این روزها، همه چیز به سرعت در حال تغییر است. هر روز پدیده تازهای به جمع دیگر پدیدههای موجود اضافه میشود و اثری اجتناب ناپذیر بر پیكره جوامع بشری بر جای میگذارد. بحثهای هیجانانگیز بیشماری در میان اندیشمندان و محققین و دانشمند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1383/02/17
اعتیاد به سایبراسپیس
این روزها، همه چیز به سرعت در حال تغییر است. هر روز پدیده تازهای به جمع دیگر پدیدههای موجود اضافه میشود و اثری اجتناب ناپذیر بر پیكره جوامع بشری بر جای میگذارد. بحثهای هیجانانگیز بیشماری در میان اندیشمندان و محققین و دانشمندان علوم مختلف جریان دارد كه نگارش درباره آنها پایانی ندارد و ساعتها میتوان از دقایق و جزئیات هر یك نوشت. آنچه در این مقاله آمده است در شماره 1 مجله شبكه در ایران به چاپ رسیده است.
صدا زد «مایكروسافت»، لطفاً یك فنجان «جاوا» برای پدرت بیار! «پسر» با یك فنجان «چای» وارد شد و گفت: «نتاسكیپ» هنوز از خواب بیدار نشده، مدرسهاش دیر نشود!؟ بفرمایید این هم "جاوا" ... پدر!
پدری نام دو فرزند پسرش را عوض كرده است. او پسر بزرگترش را «مایكروسافت» صدا میزند و به پسر كوچكترش میگوید «نت اسكیپ». مادر بچه ها هم نام مخصوص به خودش را دارد و همگی عادت كرده اند او را «مادر برد» صدا كنند. پدر خود را «مرورگری» میداند كه عاشق «جاوا» و «خورشید یا همان SUN » و «پنجره»ها یعنی همان Windows است. او فردی رمانتیك است، در و دیوار خانه اش را با لوگوی شركتهای مایكروسافت، نت اسكیپ، Cisco و Sun تزئین كرده است و معمولاً پس از مراجعت به خانه، تی شرت هایی به تن میكند كه معمولاً روی آنها نوشته شده است :
Please Enter your Password یا This Body is best viewed with MSIE 3.0 or Higher
راستی این خانواده را چه شده است؟ آیا این «اعتیاد» است یا اینكه تنها یك «شوخی» است؟
*** **** ***
این روزها، همه چیز به سرعت در حال تغییر است. هر روز پدیده تازهای به جمع دیگر پدیده های موجود اضافه میشود و اثری اجتناب ناپذیر بر پیكره جوامع بشری بر جای میگذارد. بحثهای هیجانانگیز بیشماری در میان اندیشمندان و محققین و دانشمندان علوم مختلف جریان دارد كه نگارش درباره آنها پایانی ندارد و ساعتها میتوان از دقایق و جزئیات هر یك نوشت و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در بین آنهایی كه در این عصر ارتباطات و اطلاعات با كامپیوتر در ارتباط هستند، هر روز و شاید هر دقیقه و ثانیه بحث و موضوع تازهای بوجود می آید، كه برای تداوم زندگی بشر، آگاهی و اطلاع از آن برای تداوم «اندیشه» امری حقیقتاً اجتناب ناپذیر می نماید و این امر حتی آن گروه از متخصصین و كارشناسانی كه در رابطه مستقیم با كامپیوتر نیستند را نیز شامل میشود.
