تبیان، دستیار زندگی
رسانه هاى آمریكا این روزها حكایت هاى تأمل انگیزى درباره دوستى زلماى خلیل زاد سفیر ایالات متحده در سازمان ملل با بان كى مون دبیر كل این سازمان نقل مى كنند. بر حسب گزارش این رسانه ها دیپلمات افغانى تبار آمریكا امروز جایگاه صمیمى ترین رفیق رئیس كره اى سازمان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سایه آمریكا بر سازمان ملل

امریکا

رسانه هاى آمریكا این روزها حكایت هاى تأمل انگیزى درباره دوستى زلماى خلیل زاد سفیر ایالات متحده در سازمان ملل با بان كى مون دبیر كل این سازمان نقل مى كنند. بر حسب گزارش این رسانه ها دیپلمات افغانى تبار آمریكا امروز جایگاه صمیمى ترین رفیق رئیس كره اى سازمان ملل را پیدا كرده است. به گفته تحلیلگران آمریكایى خلیل زاد كه پس از یك دوره حضور پرتنش جان بولتون در سازمان ملل بر كرسى نمایندگى آمریكا در این نهاد تكیه زد اكنون نه تنها به اختلاف و كدورت میان سازمان ملل و كاخ سفید پایان داده بلكه پایه یك همكارى عمیق را میان واشنگتن با ساكنان بزرگترین نهاد بین المللى ایجاد كرده است.

ناظران آمریكایى اكنون از دوران مأموریت خلیل زاد در سازمان ملل به عنوان دوران طلایى نفوذ كاخ سفید دراین نهاد یاد مى كنند. خلیل زاد در تمام تصمیم گیرى هاى كلیدى این سازمان حضور دارد. لابى ها و رایزنى هاى او در ماه هاى اخیربه صدور برخى قطعنامه ها و بیانیه هاى جنجالى منجر شده و در همان حال راه بسیارى از قطعنامه ها و تصمیم هاى كلیدى را بسته است. چنان كه سخنگویان كاخ سفید وعده داده بودند، دیپلمات جدید آمریكا در سازمان ملل اولویت دوران مأموریتش در سازمان ملل را بحران هاى خاورمیانه قرار داده و بیش از همه بر تصمیم هاى این سازمان در منازعه فلسطین، لبنان و عراق و افغانستان تأثیرگذار است. از همین روست كه ناظران اكنون میان عملكرد سؤال انگیز سازمان ملل در بحران هاى خاورمیانه با نقش هاى پنهان خلیل زاد ارتباط عمیق قائل هستند. در جریان حملات خونبار ارتش صهیونیستى به غزه تلاش ها و رایزنى هاى خلیل زاد موجب شد سازمان ملل بدترین آزمون دوران ریاست بان كى مون را به نمایش گذارد. خلیل زاد دومین گام جنجالى خویش را در بحران لبنان برداشت . او توانست چتر حمایت شوراى امنیت را برسر جناح حاكم بیروت بگستراند و به بهانه پرونده قتل حریرى در نزاع داخلى لبنان سازمان ملل را به سمت جانبدارى علنى از یك جناح سوق دهد. اما به گفته منابع آمریكایى داد و ستد سیاسى خلیل زاد و مدیران سازمان ملل بیش از همه در بحران عراق و افغانستان نمود دارد یعنى جایى كه خلیل زاد در جایگاه یك متخصص و كارشناس عرض اندام مى كند. با خاطره تلخى كه بوش از انتقادهاى رئیس سابق سازمان ملل - كوفى عنان - در ذهن داشت كاخ سفید اكنون با حضور دیپلمات افغان تبار خویش در جلسات مربوط به عراق احساس آرامش مى كند. حداقل دستاورد حضور خلیل زاد در این برهه این شده كه باب انتقاد و ملامت ساكنان سازمان ملل از اوضاع رقت بار عراق و افغانستان را بسته است و در شرایطى كه همه افكارعمومى یكصدا از شكست سیاست جنگى بوش سخن مى گویند درسازمان ملل، اوضاع بر محور دیگرى گردش مى كند.

ناظران آمریكایى اكنون از دوران مأموریت خلیل زاد در سازمان ملل به عنوان دوران طلایى نفوذ كاخ سفید دراین نهاد یاد مى كنند.

این اتفاقات در روابط نوین آمریكا و سازمان ملل اكنون دستمایه گزارش هایى شده كه در آن ناظران سیاسى به تأمل بیشترى درباره نقش سفیر كنونى آمریكا در ساختار تصمیم گیرى این كشور بپردازند.

سمت مهم سفارت آمریكا در سازمان ملل پس از پست وزارت خارجه دومین ركن تأثیر گذار در دیپلماسى این كشور است و واگذارى این مسئولیت به زلماى خلیل زاد آن هم در اوج تنش هاى این كشور با نهادهاى بین المللى حكایت از روابط راز گونه این دیپلمات با كانون هاى قدرت در آمریكا است.

