماعی بیشتری را بازیابند و آن را برای ظهور صهیونیسم بهكار گیرند. درمجموع، ادبیات صهیونیستی كوشیده است تا با رواج همبستگی یهودیان جهان، مبارزه با تبلیغات ضدصهیونیستی، رنج و ستمدیدگی یهودیت را به تصویر كشد و به پندار خود، وحشیگری اعراب علیه یهودیان را نمایان سازد و به ترویج اندیشه برتری قوم یهود بپردازد.
ادامه دارد...
منبع: کتاب نقد