شاید بتوان گفت آنچه در بالا به آن اشاره كردم، یك پدیده جدید است. پدیده ای كه هنوز بسیاری از روانشناسان نمی دانند آن را چه بنامند. شاید شما هم این روزها، در مطبوعات و رسانه ها عنوانی شبیه به عنوان این مقاله را دیده یا شنیده باشید. اما هسته اصلی این مقاله، روشن ساختن این واقعیت است كه پدیده «اعتیاد اینترنتی» آنقدرها كه در مطبوعات و رسانه بزرگ شده است جدی نیست! حقیقت این است كه در حال حاضر خبر اتصال و ارتباط با شبكه های اطلاعرسانی و بزرگراههای اطلاعاتی، داغ ترین عناوین خبری از دنیای فن آوری را به خود اختصاص داده است. درست است كه در مورد استفاده از اینترنت و وب، همه به هیجان آمده اند و درست است كه عده ای از افراد ساعات بسیاری را صرف آن میكنند، اما آیا این واقعاً یك نوع «اعتیاد» جدید است كه گریبان انسان را گرفته است ؟ آیا نوع دیگری از «اعتیاد» است كه «روان» بشر را مورد تاخت و تاز و هجوم قرار داده است؟ در میان روانشناسان، بر سر این موضوع، هنوز اختلاف نظرهایی دیده میشود، اما بیشتر آن را یك «اختلال» میدانند تا «اعتیاد» و اگر بخواهند حالت اعتیادآور آن را مطرح كنند می گویند این موضوع یك «اختلال اعتیادآور» است. آنها معتقدند كه بسیاری از افراد، پیش از اینكه اینترنت وارد زندگیشان بشود، از كامپیوتر تا سر حد افراط استفاده می كردند و به زبانی، به كامپیوتر معتاد بوده اند. برخی چنان به كامپیوتر و برنامه های نرم افزاری خود دل بسته اند كه حتی به اینترنت و وجود آن اهمیت نمی دهند. پس شاید بایستی این پدیده را به نوعی «اعتیاد به كامپیوتر» بنامیم. اما بهتر است تند نرویم، پیش از اینكه كامپیوترها به چهارچوب خانه و كاشانه مردم وارد شوند، تلویزیون، ویدئو و بازیهای تلویزیونی بخش بسیاری از اوقات مردم را پر كرده بودند. راستی، آیا همین «تلفن» كه از لحاظ موضوعات مربوط به فن آوری، شكل پیشرفته ای از ارتباطات است و شاید در طبقه بندیها در شاخه «ارتباطات بواسطه كامپیوتر CMC » قرار گیرد وسیله و ابزاری نیست كه بتوان معتاد به آن شد؟! در آیندهای نه چندان دور ـ كه قسمت عمدهای از مسیر آن را طی كرده ایم ـ تلفن، كامپیوتر، فنآوری رادیو و تلویزیون، ویدیو و ماهواره ها و شاید بعدها ماشین لباسشویی و یخچال و ... همه و همه در یك «غول بی شاخ و دم» كه او هم بسیار اعتیادآور است ادغام شوند و آنوقت چگونه میتوان از شر آن خلاصی یافت؟
در اینجا، شاید بهتر آن باشد كه درباره یك نوع اعتیاد دیگر سخن بگوییم. اعتیادی كه دیگر «ماده»اش «اینترنت»، «رادیو»، «تلویزیون» و «تلفن» و ... نیست. شاید بهتر باشد، در این واپسین روزهای قرن بیستم، در آستانه قرن بعدی، از اعتیاد به قلمروهای تازه ای سخن بگوییم كه بشر با دست خودش ساخته است و یا خواهد ساخت.
اجازه دهید از «اعتیاد به سایبراسپیس» بگوییم، به قلمروهایی مجازی كه با استفاده از علم مهندسی كامپیوتر بوجود آمده اند. در این طبقه بندی گسترده تر، امور را از سطحی بالاتر می بینیم و موضوعات را در جای خود خیلی دقیقتر و با موشكافی بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم. بین زیر شاخه ها و زیرطبقه های این طبقه بندی مسلماً میتوان خطوط متمایز كنندهای رسم كرد و آنجاست كه دیگر، موضوعات را با هم قاطی نمیكنیم. از این سطح اگر نگاه كنیم، دیگر چیزی به نام «اعتیاد به اینترنت» نمی بینیم. از اینجا، بین آن كودك دبستان نرفته ای كه در خانه، قسمت عمده ای از وقتش را صرف كشتن «دشمنان مجازی» و «هیولاهای غول پیكر» میكند و كودك همسن و سال دیگری كه برای فراگیری زبان انگلیسی ده بار سی دی «آموزش زبان» را از اول اجرا می كند تفاوت خواهیم گذاشت. از اینجا، بین آن نوجوانی كه در مدرسه، پشت كامپیوتر سرگرم بازی است و از اینترنت به عنوان سرگرمی استفاده میكند و آن خانم خانه داری كه حاضر است سالی هفتصد هزار تومان برای استفاده از اینترنت به «یك ISP» بدهد تا از آخرین شیوه های تربیت فرزندانش مطلع شود تفاوتهای فاحشی نمایان است. همین خانم خانه دار مسلماً با مهندسی كه در شركت، از اینترنت برای اطلاع از آخرین دستاوردهای علمی و فنی دانشگاههای سراسر جهان استفاده میكند فرق دارد. هریك از این افراد شاید ساعتها از وقت روزانه خود را صرف كامپیوتر و اینترنت نماید. برخی از آنها فقط به دنبال تفریح و سرگرمی اند و برخی دیگر برای پاسخگویی به یك نیاز.