خلیل زاد 57 ساله گرچه اصل و نسب «پشتون » دارد، ولى در مزار شریف یعنى در بخش ازبك نشین افغانستان متولد شده و كودكى و جوانى اش را در كابل گذرانده و همه تحصیلات و آموزش هاى سیاسى لازم را در زمینه فرهنگ بومى كشورهاى غرب آسیا طى كرده است. بسیارى از تحلیلگران آمریكایى از او به عنوان یك سیاستمدار حرفه اى یاد كرده اند . یك مأمور تربیت شده براى ایفاى نقش هاى دیپلماسى در حوزه بحرانى غرب آسیا كه در دانشگاه آمریكایى بیروت و دانشگاه شیكاگو تحصیل كرده است و در سال 1979 دكتراى خود را در رشته علوم سیاسى دریافت كرده است.

خلیل زاد داراى ویژگى هایى است كه وى را به عنوان فرد معتمد طرف هاى آمریكایى تبدیل كرده است . نكته قابل تأمل در باره كارنامه وى این است كه او از نادر اعضاى كاخ سفید است كه از موج حملات دموكرات هاى كنگره نشین جان سالم بدر برده است. حتى برخى از ناظران آمریكایى گفته اند اگر قرار باشد از تیم سیاست خارجى بوش انگشت شمارى در كابینه آینده بماند نخستین آنها خلیل زاد خواهد بود. نفوذ او در میان جناح هاى كنگره موجب شد كه وى با بالاترین رأى به سازمان ملل رود .

پازل سیاست

در توصیف دقیق تر شاید بتوان وى را یكى از افراد كلیدى آمریكایى ها در خاورمیانه به حساب آورد. او هم اكنون در صحنه سیاسى آمریكا، به عنوان سیاستمدارى عمل گرا و یكى از عناصربازیگر نقش هاى پنهان در سیاست خارجى آمریكا شناخته مى شود. این روزها كه خاورمیانه به كانون سیاست خارجى آمریكا تبدیل شده است، نفوذ خلیل زاد در محافل عربى و افغانى و تسلط او به زبان هاى عربى و فارسى كمك شایانى به پیشبرد دیپلماسى پنهان بوش كرده است. او بیشترین اشراف را برمسائل چهار كشور طرف مناقشه با آمریكا دارد، ایران، عراق، افغانستان و لبنان.

نام این نومحافظه كار در جریان تحولات سیاسى افغانستان در ماه هاى پس از سقوط طالبان بر سر زبان ها افتاد. تا مدت ها تصور مى شد كه خلیل زاد در افغانستان ماندگار شده و رهبرى این كشور را دردست خواهد گرفت اما گذشت زمان ثابت كرد كه خلیل زاد موقعیتى بیش از كرزاى وبیش از سیاستمداران افغانى دوست بوش دارد. انتصاب او به دو پست كلیدى سفارت آمریكا در عراق وسازمان ملل نشان داد كه خلیل زاد یك مجرى تنها در تركیب مردان رئیس جمهور آمریكا نیست كه او یكى از اعضاى تیم سیاستگذار امروز است.

نكته قابل تأمل در باره كارنامه وى این است كه او از نادر اعضاى كاخ سفید است كه از موج حملات دموكرات هاى كنگره نشین جان سالم بدر برده است. حتى برخى از ناظران آمریكایى گفته اند اگر قرار باشد از تیم سیاست خارجى بوش انگشت شمارى در كابینه آینده بماند نخستین آنها خلیل زاد خواهد بود.

گفته مى شودخلیل زاد در اوایل دهه 1980 به تابعیت آمریكا درآمد و تعلق فكرى وى به محافظه كاران ، راه او را براى ورود به دولت ریگان هموار كرد. براساس گزارشى كه واشنگتن پست آن را منتشر كرده خلیل زاد از اواخر دهه 70 زمانى كه، افغانستان به اشغال شوروى در مى آید به صف هواداران «زبگنیو برژینسكى » مى پیوندد. برژینسكى به عنوان مشاور امنیت ملى آمریكا در زمان جیمى كارتر، استراتژى هایى براى مهار كمونیسم بین المللى طراحى كرد و نهایتاً این تئورى را مطرح كرد كه ایالات متحده در چارچوب تحكیم موقعیت بین المللى خود و نیز به سبب نیازهاى نفتى اش ، باید كنترل آسیاى مركزى را در دست بگیرد.در همین راستا خلیل زاد همكارى خویش را با كاخ سفید آغاز مى كند . در سال 1984یعنى دورانى كه «جرج شولتز» وزارت خارجه آمریكا را بر عهده داشت ، خلیل زاد براى مدت یك سال به عضویت شوراى برنامه ریزى این وزارتخانه درآمد. ریاست این شورا را نیز «پل ولفوویتز »

بر عهده داشت كه بعداً معاون رامسفلد، وزیر دفاع آمریكاشد . در آن زمان خلیل زاد با سلسله مقالات و متن هایى كه درباره افغانستان منتشر مى كرد، كم و بیش در محافل رسمى آمریكا چهره شناخته شده اى به شمار مى رفت.او در سال 1984 طى كنفرانسى با عنوان بررسى مفهوم شهادت و مقاومت در تشیع در تل آویل تلاش وسیعى را براى گسترش ارتباطاتش با صهیونیست ها آغاز كرد .

