و باز هم فردایی دیگر
شهید آوینی: انگیزش درونی هنرمندان آنها را به جبهه كشاند نه تعهدات اداری
20 فروردین ماه با پانزدهمین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی مصادف است.
به گزارش بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، سید اهل قلم در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، كرمان و تهران به پایان رساند و سپس بهعنوان دانشجوی معماری وارد دانشكدهی هنرهای زیبا دانشگاه تهران شد. او از كودكی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود. داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میكرد. تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند كه با طبع هنری او سازگار بود، ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را كنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت.
شهید آوینی نوشته است:«حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشكدهی هنرهای زیبا هستم اما كاری را كهاكنون انجام میدهم نباید با تحصیلاتم مربوط دانست. حقیر هر چه آموختهام از خارج دانشگاه است. بنده با یقین كامل میگویم كه تخصص حقیقی در سایهی تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر. قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام، اگر چه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب ادبیات بوده است. با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را اعم از تراوشات فلسفی داستانهای كوتاه، اشعار و ... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم كه دیگر چیزی كه «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از « خودم» سخنی به میان نیاورم... سعی كردم كه « خودم» را از میان بردارم تا هر چه هست خدا باشد و خدا را شكر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه كه انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست. همهی هنرها این چنین هستند. كسی هم كه فیلم میسازد، اثر تراوشات درونی خود اوست. اما اگر انسان خود رادر خدا فانی كند، آن گاه این خداست كه در آثار او جلوهگر میشود. حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیام بر این بوده است.»
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی با ساختن چند مجموعه دربارهی غائلهی گنبد ( مجموعهی شش روز در تركمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین ( مجموعهی مستندخان گزیدهها) آغاز كرد.
او در شرح احوالش آورده است: «با شروع كار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم كه برای خدا بیل بزنیم. بعدها ضرورتهای موجود رفته رفته ما را به فیلمسازی كشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود كه نسبت به همهی وقایعی كه برای انقلاب اسلامی و نظام پیش میآید عكس آلعمل نشان بدهیم. مثلا سیل خوزستان كه واقع شد، همان گروهی كه بعدها مجموعه حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یك گزارش مفصل تهیه كردیم. آن گزارش در واقع جزو اولین كارهایمان در گروه جهاد بود. بعد، غائلهی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و ما به فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروزآباد در محاصره بود، ما با مشكلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنههای جنگ را ما در آن جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.»
گروه جهاد اولین گروهی بود كه بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت. دو تن از اعضای گروه در همان روزهای اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی كه تیر به شانهاش خورده بود، از حلقهی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشكل یافت و در روزهای محاصرهی خرمشهر برای تهیهی فیلم وارد این شهر شد.
«وقتی به خرمشهر رسیدیم، هنوز خونین شهر نشده بود. شهرهنوز سر پا بود. اگر چه احساس نمیشد كه این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد. ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز پای میز موویلا كار كردیم تا اولین فیلم مستند جنگی دربارهی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون.»
مجموعهی یازده قسمتی «حقیقت» كار بعدی گروه محسوب میشد كه یكی از هدفهای آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود: «یك هفتهای نگذشته بود كه خرمشهر سقوط كرد و ما در جست وجوی « حقیقت» ماجرا به آبادان رفتیم كه سخت در محاصره بود. تولید مجموعهی حقیقت این گونه آغاز شد.» كار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شكل كاملا منسجم و به هم پیوستهای پیدا كرد. آغاز تهیهی مجموعهی زیبا و ماندگار روایت فتح كه بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد، به همان ایام باز میگردد.
شهید آوینی دربارهی انگیزهی گروه جهاد در ساختن این مجموعه كه نزدیك به هفتاد برنامه است چنین میگوید:
«انگیزش درونی هنرمندانی كه در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میكشاند نه وظایف و تعهدات اداری. روح كارمندی نمیتوانست در این عرصه منشا فعل و اثر باشد. گروههای فیلمبرداری ما با همان انگیزههایی كه رزمآوران را به جبهه كشانده بود كار میكردند، داوطلبانه و بدون چشم داشت مالی، در كمال قناعت و شجاعت و آماده برای شهادت. این جا عرصهای نبود كه فقط پای تكنیك و یا هنر در میان باشد... بچههای ما تا سال 1367 كه به ناگزیر تسلیم سیستمهای برآورد مالی و فنی تلویزیون شدیم جز حقوق ماهیانهی جهاد سازندگی و یا سپاه پاسداران كه از هفت هزار تومان بالاتر نمیكشید، چیزی دریافت نمیكردند. نمیدانم چطور شده بود كه این اواخر، یعنی سال 1366 بنیاد فارابی به یاد ما افتاده بود و نود هزار تومان به واحد تلویزیونی جهاد سازندگی هدیه كرده بود. همین مختصر را نیز بچهها غالبا به خانوادهی شهدایمان هدیه كردند.
اولین شهیدی كه دادیم علی طالبی بود كه در عملیات طریقالمقدس به شهادت رسیده و آخرینشان مهدی فلاحپور است كه همین امسال [1371] در لبنان شهید شد ... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن كه ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگی پیش بیاید كه پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یك «مرد» آن روزهایی است كه در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است كه خودش را نشان میدهد.»