«اعتیاد به سایبراسپیس» شاید بتواند برخی از نیازهای اجتماعی افراد را برآورده سازد. آدمی كه كمرو و خجالتی است و نمیتواند در محیط های واقعی، ارتباطات اجتماعی و مستحكمی را با سایرین برقراركند، در خانه، مدرسه، دانشگاه یا محل كار، - پشت دستگاه كامپیوتر خود- به محیط و قلمروهای مجازی روی می آورد تا بدون كوچكترین احساس خجالت، وارد «اتاق گفتگویی Chat Room » شود، سلامی به حاضرین ـ افراد غریبهای كه هیچگاه آنها را ندیده است ـ ارسال كند و ساعتی با آنها به گفتگو بپردازد. «اعتیاد به سایبراسپیس» شاید جنبه ای از «اعتیاد به كار» Workaholism باشد و شاید هم در نهایت، اصلاً وجود نداشته باشد و ما آن را بی جهت تا به این حد جدی می گیریم.
حقیقت این است كه رسانه ها و مطبوعات خیلی به موضوع اعتیاد به «اینترنت و سایبراسپیس» پرداخته اند. شاید این امر فقط به این خاطر است كه موضوع اینترنت و شبكه های اطلاع رسانی و مالتی مدیا، موضوعاتی داغ و جدید هستند. اما باید توجه داشت كه این امر می تواند موجب بروز اختلال در جنبه های دیگری از «روان» انسان شود. آیا باید افرادی كه از كامپیوتر چیزی نمی دانند و حتی یك بار هم به اینترنت متصل نشده اند را تا این حد نگران ساخت؟
اینترنت، دریای عظیمی است از اطلاعات، شاهراه و بزرگراهی است برای ارتباط دادن میلیونها انسان، با فرهنگها، زبانها و سلیقه های گوناگون و متنوع. اگر اینترنت این است، اگر این شبكه شبكه ها، ابزاری است برای فراگیری بیشتر، آموزش بیشتر، خلاقیت و نوآوری های بیشتر، پس چرا از اعتیاد به «اینترنت»، همیشه برداشتهایی منفی داریم؟ اگر از جنبه های مثبت، آن نگاه كنیم، اگر وسعت دیدمان را بازتر كنیم، دریچه های بازتری بر ما گشوده خواهد شد كه پیش از آن، شاید تجربه اش نكرده ایم. شاید وقت خود را صرف عادات بیهوده دیگری كرده ایم كه فرصت این تجربه های جدید را به خود نداده ایم.
