تبیان، دستیار زندگی
اندیشه صهیونیسم به سرعت زاده نشد، بلكه همانند هر پدیده اجتماعی دیگر، در بستر زمان و درپی شكل‌گیری حوادث گوناگون تولد یافت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اندیشه صهیونیسم چگونه زاده شد؟

صهیونیسم

اندیشه صهیونیسم به سرعت زاده نشد، بلكه همانند هر پدیده اجتماعی دیگر، در بستر زمان و درپی شكل‌گیری حوادث گوناگون تولد یافت. زمینه‌هایی كه به زایش صهیونیسم انجامید، در گوشه و كنار جهان روی داد، و پیش از آن‌كه به شكل اسرائیل غاصب (رژیم اشغالگر قدس) ظهور كند، در خارج از فلسطین اشغالی قوام یافت؛ بنابراین جای تعجب نیست كه كنفرانس بال در 1898 در سوئیس ازسوی صهیونیست‌ها به رهبری «هرتصل» تشكیل و در آن رسماً صهیونیسم زاده شود و اندیشه تشكیل یك دولت یهودی شكل گیرد. پس از آن، صهیونیست‌ها كوشیدند با تلاش‌های دیپلماتیك، تصمیمات كنفرانس بال را به اجرا درآورند؛ ولی ناكامی آنان، «وایزمن» را پس از مرگ هرتصل بر آن داشت تا با اتخاذ شیوه‌های عملی مانند تشویق به مهاجرت به فلسطین در تحقق دولت یهودی بكوشند.

البته نرمش و همكاری ترك‌های جوان در امپراتوری عثمانی با صهیونیست‌ها، راه را برای اجرای مقاصد صهیونیستی گشود. افزون بر آن، با بروز و تشدید اختلافات میان ترك‌ها و شكست و فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، خیانت انگلیسی‌ها به اعراب و حمایت بی‌دریغ از صهیونیسم، درخت شوم صهیونیسم و اسرائیل غاصب را بارور كرد.

اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیست‌ها برای تشكیل یك دولت یهودی در فلسطین، پایه سیاست‌های آینده انگلیس در فلسطین را بنا نهاد. از آن‌ پس كنفرانس ورسای، جامعه ملل و میثاق آن را به تصویب رساند، جامعه ملل، كشورهایی را  كه باید تحت قیومیت قرار گیرند، تعیین و كنفرانس سان‌ریمو، دولت‌های قیم را مشخص كرد. نتیجه این تحولات، قیومیت انگلیس بر فلسطین بود. انگلیس در دوران قیومیت با اقدامات مختلف، زمینه اجرای وعده بالفور و تأسیس دولت اسرائیل را فراهم آورد. در جریان جنگ جهانی دوم و به‌ویژه پس از آن، با ضعف امپراتوری انگلیس، حمایت‌های همه جانبه آمریكا، جانشین حمایت‌های انگلیس از صهیونیست شد؛ ازاین‌رو آمریكائیان با جانبداری از قطعنامه سازمان ملل متحد در‌باره تقسیم فلسطین، دست صهیونیست‌ها را برای توسل به زور برای تشكیل دولت یهودی اسرائیل بازگذاشتند.

واژگان كلیدی

صهیونیسم، یهود، اسلام، هرتصل، فلسطین، مسلمانان، امپراتوری عثمانی، انگلیس، اسرائیل، آمریكا، رژیم اشغالگر قدس، انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)، ایران، سازمان‌ملل، اعلامیه بالفور، اعراب.

مقدمه

برای پاسخگویی به پرسش‌های پیشگفته، مقاله حاضر، در دو بخش تنظیم و تدوین  شده است:

1. نخست برخی از مهم‌ترین زمینه‌ها و بسترهای زایش صهیونیسم بیان شده است؛ البته این زمینه‌ها و بسترها گوناگون هستند؛ به‌گونه‌ای‌كه ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را دربر می‌گیرد.

2. در بخش دوم، چگونگی تلاش صهیونیست‌ها برای تحقق آرمان صهیونیسم (تأسیس یك دولت یهودی) به تصویر كشیده می‌شود. در این روند، عوامل دیگری مانند: اختلافات اعراب و تركان، فروپاشی امپراتوری عثمانی و قراردادهای تقسیم آن، همچنین، تلاش‌های دو سازمان بین‌المللی (جامعه ملل و سازمان ملل) و تأثیر قدرت‌های بزرگ در پیدایی اسرائیل مورد بررسی كنجكاوانه قرار می‌گیرد.

