تقلید، چرا و چگونه؟
فلسفه احکام (1)
آیا در مسائل دینى باید تحقیق كرد یا تقلید؟
در گوشه و كنار افرادى هستند كه مساله «تقلید» در احكام را انكار مىكنند و منطق آنها این است كه همه موظفند كه در مسائل دینى تحقیق كنند و مسائل مذهبى را بدون استثنا از قرآن و سایر منابع اسلامى استفاده نمایند؛ زیرا:
اولا: قرآن با هر گونه تقلید مبارزه پى گیر دارد و پیوسته از پیرویهاى نسنجیده انتقاد مىكند.
ثانیا: تقلید یك نوع تبعیت بدون دلیل است و عقل و منطق پیروى بدون دلیل را نمىپذیرد.
ثالثا: تقلید مایه پراكندگى صفوف مسلمانان است، زیرا مراجع تقلید غالبا متعدد بوده و آراى آنها در همه مسائل یكسان نیست.
* * * * *
سرچشمه تمام این ایرادها یك چیز بیش نیست و آن این كه: كلمه تقلید دو معنى دارد، یك معنى معمولى كه در عرف عام فهمیده مىشود و لفظ «تقلید» در مكالمات روزمره در آن به كار مىرود و یكى معنى علمى كه در كتابهاى فقهى و اصولى از آن بحث مىگردد. تمام این ایرادهایى كه كردهاند و مىكنند، همه متوجه معنى اول است و معنى دوم هیچ گونه ارتباطى با معنى اول ندارد.
در گفتار روزانه به كارهاى بى رویه افرادى كه چشم و گوش بسته پشت سر دیگران مىافتند و اعمال نادرست آنها را تكرار مىكنند «تقلید» گفته مىشود. این گونه پیروى كوركورانه افراد بى خبر از بى خبرانى همانند خود، بطور قطع عملى است بسیار زشت و زننده، نه با منطق سازگار است و نه با روح تعلیمات اسلام؛ و هیچ آدم با شخصیت و با فكرى حاضر نمىشود كه چشم و گوش بسته دنبال این و آن بیفتد و هر عمل بى رویهاى را كه دیگران انجام مىدهند، او نیز انجام دهد.
این همان تقلیدى است كه در شعر مولوى به آن اشاره شده است: خلق را تقلیدشان بر باد داد .
تمامى ایراداتی كه افراد بى اطلاع به مساله «تقلید» دارند، روى همین معنى است. ولى تقلید در اصطلاح علمى، مفهومى كاملا جدا از این مفهوم دارد و مىتوان آن را در جمله «مراجعه افراد غیر متخصص به افراد متخصص، در مسائل تخصصى» خلاصه نمود.
یعنى در تمام مسائل علمى كه نیاز به تخصص هایى دارد و آگاهى بر آن در گرو مطالعه و بررسیهاى سالیان دراز است، افرادى كه وارد به آن رشته نیستند - به هنگام نیاز - به دانشمندان و صاحبنظران و متفكران مورد اعتماد مراجعه كنند و از افكار آنان استفاده بنمایند. این معنا از تقلید كه در كتب علمى به آن اشاره شده است و گاهى از آن به مراجعه غیر عالم به عالم تعبیر مىشود، اساس زندگى بشر در تمام مسائل صنعتى و كشاورزى و پزشكى و امثال آن است.
اگر یك روز این موضوع از زندگى بشر برداشته شود، یعنى هیچ بیمارى به پزشكى مراجعه نكند، هیچ انسانى به معمار ومهندس رجوع ننماید، هیچ فردى در مسائل حقوقى با حقوقدانان مشورت نكند و هیچ كس به هیچ كارشناس و میكانیك و متخصصى در مسائل گوناگون بازگشت ننماید، تمام زندگى اجتماعى فرو مىریزد و هرج و مرج در تمام شؤون آشكار مىشود.
مسائل دینى از این قانون مستثنا نیست؛ البته در اصول عقاید دینى - یعنى شناختن خدا و پیامبر و جانشینان او و روز رستاخیز - همه مردم باید تحقیق كنند و تحقیق در این مسائل، كار مشكل و پیچیدهاى نیست و هركس مىتواند این چند اصل را با دلیل و منطق به فراخور فهم و معلومات خود دریابد. ولى در مسائل مربوط به احكام اسلامى در باب عبادات، معاملات، سیاسات اسلامى، احكام مربوط به فرد و خانه و اجتماع، نماز، روزه، جهاد، دیات، حدود، قصاص، ازدواج و طلاق و هزاران مسائل مختلف و مربوط به قسمتهاى زندگى انسانها، هرگز همه افراد نمىتوانند شخصا تخصص پیدا كنند و احكام را از منابع دینى - قرآن، حدیث، دلیل عقل و اجماع - استفاده نمایند.
بنابراین، ناچارند درباره این گونه مسائل به دانشمندان و صاحبنظران دلسوز و مورد اعتماد مراجعه نمایند؛ دانشمندانى كه سالیان دراز در مسائل اسلامى زحمت كشیدهاند و به كتاب آسمانى و سنت پیامبر و احادیث جانشینان او آشنایى كامل دارند.
این گونه مراجعه به دانشمندان، پیروى بدون دلیل نیست؛ بلكه این پیروى و اقتباس، پیوسته آمیخته با یك دلیل عقلى و منطقى است و آن این كه «نظریه شخص عالم و دانشمند و متخصص - بخصوص در حالى كه بى نظر هم باشد - به حقیقت بسیار نزدیكتر است و غالبا از حقیقت جدا نیست» و اگر هم در آن اشتباه باشد، اشتباهات او محدود است، در حالى كه اگر شخص بى اطلاع بخواهد به میل و عقیده شخصى خود كار كند، اعمال او سرتاسر اشتباه خواهد بود.(1)
* * * * *
ادامه دارد ...
پىنوشت:
1. پاسخ به پرسشهاى مذهبى - نویسندگان: آیات عظام ناصر مكارم شیرازى و جعفر سبحانى