در بررسیهایی كه توسط محققین و پژوهشگران به عمل آمده است، در جوامع غربی از افرادی سخن به میان آمده است كه گفته اند: «به خاطر اینترنت، مرا از مدرسه بیرون كردند!» ، «چون به اینترنت معتاد شده بودم، همسرم از من طلاق گرفت.»، «كارم را به خاطر اینترنت از دست دادم، چرا كه بیشتر اوقات كاری ام را صرف خواندن مجلات ورزشی كرده بودم.» اگر افرادی از این دست پیدا می شوند كه نتوانسته اند با برنامه ریزی و مدیریت صحیح، از وقت خود به نحو شایسته استفاده كنند و در برابر امیال خود ضعیف عمل كرده اند، نباید تمامی تقصیرها را بر گردن «اینترنت» ـ این فرانكشتاین جوان ساخت بشر ـ انداخت. در مورد سایر اعتیاد ها، یك گفته كاملاً صدق میكند و آن این است كه بین شور و شوق «طبیعی» و تمایلات «غیر طبیعی» خط جداكنندهای وجود دارد. بشر در طول سالها، به زندگی بر روی این كره خاك عادت كرده است، اعتیاد او كاشتن و داشتن و برداشتن است، آیا زمین بد است؟ آیا چون از دل خاك، «خشخاش» به عمل میآید، خاك را باید از بین برد؟
اعتیاد میتواند «سالم» باشد، میتواند «ناسالم» باشد. اگر از انجام یك بازی یا سرگرمی لذت می برید و خودتان را شیفته آن می یابید، دوست دارید ساعتها از وقت خود را صرف آن كنید، این ممكن است به خاطر آن باشد كه از انجام آن سرگرمی، چیزی آموخته باشید و «خلاقیت» شما را شكوفا كرده باشد. اگر بازی یا سرگرمی سالمی بتواند شما را به دیگران «نشان دهد» و تصویر واضحی از «خود» واقعی شما را بر پرده ذهنتان ترسیم كند، آیا صرف ساعاتی از شبانه روز به آن بازی اعتیادی است كه مثل اعتیاد به «قمار»، ویران كننده است ؟ حتی در برخی از عادات و اعتیادهای «ناسالم» نیز می توان مشخصه های «مثبتی» را تشخیص داد. كسی كه به خاطر اینترنت، كارش را از دست داده است، درست مثل كسی است كه سر میز قمار، زندگی اش را باخته است. این افراد را دچار یك نوع «اعتیاد پاتولوژیك واقعی» می دانیم. در این نوع موارد اعتیاد، «بدی» از «خوبی» پیشی می گیرد و موجب می شود كه افراد نتوانند در «دنیای واقعی» خود درست عمل كنند و به همین جهت، از خود علائم و اختلالاتی را بروز میدهند كه موجب بالا رفتن آمار طلاق، اخراج از مدرسه، اخراج از كار، خشونت، اذیت و آزارهای خیابانی، مزاحمت های تلفنی و ... می شود!
در مورد اعتیاد، تقریباً می توان گفت كه همه چیز میتواند هدف قرار گیرد و بشر ذاتاً میتواند به هر چیزی عادت كند. مواد مخدر، دارو، خوردن، خوابیدن، ورزش كردن، قمار، ولخرجی، سكس، كار كردن و هر چیز دیگری كه بتوانید نامی از آن را به ادامه این فهرست اضافه كنید، بالاخره در جامعه افرادی را خواهید یافت كه به آن معتاد شده اند و بخشی از زندگی خود را صرف آن كرده اند.
پدری نام دو فرزند پسرش را عوض كرده است. او پسر بزرگترش را «مایكروسافت» صدا میزند و به پسر كوچكترش میگوید «نت اسكیپ». مادر بچه ها هم نام مخصوص به خودش را دارد و همگی عادت كرده اند او را «مادر برد» صدا كنند. پدر خود را «مرورگری» میداند كه عاشق «جاوا» و «خورشید یا همان SUN » و «پنجره»ها یعنی همان Windows است. او فردی رمانتیك است، در و دیوار خانه اش را با لوگوی شركتهای مایكروسافت، نت اسكیپ، Cisco و Sun تزئین كرده است و معمولاً پس از مراجعت به خانه، تی شرت هایی به تن میكند كه معمولاً روی آنها نوشته شده است :
Please Enter your Password یا This Body is best viewed with MSIE 3.0 or Higher
راستی این خانواده را چه شده است؟ آیا این «اعتیاد» است یا اینكه تنها یك «شوخی» است؟
*** **** ***
این روزها، همه چیز به سرعت در حال تغییر است. هر روز پدیده تازهای به جمع دیگر پدیده های موجود اضافه میشود و اثری اجتناب ناپذیر بر پیكره جوامع بشری بر جای میگذارد. بحثهای هیجانانگیز بیشماری در میان اندیشمندان و محققین و دانشمندان علوم مختلف جریان دارد كه نگارش درباره آنها پایانی ندارد و ساعتها میتوان از دقایق و جزئیات هر یك نوشت و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در بین آنهایی كه در این عصر ارتباطات و اطلاعات با كامپیوتر در ارتباط هستند، هر روز و شاید هر دقیقه و ثانیه بحث و موضوع تازهای بوجود می آید، كه برای تداوم زندگی بشر، آگاهی و اطلاع از آن برای تداوم «اندیشه» امری حقیقتاً اجتناب ناپذیر می نماید و این امر حتی آن گروه از متخصصین و كارشناسانی كه در رابطه مستقیم با كامپیوتر نیستند را نیز شامل میشود.