اواخر سال 1370 « موسسهی فرهنگی روایت فتح» به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به كار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد و تهیهی مجموعهی روایت فتح را كه بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد.
شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی كمتر از یك سال كار تهیهی شش برنامه از مجموعهی ده قسمتی « شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیهی مجموعههای دیگری را دربارهی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فكه تدارك دیدند. شهری در آسمان كه به واقعهی محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت. در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد. اما برنامه وی برای تكمیل این مجموعه و ساختن مجموعههای دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین 1372 در قتلگاه فكه ناتمام ماند.
شهید آوینی فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشاركت در جبههها و تهیهی فیلمهای مستند دربارهی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامهی
«اعتصام»، ارگان انجمن اسلامی آغاز كرد. این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حكمی، اعتقادی و عبادی را در برمیگرفت. او طی یك مجموعه مقاله دربارهی «مبانی حاكمیت اساسی در اسلام» آرا و اندیشههای رایج در مورد دموكراسی، رای اكثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفكر سیاسی ماخوذ از وحی و نهجالبلاغه و آرای سیاسی حضرت امام (ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حكومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حكومت الهی حضرت رسول (ص) در مدینه وخلافت امیر مومنان (ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم السلام و جایگاه آن با جنگهای صدر اسلام و قیام عاشورا و وجوه تمایز آن از جنگهایی كه به خصوص در قرون اخیر واقع شدهاند، و نیز بركات ظاهری و غیبی جنگی و ویژگی رزمآوران و بسیجیان، در زمرهی مطالبی بود كه در « اعتصا» منتشر شد.
در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفكر میكرد و حاصل كار خویش را به صورت مقالاتی چون « اشك، چشمهی تكامل»، «تحقیقی در معنی صلوات» و « حج، تمثیل سلوك جمعی بشر» به چاپ میسپرد.
در كنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان كلی « تحقیقی مكتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب» برای ماهنامهی «جهاد»، ارگان جهاد سازندگی، نوشت. « بهشت زمینی»، « میمون برهنه!»، « تمدن اسراف و تبذیر»، « دیكتاتوری اقتصاد»، « از دیكتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی»، « نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی»،« ترقی یا تكامل؟» و ... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان « توسعه و مبانی تمدن غرب» به چاپ رسید. این دوره از كار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت.
مقارن با همین سالها شهید آوینی علاوه بر كارگردانی و مونتاژ مجموعهی «روایت فتح» نگارش متن آن را برعهده داشت كه بعدها قالب كتابی گرفت با عنوان «گنجینهی آسمانی» او در ماه محرم سال 1366 نگارش كتاب « فتح خون» (روایت محرم) را آغاز كرد و نه فصل از فصول ده گانهی آن را نوشت. اما در حالی كه كار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنیهاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز كرده بود به دلایلی كار را ناتمام گذاشت.
او در سال 1367 یك ترم درمجتمع دانشگاهی هنر تدریس كرد. ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم خوانی نداشت، از ادامهی تدریس صرف نظر كرد. مجموعهی مباحثی كه برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در مقالهی بلندی به نام « تاملاتی در ماهیت سینما» كه در فصلنامهی « فارابی» به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین « جذابیت در سینما»،« آینهی جادو» ،
« قاب تصویر وزبان سینما» و ... كه از فروردین سال 1368 در ماهنامهی هنری « سوره» منتشر شد، تفصیل پیدا كرد. مجموعهی این مقالات در كتاب « آینهی جادو» كه جلد اول از مجموعهی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمعآوری و به چاپ سپرده شد.
سالهای 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشود. هر چند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینهی كارگردانی مستند و بهخصوص مونتاژ باعث شد كه قبل از هر چیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بیاعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او دركنار تالیف مقالات تئوریك دربارهی ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیك و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و ...تالیف كرد كه در ماهنامهی « سوره» به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی، اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غربزدگی و روشنفكری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگرتفكر وتحقیق كرد و مقالاتی منتشر نمود.
مجموعهی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث كمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمیق معنا و اصالت تفكر وشیوایی بیان اعجابآور است. در حالی كه سرچشمهی اصلی تفكر او به قرآن، نهجالبلاغه، كلمات معصومین علیهمالسلام و آثار و گفتار حضرت امام (ره) باز میگشت. با تفكر فلسفی غرب و آرا و نظریات متفكران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حكمت، آنها را نقد و بررسی میكرد.
او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی میدانست چرا كه این شناخت زمینهی خروج از عالم غربی و غربزدهی كنونی را فراهم میكند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفكر الهی مدد میرساند.
او بر این باور بود كه با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان كاملی چون امام خمینی (ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است كه آن را «عصر توبهی بشریت» مینامید. عصری كه به انقلاب جهانی امام عصر ( عج) و ظهور « دولت پایدار حق» منتهی خواهد شد.
* این متن برگرفته از زندگینامهای است كه توسط موسسهی فرهنگی روایت فتح درباره شهید اهل قلم منتشر شده است.