بیوگرافی یك مریض در حال احتضار!
1. شرح مختصر زندگی: چند دهه پیش در ایران به دنیا آمد. از همان اول هم، حال و روز خوشی نداشت. دقتی برای نگهداری و رشد آن نشد و هر روز تحلیل رفت و نحیف تر و ضعیف تر شد. در تربیت نیروهای مشاوره ، نیازهای مدارس مد نظر قرار نگرفت و نیازها و بافت فرهنگی دانش آموزان ایرانی به فراموشی سپرده شد، اگر چه این مسأله موضوعی عمومی بوده و مشكل همه خدمات روانشناختی و مشاوره ای محسوب می شود. افرادی را در دانشگاه ها تربیت می كنیم با نام روانشناس و مشاور، اما به سنخیت آموزش ها با فرهنگ خودی كمتر توجه می كنیم.
2. فرزندان: مشاوره مدارس، هم فرزند دارد و هم فرزند خوانده! در مورد فرزندان -كه مدرك مشاوره و روانشناسی دارند- هم فرزند صالح دارد و هم فرزند ...! ظاهراً صرف داشتن مدرك مشاوره و روانشناسی برای این امور كافی است و برای جایگاه حساسی مثل مدارس - البته اگر حساس بدانیم! - توجه به صلاحیت های فردی مشاوره ای ضرورتی ندارد. فرزند خوانده ها- كسانی كه با انواع و اقسام مدارك غیرمرتبط عنوان مشاور دارند- هم كه جای خود دارند. بعضی ها چه حرص هایی خوردند وقتی كه برای گزینش نیروی مشاوره نظام جدید هر كسی را از هر رشته ا ی جذب كردند و خوب طبیعتاً كسی هم گوش نكرد و شد آنچه نمی باید می شد. گاه در مورد بعضی ها كه مدرك مرتبط هم دارند، جای بحث داریم چه برسد به فرزندخوانده هایی كه غیرمرتبط اند!
3. وضعیت فرزندان: از خود مشاوران مدارس هم درباره وضعیتشان سؤال كنید نمی دانند كه چه حال و روزی دارند. آنها در برزخ زندگی می كنند. یك روز می گویند با تربیتی ادغام می شود، یك روز می گویند به مقطع راهنمایی انتقال خواهند یافت و یك روز هم چیز دیگر می گویند. در حال حاضر، این فرزندان در مقطع متوسطه به سر می برند، خوب معلوم است چرا. بالاخره مجموعه عملكرد نظام آموزش و پرورش نشان می دهد كه عملاً متوسطه را مهم تر می داند و هر چیزی را كه اسم گنده و دهن پركنی دارد- مانند مشاوره -به این مقطع اختصاص می دهند.
4. ارث و میراث: چون خیلی چیز خاصی از خود بر جای نگذاشته، بنابراین خیالمان از بابت تقسیم ارث و میراث بعد از موت راحت است! اتاقی در مدارس متوسطه وجود دارد كه مهم نیست، از آن می شود استفاده دیگری هم كرد: كلی پرونده های دانش آموزی كه معلوم نیست چه استفاده مؤثری، غیر از هدایت تحصیلی دارد. در بعضی از مدارس ابتدایی و راهنمایی غیرانتفاعی هم كه فرد و مكانی برای مشاوره دارند، باز مسأله ای ایجاد نمی شود، چرا كه مشاوره به طور رسمی در ابتدایی و راهنمایی نیست. البته این روبه موت بدهی هایی هم دارد. كسانی كه با مدرك فوق لیسانس پست مشاوره دارند، همترازی به آنها تعلق نمی گیرد. زمانی كه در قید حیات بوده، مشكل خاصی از مشكلات مشاوره مدارس حل نشده است و از این بابت مدیون دانش آموزان است.
