فاطمه معصومه علیهاالسلام؛ كریمه اهل بیت
گروهى از مردم «رى» به زیارت امام ششم، حضرت صادق علیه السلام رفته بودند. هنگامى كه به محضر امام شرفیاب شدند، در معرفى خود چنین گفتند: ما اهل رى هستیم. حضرت فرمود: «مرحبا به برادرانِ قمىِ ما». گفتند: ما از رى آمدهایم. حضرت دوباره همان سخن را فرمود: چند بار دیگر تأكید كردند كه ما اهل رى هستیم. پاسخ حضرت همان بود. سپس امام چنین افزود:
«خداوند حرمى دارد كه آن «مكه» است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم حرمى دارد و آن «مدینه» است. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز حرمى دارد كه «كوفه» است. ما ـ ائمه دیگر ـ هم حرمى داریم و آن «شهر قم» است. به زودى دخترى از فرزندانم به نام «فاطمه» در آنجا به خاك سپرده مىشود؛ هر كس قبر او را زیارت كند، بهشت بر او واجب مىشود.»
این سخن را ـ به گفته راوى ـ امام صادق علیه السلام در زمانى فرمود كه هنوز امام كاظم، پدر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به دنیا نیامده بود.
آرى ... «قم»، حرم اهل بیت و حریم امامان است. بانویى در آن مدفون است كه بارگاهش چون نگینى در این خطه كویرى مىدرخشد و حرمش چشمهاى پرفیض و كرامتجوش است و نه تنها كبوتران بر آسمان مزارش عاشقانه طواف مىكنند، بلكه پروانگانى شیفته علم و معنویت، از سراسر ایران، بلكه از كشورهاى دیگرى همچون حجاز، بحرین، هند، پاكستان، تركیه، عراق، سوریه، لبنان و كشورهاى آفریقایى و آسیاى دور به این وادى نور آمدهاند. حوزه علمیه قم، به بركت مرقد پاك این بانو، پدید آمده و دوام یافته است.
ایران ما، از فروغ رضوى و عصمت فاطمى روشن و مطهر است.
این دو برادر و خواهر، یكى از شرق كشور، همچون خورشید مىدرخشد و بر ایران بزرگ، نور مىافشاند، دیگرى در قلب كشور، در خاستگاه نهضت، مركزیت حوزه فقاهت و عاصمه تشیّع را گرم و پر جنب و جوش نگه داشته است.
سخن از «فاطمه»، دختر موسى بن جعفر است، كه به «حضرت معصومه» شهرت یافته و مدفنش زیارتگاه دلهاى شیدا و شیفتگان فضیلت و عفاف است.
سخن از شرافتبخش قم و طراوتبخش این شهر كویرى است كه از زلال فیض این «دختر امام»، همواره خرم و همیشه شاداب است.
كریمه اهل بیت
نهالى كه در بوستان امامت بروید و از آب عفاف و نور فضیلت سیراب شود و توان بگیرد و با گذشت زمان، خود به شاخهاى پربار و زیبا از «شجره طیبه» دودمان رسول تبدیل گردد، اگر «كریمه اهل بیت» نام نگیرد، پس چیست؟
این دختر فرزانه كه به «فاطمه معصومه» مىشناسیمش، در سال 183 هجرى در مدینه دیده به دنیا گشوده و در خانهاى كه پدرى چون «امام كاظم» ـ علیه السلام ـ و برادرى چون حضرت رضا علیهالسلام در آن مىزیسته، بزرگ مىشود. نام مادرش را «خیزران»، یا «نجمه» یا «اروى» دانستهاند، كه كنیزى است لایق و پاك، و چون حضرت رضا را به دنیا مىآورد، به «طاهره» نامیده مىشود.
سخن از «فاطمه»، دختر موسى بن جعفر است، كه به «حضرت معصومه» شهرت یافته و مدفنش زیارتگاه دلهاى شیدا و شیفتگان فضیلت و عفاف است.
سخن از شرافتبخش قم و طراوتبخش این شهر كویرى است كه از زلال فیض این «دختر امام»، همواره خرم و همیشه شاداب است.