در ایام جنگ ایران و عراق از سال 1985 تا 1989 خلیل زاد مشاور ویژه معاونت وزارت خارجه آمریكا در مورد جنگ ایران و عراق بود. جالب این جاست كه با وجود جابه جایى جناح هاى قدرتدر كاخ سفید خلیل زاد همچنان در پست مشاور امور خاورمیانه آمریكا باقى ماند تا حدى كه در دهه 90 و در دوران حكومت بیل كلینتون، این خلیل زاد بود كه با تهیه سندى به نام «كتاب سفید درباره افغانستان» خواستار دخالت مجدد آمریكا براى تغییر وضع افغانستان شد.

به این ترتیب او از اوایل دهه 90 به یك گروه مشاوره و نظریه پردازى محافظه كار به نام« Corporation Rand » پیوست كه قبلاً هم در آن به مسائل و امور دفاعى مى پرداخت .

همزمان ، وى چند ماهى نیز مشاور شركت نفتى «اونى كال » شد. از جمله مشاوران این شركت ، یكى هم حامد كرزاى بود كه خلیل زاد در گماردن و انتخاب وى به ریاست دولت افغانستان نقش اصلى را بازى كرد.در همین ایام خلیل زاد از چهره هاى اصلى گروه نومحافظه كار تازه تأسیسى به نام «پروژه قرن آمریكاى جدید» بود كه از جمله در سال1998  در نامه اى به كلینتون خواهان آن شد كه آمریكا بدون توجه به آراى سازمان ملل و با توسل به نیروى نظامى ، حكومت صدام را براندازد. این نامه را علاوه بر خلیل زاد، كسانى همچون «ولفوویتز »، «دونالد رامسفلد» و مشاور ارشد وى یعنى «ریچارد پرل » نیز امضا كرده بودند.

با راه یافتن جرج . دبلیو. بوش به كاخ سفید در ژانویه ،2001 خلیل زاد مأموریت یافت كه در وزارت جنگ ، انتقال امور به وزیر جدید (رامسفلد) و همكاران وى را سازماندهى كند. او بعداً از سوى بوش به ریاست بخش آسیاى مركزى و خلیج فارس در شوراى امنیت ملى آمریكا گمارده شد.

از زمان وقوع 11 سپتامبر، خلیل زاد به پرنفوذترین شخصیت غیر آمریكایى در دستگاه رهبرى آمریكا تبدیل شد. مأموریت هاى سه گانه او یعنى سفارت آمریكا در بغداد، كابل و سازمان ملل با هیچ دیپلمات آمریكایى قابل قیاس نیست . با سقوط طالبان ، او مأموریت شكل دهى به ساختار سیاسى افغانستان مطابق با طرح هاى آمریكا را به عهده گرفت و سپس در صحنه عراق حاضر شد . وقتى جورج بوش براى آرایش نظامى پس از حذف صدام از عرصه سیاسى عراق نیاز به كمك و مشورت داشت زلمى خلیل زاد عهده داردیپلماسى آمریكا در عراق شد .

البته پیش از این او تجربیات چندى در عراق كسب كرده بود . درست پیش از حمله نیروهاى آمریكا به عراق در سال 2003 او در رأس هیأتى براى شركت در نشست مخالفان دولت صدام به مناطق كردنشین شمال عراق سفر كرده و از نزدیك در زمینه امور سیاسى این كشور تحقیق كرده بود. خلیل زاد كه با چند دولت جمهورى خواه همكارى داشته به عنوان یكى از عوامل نزدیك به دیك چنى و طرف اعتماد گروه معروف به «بازها» در دولت بوش محسوب مى شود. او بى گمان یكى از عوامل مؤثر در تشویق بوش به انجام عملیات هاى خونین و خسارت بار عصر ما بوده است.

اسناد معتبرى در این زمینه وجود دارد كه خلیل زاد با كمك صهیونیست ها در عراق توانست گروه هاى تروریستى القاعده ، منافقین ، بعثى ها و دیگر تكفیرى هاى تحت حمایت عربستان را براى ایجاد ناامنى و آشوب علیه دولت شیعى عراق سازماندهى كند و تلاش هاى او براى توهین به مقدسات اسلامى از جمله دست داشتن در حملات تروریستى به حرمین عسكریین (ع) كاملاً مشهود است و او با این خوشخدمتى به صهیونیست ها توانست سفارت آمریكا در سازمان ملل را به دست آورد .

منبع: ایران