صهیونیسم

چیستی صهیونیسم

صهیون در زبان عبری، به معنای پر آفتاب و نیز نام كوهی در جنوب غربی بیت‌المقدس است. كوه صهیون زادگاه و آرامگاه داود پیامبر(ع) و جایگاه سلیمان (ع) بود. گاه این واژه نزد یهودیان به‌معنای شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانی به‌كار می‌رود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود(ع) و سلیمان(ع) و تجدید دولت یهود اشاره دارد؛ به‌عبارت‌دیگر صهیون برای یهود، سمبل‌ رهایی از ظلم، تشكیل حكومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است؛ ازاین‌رو یهودیان خود را فرزندان صهیون می‌دانند.

صهیونیسم به جنبشی گفته می‌شود كه خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشكیل دولت یهود است. صهیونیسم مانند شووینیسم (ناسیونالیسم‌افراطی) است كه با خوار شمردن ملت‌ها و نژادهای دیگر و با غلو در برتری خود، درپی دستیابی به قدرت سیاسی است. این جنبش در نیمه نخست قرن سیزدهم ش./ نیمه دوم قرن نوزدهم م. در اروپا پا به عرصه حیات گذاشت؛ ولی واژه صهیونیسم، نخستین بار ازسوی «تئودور هرتصل»  به كار رفت و سپس «ناحوم‌ساكولو»  ـــ مورّخ صهیونیست ـــ در كتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت.

صهیونیسم فقط دارای ابعاد و معانی سیاسی (صهیونیسم سیاسی) نیست؛ بلكه ابعاد و معانی دیگری همچون: صهیونیسم كارگری، فرهنگی، دموكراتیك، رادیكال و توسعه‌طلب را نیز دربرمی‌گیرد. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، طبقه‌بندی آن به دو بخش سیاسی و فرهنگی (دینی) است. صهیونیسم سیاسی خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است كه با تدوین كتاب «دولت یهود» ازسوی هرتصل در 1263ش./ 1894م. زاده شد؛ اما صهیونیسم فرهنگی، مخالف مهاجرت یهودیان در قرن چهاردهم ش./20 م. به فلسطین است؛ زیرا در انتظار انسان رهایی‌بخش  در آخر‌الزمان نشسته است تا یهودیان و تمام ادیان را به سرزمین ابراهیم(ع) و موسی(ع) یا سرزمین نجات بازگرداند.

صهیونیسم به جنبشی گفته می‌شود كه خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشكیل دولت یهود است. صهیونیسم مانند شووینیسم (ناسیونالیسم‌افراطی) است كه با خوار شمردن ملت‌ها و نژادهای دیگر و با غلو در برتری خود، درپی دستیابی به قدرت سیاسی است.

صهیونیسم به دینی و غیر‌دینی نیز تقسیم می‌شود. صهیونیسم دینی، اندیشه‌ای است كه اعتقاد دارد بازگشت به سرزمین موعود، در زمانی‌كه پروردگار مشخص كرده ‌است و به شیوه‌ای كه او تعیین می‌كند، انجام خواهد شد و این كار به دست بشر انجام‌پذیر نیست. پیروان این اندیشه، گروهی یهودی (صهیونیسم) و شماری عیسوی (صهیونیسم‌مسیحی)   هستند. درمقابل، در صهیونیسم غیر‌دینی و غیریهودی، كسانی جای دارند كه با تكیه بر استدلال‌های تاریخی، سیاسی و علمی به اسكان یهودیان در فلسطین مشروعیت می‌بخشند، این همان صهیونیسم لاییك (غیردینی) است كه تنها مفاهیم سیاسی خویش را به زبان دین بیان می‌كند؛ بنابراین صهیونیسم همواره به معنای یهودیت نیست؛ بلكه گاه به مفهوم حركتی برای غیریهودی كردن یهودیت نیز به‌كار می‌رود.

صهیونیسم

یهودستیزی

صهیونیست‌ها مدعی‌اند كه صهیونیسم، پاسخی به یهودآزاری است. به عقیده آن‌ها، دولت‌ها و ملت‌ها به بیماری علاج‌ناپذیر یهودستیزی دچار شده‌اند؛ بنابراین یهودیان را در هر كجا باشند، عنصر بیگانه به‌حساب می‌آورند و آنان را در آشكار و پنهان‌ آزار می‌دهند. «حیم وایزمن»  (متوفی 1331 ش. / 1952م.) دراین‌باره می‌گوید:

«ضدیت با یهود، میكروبی است (كه) هر غیریهودی هر كجا… باشد و هر چند كه خود منكر باشد، بدان آلوده است.»

به بیان دیگر، آنان یهودستیزی را بلایی ازلی و ابدی می‌دانند كه تنها در پناه یك دولت یهودی می‌توان از آن رهایی یافت.