فاطمه معصومه، در دامان ایمان و پاكى رشد مىكند و در چشمه عفاف و عصمت و علم و حكمت، به طهارت روح و جان مىرسد. نسب و تبارش نبوى و فاطمى و علوى است. عبادت و ادب، شاخ و برگ روییده بر این «سروِ پاكدامنى» است. ویژگیهاى روحى و خصایص فردى سبب شده كه با لقب «كریمه اهل بیت» در زبان عالمان و فقیهان شیعه یاد شود. لقبى كه از میان بانوان اهل بیت، تنها به او اختصاص یافته است. لقبهاى دیگرش نیز، هر یك گویاى كمالات والاى اوست؛ از جمله «محدّثه»، «عابده»، «مقدامه» و «معصومه»، كه هم نامها و لقبهایش و هم ارزشها و فضایلش، یادآور مادر والاقدرش، عصمت هستى و حبیبه خدا، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ است.
در سایه تربیت رضوى
فاطمه معصومه علیهاالسلام تنها به عنوان خواهرى كه برادرش «على بن موسى الرضا» را دوست بدارد و به خاطر برادرى و خواهرى، دل در گرو محبت او گذاشته باشد، نیست. گرچه «فاطمه» و «رضا» هر دو از یك پدر و مادرند و از یك سینه پاك شیر خورده و در یك دامن لایق و عفیف، بزرگ شده و با نوازش دست و نگاههاى یك پدر و مادر رشد كردهاند، لیكن فاطمه معصومه، تربیتشده برادرش حضرت «رضا»ست.
دودمان او، خانواده یك زندانى است. یعنى پدرش حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام مبغوض دربار هارونالرشید گشته و به امر او بازداشت و زندانى شده است. این حبس و زندان هم سالها طول كشیده و تا شهادت امام كاظم علیه السلام ادامه یافته است. خانواده امام، به درد هجران پدر مبتلاست، ولى چون اسارت پدر به خاطر خدا و دین و حریت است، با همه سختیهایش براى فرزندان، قابل تحمل است، چون خدا راضى است.
در این همه سال كه موسى بنجعفر علیهماالسلام در زندانهاى مختلف به سر مىبرد. امام رضا علیهالسلام عهدهدار تربیت و متكفل زندگى خواهرش حضرت معصومه و دیگر خواهران است. در نبود پدر، رسالتِ رهبرى و مسؤولیت رسیدگى به تربیت فرزندان و حل مشكلات خانواده امام محبوس، بر دوش اوست. حتى رسیدگى به خاندانهاى علوى كه امام كاظم علیه السلام سرپرستى یا سركشى و رسیدگى به آنان را عهدهدار بوده، در این دوران سخت و غمآلود، بر عهده حضرت رضاست. مورخین، تعداد خانوادههایى را كه از طریق امام هفتم، موسى بنجعفر علیهماالسلام اداره مىشوند و تحت تكفل او بودند تا پانصد خانواده ذكر كردهاند. تأثیر تربیتى امام رضا علیه السلام را بر خواهر معصومش فاطمه، نمىتوان نادیده گرفت. بىجهت نیست كه این بانوى جوان، در دانش و كمال، در حدیث و فضل، در ایمان و ثبات قدم، در اراده و فداكارى و هجرت، پایگاه و جایگاه بلندى یافته و به مرز «عصمت» رسیده است و دلهاى عاشقان عترت را مجذوب خود ساخته است و عالمانى فرزانه و فقیهانى بلندمرتبه، به آستانبوسى او افتخار كرده و مىكنند و سلام به او را هر صبح و شام، توفیقى الهى مىشمردند.
فاطمه، راوى حدیث
در خانواده امام، زمینه از هر جهت فراهم است كه فرزندان ـ چه دختر و چه پسر ـ با علم و قرآن و حدیث و فقه، آشنایى كامل داشته باشند. فاطمه علیهاالسلام نیز از این موهبت برخوردار است و آن گونه كه گفتهاند، «عالمه محدّثه راویه» بوده است. هم احادیثى را از پدران ارجمندش روایت مىكند، و هم زنان و مردانى صاحب دانش و آشناى حدیث، احادیثى را از زبان این بانو روایت مىكنند و نام «فاطمه دختر موسى بن جعفر» در سلسله سند برخى روایات دیده مىشود و عالمانى از شیعه و سنت، روایات او را در ضمن روایات ثابت و صحیح و مورد قبول نقل مىكنند.
یكى از این روایات، با سندهاى متصل به حضرت زهرا و پیامبر اکرم مىرسد و مربوط به «حدیث غدیر» و «حدیث منزلت» است. و حدیثى دیگر به پیامبر اسلام مىرسد و مضمونش نقل قضایا و مشاهداتى از شب معراج است.