5. گریه كنندگان احتمالی: بعیداست كه گریه كننده ای هم داشته باشد. فرزندانش چه اصلی و چه خوانده، دل خوشی نداشته اند كه بخواهند برای او ناراحت باشند. بعضی از مدیران مدارس هم از مشاور و مشاوره خیلی تجربه خوبی نداشته اند. دانش آموزان كه ارتباط مستمر و موثری نداشته اند و خلاصه بقیه هم غیر از معدودی، خیلی خاطره و تجربه خوبی نداشته اند، متولیان مشاوره مدارس و مسئولان مربوطه را هم باكی نیست، این نشد می روند سراغ چیز دیگر، دیگر چرا غصه بخورند! همین كه پرونده های مشاوره ای مدارس طراحی شود، فرم های شناسایی مشكلات دانش آموزان تكمیل و ارسال شود، گاهی هم مجله ای و كتابی چاپ شود، بخشنامه و آیین نامه ای تنظیم و به مدارس فرستاده شود و آماری از فعالیت های گسترده مشاوره ای! در مدارس تهیه گردد، كارهایی نیستند كه نشود نمونه های آنها را در جاهای دیگر انجام داد.
6. و خیلی گفته ها و ناگفته های دیگر باقی می ماند، اما از ما گفتن، می گوییم و پیش بینی می كنیم كه روزی آموزش و پرورش به ضرورت محور قرار دادن فعالیتهای راهنمایی و مشاوره در مدارس، آن هم نه فقط متوسطه بلكه در كلیه مقاطع و به خصوص ابتدایی واقف خواهد شد. روزی آموزش و پرورش متوجه خواهد شد كه تنها تدریس چند نكته اعتقادی و اخلاقی در كتابهای دینی، بردن دانش آموزان به اردو و بازدید، تربیت بدنی و ورزش و ...، آن هم با این همه ضعف در ارائه آنها، نیازهای روانی و فرهنگی دانش آموزان را تأمین نمی كند. دانش آموز مانند هر انسان دیگری نیاز به فلسفه زندگی دارد، باید علت نیازش به دین را بداند، باید رفتارهای اجتماعی را بیاموزد، باید روشهای حل مسأله و مشكل گشایی را فرا گیرد تا بتواند از پس مشكلات زندگی برآید، باید واقع گرایی و منطقی بودن را بیاموزد و تجربه كند، باید از ابهام و سردرگمی بیرون آید، باید در مورد مسائل جنسی هدایت شود و بهداشت جنسی را بیاموزد و دهها و صدها باید دیگر كه اگر به آنها توجه شود شادكامی در زندگی و كاهش تنش ها و استرس ها را به همراه خواهد داشت. راهنمایی نیاز دیروز، امروز، فردا و همیشه انسانها بوده و هست. مشاوره نیاز خاص انسانهای خاص است. برای پاسخگویی به مشكلات و نیازهای دانش آموزان كودك، نوجوان و جوان دنبال چه می گردیم؟ چرا یك روز محدودیت و روز دیگر مصونیت؟ یك روز سخت می گیریم و روز دیگر می گوییم سخت گیری نه، باید نمونه های ضعیف شده آسیب ها را به فرد بدهیم تا او واكسینه شود. در مورد مسائل جنسی، موسیقی، مدل مو و لباس، علائق فرهنگی و همه چیز كوتاه آمده ایم تا مثلاً مصون سازی كنیم! نه محدودیت نه مصونیت؛ هدایت و راهنمایی، چیزی كه مطمئن باشید اگر درست انجام بگیرد همه آن را می طلبند. هر انسانی در هر مرحله از زندگی به نوعی از راهنمایی نیاز دارد و ممكن است در زمانهایی هم به مشاوره نیاز پیدا كند.
7. و بیاریم سبد ببریم این همه سرخ، این همه سبز ... بد نگوییم به مهتاب، اگر تب داریم ... پرده را برداریم بگذاریم كه احساس هوایی بخورد.
محمد امینی
روزنامه همشهری