شاید بتوان گفت آنچه در بالا به آن اشاره كردم، یك پدیده جدید است. پدیده ای كه هنوز بسیاری از روانشناسان نمی دانند آن را چه بنامند. شاید شما هم این روزها، در مطبوعات و رسانه ها عنوانی شبیه به عنوان این مقاله را دیده یا شنیده باشید. اما هسته اصلی این مقاله، روشن ساختن این واقعیت است كه پدیده «اعتیاد اینترنتی» آنقدرها كه در مطبوعات و رسانه بزرگ شده است جدی نیست! حقیقت این است كه در حال حاضر خبر اتصال و ارتباط با شبكه های اطلاعرسانی و بزرگراههای اطلاعاتی، داغ ترین عناوین خبری از دنیای فن آوری را به خود اختصاص داده است. درست است كه در مورد استفاده از اینترنت و وب، همه به هیجان آمده اند و درست است كه عده ای از افراد ساعات بسیاری را صرف آن میكنند، اما آیا این واقعاً یك نوع «اعتیاد» جدید است كه گریبان انسان را گرفته است ؟ آیا نوع دیگری از «اعتیاد» است كه «روان» بشر را مورد تاخت و تاز و هجوم قرار داده است؟ در میان روانشناسان، بر سر این موضوع، هنوز اختلاف نظرهایی دیده میشود، اما بیشتر آن را یك «اختلال» میدانند تا «اعتیاد» و اگر بخواهند حالت اعتیادآور آن را مطرح كنند می گویند این موضوع یك «اختلال اعتیادآور» است. آنها معتقدند كه بسیاری از افراد، پیش از اینكه اینترنت وارد زندگیشان بشود، از كامپیوتر تا سر حد افراط استفاده می كردند و به زبانی، به كامپیوتر معتاد بوده اند. برخی چنان به كامپیوتر و برنامه های نرم افزاری خود دل بسته اند كه حتی به اینترنت و وجود آن اهمیت نمی دهند. پس شاید بایستی این پدیده را به نوعی «اعتیاد به كامپیوتر» بنامیم. اما بهتر است تند نرویم، پیش از اینكه كامپیوترها به چهارچوب خانه و كاشانه مردم وارد شوند، تلویزیون، ویدئو و بازیهای تلویزیونی بخش بسیاری از اوقات مردم را پر كرده بودند. راستی، آیا همین «تلفن» كه از لحاظ موضوعات مربوط به فن آوری، شكل پیشرفته ای از ارتباطات است و شاید در طبقه بندیها در شاخه «ارتباطات بواسطه كامپیوتر CMC » قرار گیرد وسیله و ابزاری نیست كه بتوان معتاد به آن شد؟! در آیندهای نه چندان دور ـ كه قسمت عمدهای از مسیر آن را طی كرده ایم ـ تلفن، كامپیوتر، فنآوری رادیو و تلویزیون، ویدیو و ماهواره ها و شاید بعدها ماشین لباسشویی و یخچال و ... همه و همه در یك «غول بی شاخ و دم» كه او هم بسیار اعتیادآور است ادغام شوند و آنوقت چگونه میتوان از شر آن خلاصی یافت؟
در اینجا، شاید بهتر آن باشد كه درباره یك نوع اعتیاد دیگر سخن بگوییم. اعتیادی كه دیگر «ماده»اش «اینترنت»، «رادیو»، «تلویزیون» و «تلفن» و ... نیست. شاید بهتر باشد، در این واپسین روزهای قرن بیستم، در آستانه قرن بعدی، از اعتیاد به قلمروهای تازه ای سخن بگوییم كه بشر با دست خودش ساخته است و یا خواهد ساخت.