و حدیثى دیگر با سندى نزدیك به همین صورت، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) مىرسد كه مضمونش طهارت و پاكیزگى امام حسین علیه السلام هنگام ولادت و عدم احتیاج به تمیز كردن است.
نقل حدیث از فاطمه معصومه و اهتمام و توجه عالمان به آنچه از زبان او به عنوان «حدیث» مىشنوند و نقل و ثبت آن در مجموعههاى حدیثى، نشاندهنده جایگاه معتبرى است كه این دختر جوان و عالم، نزد ارباب بصیرت دارد.
رحلت
در ویژگیهاى چندى، این بانوى والاقدر، شبیه مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام است. مرگ در جوانى هم یكى از این نقاط اشتراك و تشابه است.
هفده ساله است كه برادرش حضرت رضا علیه السلام به اجبار از «مدینه» به «مرو» برده مىشود و مأمون با عنوان «ولایتعهدى» او را به پایتخت خود احضار مىكند. در این هنگام، سال 200 هجرى است. وداع دردمندانه و پرسوزى كه حضرت رضا علیه السلام هنگام ترك مدینه به سوى مرو انجام مىدهد، همه را به گریه مىاندازد. همه مىدانند كه حضرت را پس از این «سفر بىبازگشت» نخواهند دید. از اینرو، یك سال نمىگذرد كه حضرت معصومه، به شوق دیدار برادرش، عزم سفر مىكند و به قصد خراسان به راه مىافتد. اما دست تقدیر، تدبیر دیگرى اندیشیده است. به ساوه كه مىرسد بیمار مىشود. قرائن نشان مىدهد كه این بیمارى، او را از پاى خواهد افكند. مىپرسد: تا «قم» چقدر فاصله است؟ مىگویند: ده فرسخ. مىخواهد كه او را به قم برسانند. وقتى به قم مىرسد، عدهاى از بزرگان و چهرههاى معتبر قمى به استقبال او مىشتابند. «موسى بن خزرج اشعرى» در پیشاپیش استقبالكنندگان است. پیش مىرود و زمام ناقه دختر موسى بن جعفر علیه السلام را مىگیرد و او را به طرف خانه خود مىبرد. موسى بن خزرج، تنها افتخار آن را دارد كه هفده روز از دختر امام پذیرایى كند. حال این بانو وخیمتر مىشود و چشم از جهان بسته، به خانه ابدى آخرت كوچ مىكند. به دستور موسى بنخزرج، او را غسل مىدهند و كفن مىكنند و براى خاكسپارى، به قطعه زمینى به نام «بابلان» ـ كه متعلق به موسى است ـ منتقل مىكنند. سردابى را حفر كردهاند كه پیكر این بىبى را در آنجا دفن كنند. بر سر این كه چه كسى بدن مطهر حضرت معصومه را برداشته و وارد قبر كند، میان خاندان و بستگان موسى بن خزرج اختلاف مىشود. در نهایت تصمیم مىگیرند كه خادم پیر و با ایمان و صالحى كه دارند، بدن او را در قبر بگذارد. كسى را در پى آن خادم ـ كه نامش قادر است ـ مىفرستند، ولى در همین لحظه چشمشان به دو تكسوار نقابدارى مىخورد كه از سوى ریگزار به شتاب مىآیند. چون آن دو سواره، به جنازه نزدیك مىشوند، فرود آمده، بر او نماز مىخوانند و وارد سرداب شده و جنازه را وارد آنجا مىكنند و به خاك مىسپارند، سپس بیرون مىآیند و بى آنكه حتى یك كلمه با كسى سخن بگویند، مىروند و كسى نمىشناسد كه این دو سوار ناشناس ـ و در واقع، شناس با این بانوى گرامى ـ كیستند؟
از آن پس، سایهبانى از حصیر بر قبر او مىسازند، تا آن كه «زینب»، دختر امام جواد ـ علیهالسلام ـ قبهاى بر روى قبر عمهاش حضرت معصومه علیهاالسلام بنا مىكند.
فضیلت زیارتش
تأكید و توصیهاى كه نسبت به زیارت قبر حضرت معصومه علیهاالسلام در روایات دیده مىشود، شگفت است و ما را به مقام و منزلتش بیشتر واقف مىسازد.