صهیونیست‌ها به نمونه‌های بسیاری از یهود آزاری در طول تاریخ اشاره می‌كنند. از نظر آنان، یهود آزاری با شكست دولت یهودی اسرائیل و جهودا (یهودا) ، به ترتیب در 721 و 586 ق.م. ازسوی آشوریان و بابلیان آغاز، درنتیجه با پراكنده‌شدن یهودیان به نقاط دیگر جهان ادامه یافت و به‌تدریج روند رو به رشدی به خود گرفت؛ به‌گونه‌ای كه نقطه اوج آن در آلمان هیتلری به چشم می‌خورد. در این دوره طولانی، یهودیان در امپراتوری روم، كشور لهستان، روسیه تزاری و … بارها سركوب و شكنجه شدند و تنها در سال 770 ش./ 1391 م. هفتاد‌هزار نفر به‌دلیل نپذیرفتن دین مسیح(ع) در اسپانیا جان خود را از دست دادند. افزون بر آن، یهودیان همواره از حق مالكیت در برخی از مناطق جهان و نیز اشتغال در برخی حرفه‌ها محروم بوده و اغلب در «گتو»ها  به سر برده‌اند.

رنج و دردی كه میلیون‌ها برده آفریقایی سیاه‌پوست در انتقال و اسكان اجباری به غرب متحمل شده‌اند، بیش از رنج و دردی است كه بر یهودیان وارد آمده‌است. جالب این‌كه صاحبان برخی از كشتی‌های حاملِ بردگان، سوداگران و بانكداران یهودی بوده‌اند.

البته این ادعاهای صهیونیسم به‌هیچ‌وجه قابل اثبات نیست؛ زیرا نخست آن‌كه برخی نمونه‌های تاریخی یهودآزاری مانند آن‌چه صهیونیست‌ها درباره یهودسوزی در آلمان مطرح می‌كنند، بیش از حد بزرگ شده‌است. صهیونیست‌ها دراین‌زمینه، با سلطه‌ای كه بر ابزارهای تبلیغی جهان و به كارگیری آن دارند، به مظلوم‌نمایی پرداخته‌اند. دوم آن‌كه برخی قصه‌های یهودآزاری ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیست‌ها است. با این هدف كه به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس یك دولت یهودی شتاب بخشند. «دیوید بن‌گوریون»  (متوفی 1352 ش./ 1972م.) اعتراف می‌كند:

اگر قدرت داشتم، عده‌ای یهودی را به كشورهای مختلف می‌فرستادم تا یهودآزاری را تعمداً به‌وجود آورند.

شواهد دیگری بر نادرستی ادعاهای صهیونیسم دراین‌باره وجود دارد؛ ازجمله:

1. مهاجرت و پراكندگی یهودیان، اغلب به دلخواه آنان و با هدف اقتصادی به‌سوی پررونق‌ترین سرزمین‌ها صورت گرفته است.

2. یهودیان همواره در پهنه‌ای گسترده از خاك امپراتوری عثمانی در صلح و آرامش می‌زیسته‌اند.

3. یهودیان در بریتانیا، فرانسه و آلمان قرون وسطا مورد آزار نبوده‌اند؛ حتی پس از عصر نوزایی، وضع اجتماعی آنان بهبود یافت.

4. رنج و دردی كه میلیون‌ها برده آفریقایی سیاه‌پوست در انتقال و اسكان اجباری به غرب متحمل شده‌اند، بیش از رنج و دردی است كه بر یهودیان وارد آمده‌است. جالب این‌كه صاحبان برخی از كشتی‌های حاملِ بردگان، سوداگران و بانكداران یهودی بوده‌اند.

5. وقوع یهودآزاری را در حد پایینی می‌توان پذیرفت كه آن هم به ویژگی‌های فردی و اجتماعی یهودیان مانند جمع‌گریزی و اشتغال در مشاغل غیرمولد، چون ربا‌خواری باز می‌گردد و نیز ریشه در منازعه دایمی كلیسا و كنیسه دارد. به هر روی، نقش یهودآزاری ساختگی در تولد صهیونیسم آن‌چنان بزرگ بود كه هرتصل آن‌را موهبت الاهی نامید. اگر صهیونیسم محصول یهودآزاری است، پس چرا صهیونیسم به نوعی یهودآزاری از راه تبعیض بین یهودیان سفاردی و اشكنازی مبدل شده است؛ پرسشی كه صهیونیست هم‌چنان آن را بی‌پاسخ گذاشته‌است.

ادامه دارد....

منبع: کتاب نقد- مرتضی شیرودی