اجازه دهید از «اعتیاد به سایبراسپیس» بگوییم، به قلمروهایی مجازی كه با استفاده از علم مهندسی كامپیوتر بوجود آمده اند. در این طبقه بندی گسترده تر، امور را از سطحی بالاتر می بینیم و موضوعات را در جای خود خیلی دقیقتر و با موشكافی بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم. بین زیر شاخه ها و زیرطبقه های این طبقه بندی مسلماً میتوان خطوط متمایز كنندهای رسم كرد و آنجاست كه دیگر، موضوعات را با هم قاطی نمیكنیم. از این سطح اگر نگاه كنیم، دیگر چیزی به نام «اعتیاد به اینترنت» نمی بینیم. از اینجا، بین آن كودك دبستان نرفته ای كه در خانه، قسمت عمده ای از وقتش را صرف كشتن «دشمنان مجازی» و «هیولاهای غول پیكر» میكند و كودك همسن و سال دیگری كه برای فراگیری زبان انگلیسی ده بار سی دی «آموزش زبان» را از اول اجرا می كند تفاوت خواهیم گذاشت. از اینجا، بین آن نوجوانی كه در مدرسه، پشت كامپیوتر سرگرم بازی است و از اینترنت به عنوان سرگرمی استفاده میكند و آن خانم خانه داری كه حاضر است سالی هفتصد هزار تومان برای استفاده از اینترنت به «یك ISP» بدهد تا از آخرین شیوه های تربیت فرزندانش مطلع شود تفاوتهای فاحشی نمایان است. همین خانم خانه دار مسلماً با مهندسی كه در شركت، از اینترنت برای اطلاع از آخرین دستاوردهای علمی و فنی دانشگاههای سراسر جهان استفاده میكند فرق دارد. هریك از این افراد شاید ساعتها از وقت روزانه خود را صرف كامپیوتر و اینترنت نماید. برخی از آنها فقط به دنبال تفریح و سرگرمی اند و برخی دیگر برای پاسخگویی به یك نیاز.
«اعتیاد به سایبراسپیس» شاید بتواند برخی از نیازهای اجتماعی افراد را برآورده سازد. آدمی كه كمرو و خجالتی است و نمیتواند در محیط های واقعی، ارتباطات اجتماعی و مستحكمی را با سایرین برقراركند، در خانه، مدرسه، دانشگاه یا محل كار، - پشت دستگاه كامپیوتر خود- به محیط و قلمروهای مجازی روی می آورد تا بدون كوچكترین احساس خجالت، وارد «اتاق گفتگویی Chat Room » شود، سلامی به حاضرین ـ افراد غریبهای كه هیچگاه آنها را ندیده است ـ ارسال كند و ساعتی با آنها به گفتگو بپردازد. «اعتیاد به سایبراسپیس» شاید جنبه ای از «اعتیاد به كار» Workaholism باشد و شاید هم در نهایت، اصلاً وجود نداشته باشد و ما آن را بی جهت تا به این حد جدی می گیریم.
حقیقت این است كه رسانه ها و مطبوعات خیلی به موضوع اعتیاد به «اینترنت و سایبراسپیس» پرداخته اند. شاید این امر فقط به این خاطر است كه موضوع اینترنت و شبكه های اطلاع رسانی و مالتی مدیا، موضوعاتی داغ و جدید هستند. اما باید توجه داشت كه این امر می تواند موجب بروز اختلال در جنبه های دیگری از «روان» انسان شود. آیا باید افرادی كه از كامپیوتر چیزی نمی دانند و حتی یك بار هم به اینترنت متصل نشده اند را تا این حد نگران ساخت؟
اینترنت، دریای عظیمی است از اطلاعات، شاهراه و بزرگراهی است برای ارتباط دادن میلیونها انسان، با فرهنگها، زبانها و سلیقه های گوناگون و متنوع. اگر اینترنت این است، اگر این شبكه شبكه ها، ابزاری است برای فراگیری بیشتر، آموزش بیشتر، خلاقیت و نوآوری های بیشتر، پس چرا از اعتیاد به «اینترنت»، همیشه برداشتهایی منفی داریم؟ اگر از جنبه های مثبت، آن نگاه كنیم، اگر وسعت دیدمان را بازتر كنیم، دریچه های بازتری بر ما گشوده خواهد شد كه پیش از آن، شاید تجربه اش نكرده ایم. شاید وقت خود را صرف عادات بیهوده دیگری كرده ایم كه فرصت این تجربه های جدید را به خود نداده ایم.