پاداش زیارت مدفن او «بهشت» است. این، در بیشتر روایات مربوط به زیارتش آمده است. تشویق به زیارت او، از زبان امام صادق، امام رضا، امام جواد علیهم السلام و ... نقل شده است. سعد بن سعد از امام رضا علیه السلام در این باره مىپرسد، حضرت پاسخ مىدهد: «مَنْ زارها فَلَه الجنَة»؛ «كسى كه او را زیارت كند پاداشش بهشت است.»
در حدیث دیگرى كه سعد روایت مىكند، چنین است كه امام رضا علیه السلام از او مىپرسد: اى سعد! قبرى مربوط به ما اهل بیت نزد شماست؟ پاسخ مىدهد: آرى فدایت شوم، قبر فاطمه، دختر موسى ـ علیهماالسلام. آنگاه حضرت مىفرماید: آرى! هر كس با معرفت به حقش، او را زیارت كند، بهشت براى اوست: «نَعَم، مَنْ زارَها عارفا بحقِّها فَلَهُ الجنّة.»
اما این شرطِ «عارفا بحقّها» مهم و در عین حال دشوار است. گرچه امروز، به توصیه امامان، زائران بسیارى همه روزه در طول سال، از همه جا به دیدار مرقدش مىآیند و در حرمش و كنار ضریحش رو به قبله مىایستند و 34 مرتبه «الله اكبر»، 33 مرتبه «سبحان الله» و 33 مرتبه «الحمدلله» مىگویند، سپس به خواندن زیارتنامهاش مىپردازند، ولى آیا همه زائران یكسانند؟ و آیا همه با یك روحیه و احساس و معرفت، به زیارت این حرم مىآیند و فرازهاى زیارتنامه را مىخوانند؟
توشه زائران از این زیارت چیست؟ و آیا همه بهره مىبرند، یا برخى دست خالى از این «بازار معرفت» برمىگردند؟
امام امت «قدسسره» در سالهاى پیش از تبعید، هر روز بعد از درس، غروب تا موقع نماز، یك تشرّف مختصر به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام داشتند و این كار، به طور مداوم بود.
علامه طباطبایى«رحمة الله علیه» هنگام روزه، پیش از افطار به حرم مشرف مىشدند و با بوسه بر مزار این بانو، روزه خود را مىگشودند.
حكیم عارف، مرحوم ملاصدراى شیرازى كه مدتها در روستاى «كهك» قم به سر مىبرد، هرگاه یك مشكل علمى و گره فلسفى برایش پیش مىآمد، یا از حل یك مسأله فلسفى در مىماند، آهنگ زیارت قبر دختر موسى بن جعفر علیهماالسلام مىكرد و فاصله چهار فرسخ تا قم را مىپیمود و در این زیارت قبر و التجاء و استمداد از روح بلند حضرت معصومه علیهاالسلام مشكل علمى خود را حل مىكرد و به محل اقامت خود برمىگشت.
این بزرگواران، از «زیارت» چه مىدیدند و مىیافتند كه ما نمىیابیم؟ بىشك، معرفت آنان بیشتر بود، در نتیجه بهره روحىشان هم از زیارت، افزونتر بود.
قم، حرم اهل بیت عصمت است و شوق زیارت قبر این بانوى عظیم، دلهاى مشتاق و گامهاى رهپوى را همواره به این «مرقد» كشانده است.
دریغ است كنار دریا زیستن و تشنه بودن! ...
وقتى دیگران براى زیارت حرمش از شهرهاى دیگر مىآیند و حتى زائرانى از پاكستان، كویت، لبنان، بحرین و كشورهاى مختلف شیعهنشین زائر قبر او مىشوند، از ساكنان این شهر و مردم قم، كه در كنار این «كوثر ثانى» از رحمت خدا و بركتهاى او برخوردارند، انتظارى بیشتر است.
زائران حرمش، هنگام تشرّف باید خود را ایستاده در برابر آینهاى از كمال و بصیرت و عفاف و علم ببینند و از شایستگىها، فضیلتها، ایمان و اخلاقش اسوه و الگو بگیرند. زیارت، در این صورت است كه اثر تربیتى خواهد داشت. اگر براى زیارت، پاداش و اجر عظیم است، به خاطر سازندگیهاى آن و تأثیرگذارى در فكر، روح، اخلاق و زندگى زائر است.
با این حساب، حرم فاطمه معصومه، یك مهد تربیت روح و مركز تعلیم كمال است؛ اگر زائر را چشمى بینا و قلبى آگاه باشد ...
منبع:
مجله پیام زن، ش 11، جواد محدثى .