در بررسیهایی كه توسط محققین و پژوهشگران به عمل آمده است، در جوامع غربی از افرادی سخن به میان آمده است كه گفته اند: «به خاطر اینترنت، مرا از مدرسه بیرون كردند!» ، «چون به اینترنت معتاد شده بودم، همسرم از من طلاق گرفت.»، «كارم را به خاطر اینترنت از دست دادم، چرا كه بیشتر اوقات كاری ام را صرف خواندن مجلات ورزشی كرده بودم.» اگر افرادی از این دست پیدا می شوند كه نتوانسته اند با برنامه ریزی و مدیریت صحیح، از وقت خود به نحو شایسته استفاده كنند و در برابر امیال خود ضعیف عمل كرده اند، نباید تمامی تقصیرها را بر گردن «اینترنت» ـ این فرانكشتاین جوان ساخت بشر ـ انداخت. در مورد سایر اعتیاد ها، یك گفته كاملاً صدق میكند و آن این است كه بین شور و شوق «طبیعی» و تمایلات «غیر طبیعی» خط جداكنندهای وجود دارد. بشر در طول سالها، به زندگی بر روی این كره خاك عادت كرده است، اعتیاد او كاشتن و داشتن و برداشتن است، آیا زمین بد است؟ آیا چون از دل خاك، «خشخاش» به عمل میآید، خاك را باید از بین برد؟
اعتیاد میتواند «سالم» باشد، میتواند «ناسالم» باشد. اگر از انجام یك بازی یا سرگرمی لذت می برید و خودتان را شیفته آن می یابید، دوست دارید ساعتها از وقت خود را صرف آن كنید، این ممكن است به خاطر آن باشد كه از انجام آن سرگرمی، چیزی آموخته باشید و «خلاقیت» شما را شكوفا كرده باشد. اگر بازی یا سرگرمی سالمی بتواند شما را به دیگران «نشان دهد» و تصویر واضحی از «خود» واقعی شما را بر پرده ذهنتان ترسیم كند، آیا صرف ساعاتی از شبانه روز به آن بازی اعتیادی است كه مثل اعتیاد به «قمار»، ویران كننده است ؟ حتی در برخی از عادات و اعتیادهای «ناسالم» نیز می توان مشخصه های «مثبتی» را تشخیص داد. كسی كه به خاطر اینترنت، كارش را از دست داده است، درست مثل كسی است كه سر میز قمار، زندگی اش را باخته است. این افراد را دچار یك نوع «اعتیاد پاتولوژیك واقعی» می دانیم. در این نوع موارد اعتیاد، «بدی» از «خوبی» پیشی می گیرد و موجب می شود كه افراد نتوانند در «دنیای واقعی» خود درست عمل كنند و به همین جهت، از خود علائم و اختلالاتی را بروز میدهند كه موجب بالا رفتن آمار طلاق، اخراج از مدرسه، اخراج از كار، خشونت، اذیت و آزارهای خیابانی، مزاحمت های تلفنی و ... می شود!
در مورد اعتیاد، تقریباً می توان گفت كه همه چیز میتواند هدف قرار گیرد و بشر ذاتاً میتواند به هر چیزی عادت كند. مواد مخدر، دارو، خوردن، خوابیدن، ورزش كردن، قمار، ولخرجی، سكس، كار كردن و هر چیز دیگری كه بتوانید نامی از آن را به ادامه این فهرست اضافه كنید، بالاخره در جامعه افرادی را خواهید یافت كه به آن معتاد شده اند و بخشی از زندگی خود را صرف آن كرده اند.